loading...
قدمت غيرت اصالت
ارکان/جوانرو بازدید : 468 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)


avatar


برفین نورحق
وقتی در كردستان به رشته‌كوه‌های زاگرس و دامنه‌های "خاكورك" می‌رویم، جملاتی كه بیشتر از همه می‌شنویم اینها هستند، جای شهید بریتان اینجا بوده، كم مانده به جای شهید بریتان برسیم، جای فلان گردان رفقا قبل از جایی است كه شهید بریتان مانده و یا بعد از آن است و...
آنجا یك پرتگاه است. پرتگاه صخره‌ها، باشكوه و مقدس. قداست آن در چیست؟ در پرواز یك زن، آن زن نیز"بریتان"!
برای گذار از پرتگاه‌ها و درك مناسبات بین آزادی و زن و قداستی كه این رابطه را ایجاد نموده است، فیلم سینمایی بریتان را كه مضمون آن زندگی آزادانه در كوهستان‌ها و حیات گریلایی زنان است تماشا نمودم. فیلمی كه ارزش آن را دارد كه بارها تماشایش كنی.
فیلم در مورد مرحله‌ای از مبارزه گریلایی و جنگ در كردستان است. فیلم خیال و یا تصور نیست بلكه حقیقتی است كه وجود داشته است. مضمون فیلم مبارزه رستاخیز خلق كرد و حملات دشمن در برابر مبارزه و خواسته مشاركت فعالانه صدها دختر جوان كرد در مبارزه آزادی‌خواهانه در بحبوحه جنگی بی‌امان و واقعیت آن و همراه با این زندگی گریلایی زنان است.
اساس آن نیز توسعه مبارزه آزادی‌خواهانه ما در سال 1992، و اپراسیون‌های ضد جنبش آزادی‌خواهانه و نیروی گریلا و سیاست‌های نابود كننده نیروی گریلا است. بازیگر فیلم در مقابل احزاب مزدور كرد و برخی از افرادی كه در میان جنبش تسلیمیت دشمن را پذیرفته‌اند به مقاومتی بی‌نظیر روی آورده و به نیروی ذاتی خود و خلقش تكیه زده است. بازیگر فیلم، بریتان است. بریتان در جنگ آزادی‌خواهانه در پی زندگی گریلایی زنانه و گسترش آن است. شخصیت و مبارزه خود را مطابق با این شكل داده است. بر این محور در هر چیزی مشاركت می‌نماید.
اساس آن نیز ابعاد توسعه مبارزه‌مان در سال 1992، اپراسیون‌های ضد مبارزه آزادی‌خواهانه و نیروی گریلایی در برابر این رویداد، سیاست‌های نابودكننده نیروی گریلایی و گرایش‌های تسلیمیت‌پذیری كه در درون جنبش ایجاد شده و برخوردهایی است كه متكی بر سیاست اصولی است كه در برابر این گرایشات نیروی ذاتی خلق را بنیاد كار قرار می‌دهد. بازیگر فیلم بریتان است. بریتان در پی زندگی گریلایی در درون جنگ آزادی‌خواهانه و توسعه آن است. شخصیت و مبارزه خویش را مطابق با این شكل داده است. بر این محور در همه‌چیز مشاركت می‌كند. بریتان نیروی عزم و اصرار موجود در مشاركت خویش را از تحلیل همه‌جانبه دشمن می‌گیرد. آگاهی مبارزاتی وی در برابر دشمن قوی است. به همین سبب در درون جنبش در برابر شخصیت بی‌اراده كردی كه دشمن در پی ایجاد آن است و گرایش تسلیمیت‌پذیری كه این شخصیت در پی ترویج آن در درون جنبش است، همیشه در زندگی و پراكتیك خویش مبارزه نموده و موضع‌گیری می‌نماید.
پس از آن عملیات‌های نظامی سال 1992 در جنوب كردستان گسترده‌تر می‌گردد. همانند تمامی گریلاها بریتان نیز برای نقش برآب نمودن سیاست‌های دشمن خویش را آماده می‌نماید. در طول این اپراسیون گرایشات و شخصیت‌های تسلیمیت‌پذیر خویش را نشان می‌دهند. بریتان نیز همانند سایر گریلاها می‌خواهد با تكیه بر نیروی ذاتی خویش بجنگد نه با تكیه بر نیروهای دیگر.
بریتان تا آخرین گلوله خویش می‌جنگد، پس از آخرین گلوله اسلحه خویش را می‌شكند. برای تسلیم نشدن تا جایی كه پرتگاه اجازه می‌دهد از حمله‌كنندگان دور می‌شود و سپس خویش را از صخره‌ها به زیر می‌اندازد. ... و در حافظه‌ها حك می‌شود. این كار بریتان سقوطی معمولی از پرتگاه نیست، گذار از پرتگاه‌هاست. بن‌بست و تسلیمیت نیست، آزادی پرتگاه‌ها را پشت سر می‌گذارد. در لبه پرتگاه به پرواز درآمدن است. همچنانكه رهبر خلق كرد می‌گوید: "می‌گویند انسان‌ها تنها بر لبه پرتگاه به پروازدرمی‌آیند، دستیابی به انسانیت و واقعیت طبیعی پشتیبان آن در برابر قساوت و ماهیت حقیقی حملات دشمن تنها با اندیشه پرواز مانند میسر است."
شخصیت بریتان، نگرش عملی و برخورد وی نشان از مبارزه آزادی‌خواهانه زنان در كردستان و قداست آن است. گاه لازم است برای آزادی، خویش را گلوله‌ای از آتش نمود و سوزاند و گاه بریتان‌وار پرتگاه‌ها را پشت سر نهاد. به همین جهت است كه نام بریتان، كار وی، جایی كه زندگی كرده و پرتگاهی كه پشت سر نهاده مقدس است در سرزمین ما. پس از این كار بریتان و شهادت وی، نام هر دختر كردی كه به دنیا می‌آید بریتان است. نام سازمانی دختران جوان كردی كه در جنگ گریلایی مشاركت می‌كنند بریتان می‌شود.
پس از سه بار تماشای فیلم باری دیگر در مورد آزادی كه از صافی پرتگاه‌ها گذر نموده و آمده است اندیشیدم و در مورد قداستش. در مورد زندگی گریلایی زنان، آزادی و برخورد بریتان‌واری.
شخصیت بریتان هویت مبارزه آزادی‌خواهانه ماست. ایدئولوژی آزادی‌خواهی زنان با دسترنج و آگاهی مبارزه گریلایی ایجاد شده است.
زندگی و مبارزه گریلایی زنان، اندیشیدنی در سطحی بالا را مقتضی می‌گرداند. مبارزه برای سیر تكامل مبارزه گریلایی زنان، تحلیل همه‌جانبه نظام حاكمیت‌خواه و مبارزه درونی و بیرونی را مقتضی می‌گرداند. سیر مبارزه گریلایی زنان، هم مبارزه فوق‌العاده و بزرگی در برابر دشمن بوده و هم مبارزه با جوانب عقب‌مانده اجتماعی و مردسالاری است. مبارزه زنان ایدئولوژیك، اجتماعی و نظامی است. از این نظر مبارزه گریلایی زنان كرد لازمه اندیشیدنی ژرف و تلاش بر این اساس است. تاریخ مبارزه ما، مملو از حماسه‌ها و قهرمانی‌های رفقای زن ماست. عملیات رفیق زیلان (زینب كناجی) نیز یك خط‌مشی در مبارزه گریلایی ماست. تداوم خط‌مشی بریتان است. رفیق زیلان در سال 1996 بمب‌هایی به خویش بسته و برای انفجار موثر آن در میان دشمن روزهای متمادی آن‌ها را حمل نموده و در 30 ژوئن در شهر درسیم در شمال كردستان هنگام یك مراسم ارتش تركیه منفجر نمود. رفیق زیلان با این عملیات خویش ضربه‌ای بزرگ بر دشمن وارد نمود. انجام این عملیات بدست یك گریلای زن ضربه بزرگ‌تری بر دشمن محسوب می‌شود. عملیات رفیق زیلان و شیوه آن و تداوم خط‌مشی ایشان دشمن را دچار واهمه می‌نماید. این عملیات گرایش آزادی‌خواهانه‌ای است كه در پی ایجاد كرد و زن آزاد در برابر كرد و زن بی‌اراده‌ای است كه دشمن در پی ایجاد آن است. عملیات رفیق زیلان تاثیری عمیقی بر دشمن بجای نهاده و در درون مبارزه آزادی‌خواهانه‌مان شخصیت و شیوه فدایی را آفریده و رهنمود مبارزه گریلایی زنان كرد شده است. زنان كرد، با این عملیات اعتماد بیشتری به شخصیت و اراده زن پیدا كرده‌ و در شخصیت خویش جسارت بزرگی را بدست آورده‌اند. پس از عملیات رفیق زیلان مبارزه گریلایی زنان بیشتر توسعه یافته است. در مبارزه ما بریتان، زیلان و شخصیت‌ها و گرایش‌های حماسه‌وار دیگری به وجود آمده‌اند.
قداست در كردستان صرف تلاش و نشان دادن برخورد و شخصیت لازم برای مبارزه برابری‌طلب و آزادی‌خواه است. تلاش و برخورد شخصیتی است كه در تمامی مراحل وجود داشته باشد. قداست، برای آزادی و زیبایی اجازه زندگی به مقوله‌ اصیل را داده و آن را ترویج می‌دهد. قداست، آزادی خلق است. فدا نمودن خویش در راه آزادی خلق است همانند بریتان، زیلان، سما، ویان و بسیاری دیگر ....

ارکان/جوانرو بازدید : 392 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)
avatar
3 Feb 2008

متن زیر از كتاب «خودسازی حزبی» نوشته رهبر آپو كه حاوی تحلیلاتی بسیار مهم در خصوص شخصیت‌سازی حزبی می‌باشد، انتخاب گردیده. در این شماره از مجله زیلان، بخشی از كتاب مذكور كه تحلیل مسئله آزادی زن و حضور زن در جنبش آزادی‌خواهی را شامل می‌گردد برایتان در نظر گرفته‌ایم.
خودسازی حزبی
PKK را بر اساس قانون محبت‌ورزیدن شكل بخشیدیم
ما سعی داریم دختران را بپسندیم. می‌بینید كه در پی رسیدن به چه نوع نیروی محبتی هستم. قوانین دوست داشتن را اینچنین نشان دادم. بنیاد ایدئولوژیك، سیاسی و سازمانی دوست داشتن را مشخص كردم. حتی برای قبولاندن خود به دختران تلاشی فوق‌العاده نشان دادم. اجازه نمی‌دهم به صورت بی‌بها مورد پسند واقع شوم؛ برای دوست داشتن دیگران نیز خودسازی نمی‌كنم، اما در جایی كه من دوست می‌دارم، نشانه‌ای از دوست داشتن اشتباهات نمی‌تواند باقی بماند. شخصیتی كه اشتباهات و حقایق را به صورت مختلط در درون خود دارد و این را در شخصیت خویش می‌پروراند، به هیچ وجه از طرف من پذیرفته نیست. بر این اساس می‌توانید به ما علاقه‌مند شوید. به اجبار هم نمی‌گویم كه مرا دوست داشته و به من پایبند شوید. من نیز به آسانی دوست نمی‌دارم و یا حق دوست داشتن آسان را برای خود جایز نمی‌شمارم. بسیاری این حق را برای خود قائل هستند.
من اینگونه عاشق خلق كرد نگشتم، در حال حمله‌ای بزرگ در برابر خلق كرد هستم. البته كه این از نظر مبارزه با كراهتهاـ اگر چه با جسارتی كوركورانه هم باشدـ یك عشق محسوب می‌گردد. بدون صرف تلاش حتی احوال كسی را نمی‌پرسم و نمی‌توانم حتی توان سلام دادن را در خود ببینم. حتی می‌گویم نه‌تنها حق دوست داشتن آن را ندارم بلكه حق ندارم به آن نزدیک هم شوم، اما پس از اینكه تلاش ودسترنجی بزرگ را برای آن صرف نمودم، می‌توانم بگویم كه اكنون می‌توانم این خلق را دوست داشته و آنها نیز می‌توانند مرا دوست بدارند. این از راه اصیل‌ترین دسترنج مبارزاتی تحقق یافت. قبلا به دختران و پسران جوان چندان توجهی نشان نمی‌دادم. در جمع دوستان دوران كودكی‌ام دخترانی نیز وجود داشتند، نه‌تنها در محیط روستا نمی‌توانستم آنها را دوست بدارم بلكه حتی برای بر زبان راندن نامشان جسارت نشان نمی‌دادم. برخی با دخترانی می‌گریختند. این به نظر من وحشتناک بود. می‌گفتم چگونه جسارت به خرج داده و دختران را فراری می‌دهند و حتی چگونه جرأت كرده و می‌توانند دختری را بخواهند. فراری دادن دختران و یا خواستن یك دختر برای من مسئله‌ای بسیار دشوار بود.
اما متاسفانه حتی یك نفر در میان شما وجود ندارد كه از فراری دادن دختران و یا خواستن آنها احتراز ورزد. با چه جسارتی می‌توانید خواهان دختری باشید؟ شاید ارتباط این را با آموزش درک نکنید اما با این شخصیتها نمی‌توانید شخصیت حزبی كسب نمایید. آنها كه چنین نگرشی در مورد خواستن دختران دارند و آنانی كه به عنوان یك دختر دارای نگرش "در اختیار قرار دادن خود" هستند، به هیچ وجه نمی‌توانند یك شخصیت مبارز و حزبی كسب كنند. من در این موضوع تجربیات عظیمی دارم. انسانی كه همانند یك كالا مورد خرید و فروش واقع می‌شود، هیچ فایده‌ای برای چیزی نخواهد داشت. مثلا اگر با خرید برده‌ای به مردانگی خود مغرور شوید، آنگاه همه‌چیز پایان می‌پذیرد. حتی در دوران كودكی خود متوجه بودم که در این موضوع نوعی شكست وجود دارد. بخاطر دارم مادرم چند بار بدون اطلاع من درصدد بود دختری را برایم درنظر بگیرد، من در برابر این وضعیت می‌گفتم: "قبول ندارم، آنها چگونه از طرف من می‌توانند دختری را بخواهند." خواستگاری باشكوهی هم در کار نبود، تنها غیرمستقیم شنیدم، اما به هیچ وجه بار دیگر این مسئله را به میان نكشیدند.
این موضوع در كردستان با یك مسئله بسیار اساسی در پیوند است. وقتی به خواستگاری خواهرانم آمدند در برابر آن واكنش نشان دادم. فرستادن دختران ما به یك جای نامعلوم، وضعیتی طبیعی نبود. آیا نپذیرفتن این مورد اصلا در دستور كار وجدان شما قرار گرفت؟ فكر نمی‌كنم وقتی خواهرانتان را همانند برده‌ها به كسی می‌دادند اصلا احساس ناراحتی كرده باشید، حتی می‌گویید "طبیعی است، مطابق سنتها به خانه بخت می‌رود" و خوشحال می‌شوید. در حالیكه من از دست رفتن خواهرانم را هنوز بسیار ناراحت‌كننده می‌بینم. من با وجدان هستم اما وجدان شما مدت درازی است كه از بین رفته و کاملا نابود شده است. چگونه می‌توانیم شما را به خط وجدان بكشیم؟ این نیز یك اصل كردهاست. نباید این اصل را پایمال نمایید. اینگونه نه می‌توان دختری را گرفت و نه داد!
سعی بر ایجاد راههای دوست داشتن می‌نمایم؛ علیرغم اینكه در این موضوع بسیار آزاد و با ادعا هستم، هنوز هم تکاپوی بسیاری دارم. این كاری بسیار جدی است. اولا دخترهایی كه می‌بینید دچار بردگی بسیار عمیقی بوده و بسیار ناتوان هستند، حتی پایبندی آنها به شما نیز خطرات بسیاری را با خود دارد. داشتن یک زن برای ما سرآغاز یك انحطاط بزرگ است. همچنین شوهر بودن شما خطری بزرگ است. زیرا در جامعه ما در فلسفه زن و شوهری قطعا استهلاك وجود دارد. روابط به شیوه‌ای عجیب انسان را تضعیف می‌نمایند و در اینجاست كه موارد بسیاری از دست می‌روند. هنوز به بیست سالگی نرسیده، انرژی جسمانی از بین رفته، روح تاریك شده، آگاهی طبیعتا از بین رفته و در نتیجه تیپ شخصیتی كُرد بوجود می‌آید. این وضعیت رابطه تنگاتنگی با خانواده دارد. در این موضوع خواسته خویش را تحمیل نمی‌نمایم، من از صمیم قلب سخن می‌گویم. قطعا برخوردی ارباب‌مآب و یا مردسالارانه ندارم و به هیچ‌وجه این‌گونه رفتار نمی‌كنم. اگر این كار را انجام دهم به معنی انكار خویش خواهد بود كه این هم امكان ندارد. من نیز تا آخرین حد معضل ایجاد رابطه بر اساس اصول آزادی و برابری را دارم.
نمی‌خواهم كه قطعا پایبند من شوید و حتی انجام این كار را در شأن خویش نیز نمی‌بینم. در چگونگی درك من نیز آزاد هستید. همانگونه كه خلق می‌خواهد ما را همانند یك رهبر درك كند، شما نیز در درك ما آزاد هستید. من نیز سعی خواهم كرد با تمامی توانم جوابگوی این امر باشم. البته كه باید در اینجا تقلبی در كار نباشد. ناچارم كه دوست داشتن خود را بر اساس اصول فراوانی ایجاد نمایم. ناچارم كه بصورت بسیار ویژه عموما دوست داشتن جنس و جنس مخالف و خصوصا دوست داشتن كادر را تحقق بخشم. اگر مقتضیات این را بجای نیاورم، آنوقت به من فشار وارد آورید. اما اگر شما مقتضیات‌ آن را بجای نیاورده و قادر به محافظت از دوست داشتن خویش نگشته و حتی قادر به ایجاد آن نباشید ـ كه این هم قوانین ویژه خود را داردـ من هم به شما فشار وارد خواهم نمود. دوست داشتن من با دوست داشتن میهن، سازماندهی، تشكیلات و ایجاد استعدادهای جنگی آغاز می‌شود. اگر تمامی اینها را طرد كرده و دوست داشتنی بی‌بها را پیشه كرده باشید، دشمن من محسوب خواهید شد. حق انجام این را ندارید؛ نه‌تنها حق ندارید بلكه اگر بخواهید مرا برده نموده و به صورت بی‌بها به خود وابسته نمایید غرق در اوهام خواهید گشت. قطعا باید به قوانین دوست داشتن توجه كنید.
ما این حزب را بر اساس اصول مذكور بنیاد نهادیم. نمی‌توانید پیشرفتهای دوران تشکیل گروه [اولیة] حزب و سیر تكامل PKK را درك كنید. در آن دوران در صفوف ما دختران و پسران جوانی حضور داشتند. در آن مرحله با گره كور بزرگی رو در رو بودم. هنوز همه‌چیز برای من به شفافیت نرسیده و در میان محیط و نیتهایی خائنانه تماما محاصره شده بودم. حال حتی موفق به یك خودسازی حزبی تدارک دیده‌شده نگشته و حتی به آن علاقه‌ای نشان نمی‌دهید. علی‌رغم اینكه از چهار طرف به محاصره درآمده بودم، باز هم با تفكر در مورد چگونگی خودسازی حزبی، تلاش و جستجوی عظیمی را پیشه كرده و سعی می‌نمودم هرچیز را به تنهایی انجام دهم. در آنكارا اشخاص بسیاری بودند كه می‌خواستند مرا ببلعند. تنها بوده و در وضعیت چندان نیرومندی هم قرار نداشتم. حتی وقتی در آن دوران در محافل با هیجان سخن می‌گفتم، ماموران سازمان میت در مورد من می‌گفتند: «هرچند در محفلها خوب سخن می‌گوید، اما اگر مرد است به كردستان برود» و اینگونه مرا به تمسخر می‌گرفتند. بعدها خود سازمان میت این را اعتراف كرده و گفته بود: «ما او را كوچك پنداشتیم و ضعیف تلقی كردیم. وقتی مار یك وجب بود حتی یک سرباز ما می‌توانست او را زیر پوتین خود له نماید، متاسفانه ضعیف تلقی كردیم و معضل كنونی برای ما ایجاد شد». به آن وضعیت من بیندیشید، در یك لحظه می‌توانستند مرا خفه كنند. تقریبا همه‌چیز شك‌برانگیز بود و ممكن بود همانند مار ما را نیش بزند. چرا در برابر اینها نابود نگشتم؟ چگونه ظهوری را رقم زدم كه حتی دشمن نیز آن را انتظار نداشت؟ برخی از شما می‌گویید: «نتوانستیم از محیط سود برده و زمینه را تحت كنترل درآوریم» در حالیكه من در عرصه‌ای كه دشمن تسلط مطلق بر آن داشت توانستم كار را آغاز نمایم. ما اینگونه تكوین حزبی را آغاز نمودیم. اگر این را از نظر دور بدارید، قطعا قادر به درك PKK نخواهید گشت. PKK این كار را چنین آغاز نموده است. این را بیاموزید، زیرا داستان زندگی شماست. اگر نیاموزید، نمی‌توانید مبارزی مقاوم شوید.
دخترانی هم بودند كه نه‌تنها با پایبندی و علاقه‌‌ چندانی به من گوش فرا نمی‌دادند، بلكه برای گمراه نمودن و ایجاد تسلط بر من، وابسته نمودن به خود و یا بی‌ارزش ساختنم تمامی تلاش خود را به خرج دادند. تمامی اینها را به دلیل ارزش قائل شدن برای دخترانی كه در مبارزه ما هستند بازمی‌گویم. بایستی دختران در مبارزه جایگاهی داشته باشند. باید با آنها كار كرده، به آنها توجه نموده و برخورد صحیحی با آنها پیشه كرد. روشن گشته كه این امر آسان هم نیست. حال به نظر شما آسان جلوه می‌كند؛ می‌گویید: «دختران سربار می‌شوند، دختران روند كارها را كند می‌كنند و برای ما بصورت معضل درآمده‌اند» اینها سخنان صحیحی نیستند. اگر در جامعه برای تأمین شیربها ده سال كار كرده و تمامی تلاش خود را نیز بكار بگیرید احتمالا بتوانید دختری معیوب بیابید و شاید هم نتوانید. دخترانی كه در صفوف ما هستند هم‌اكنون بسیار پیشرفت می‌نمایند. سربار عنوان كردن دختران عضو ما، دورویی است و با یك كلمه می‌توان گفت كه بی‌احترامی نمودن است. من به هیچ وجه آنها را همانند سربار نمی‌بینم. درست برعكس، آنها منبع نیرو و یك بُعد اصلی زندگی هستند.
این را برای شما بازمی‌گویم. البته كه مطابق برخورد شما، زنان ابزاری تضعیف‌كننده هستند. اگر زن را همانند برده بگیرید، به بلایی بر سر شما تبدیل خواهد شد. اگر سعی كنید آن را با پول به دست آورید، ده سال مجبور به كار كردن می‌شوید و شاید پول شیربها را هم نتوانید تأمین نمایید. اگر با ثروت خود بتوانید زن بگیرید، باز هم بسیار خطرناك بوده و به معضلی تبدیل می‌گردد. با گریز هم نمی‌توان از آن مسئله جست. عشق خیابانی، انسان را به وضعیتی بدتر درمی‌آورد. تمامی اینها داستان زندگی شماست. باید بتوانید در این موارد نیز رهبری را درك نمایید زیرا رابطه تنگاتنگی با تاریخ حزب دارد. وقتی نوجوان بودم و خانواده‌ام می‌خواستند برایم دختری را بیابند، اندیشیدم كه فلاكتی بر سرم خواهد آمد و سعی كردم از خویش دفاع نمایم. بعدها وقتی خود به جستجوی دختری پرداختم دیدم كه با جانورانی وحشتناك روبرو هستم.
وقتی در دانشكده علوم سیاسی آنكارا درس می‌خواندم، دختران بورژوایی با ما بودند كه اكثرا دختران بروكراتها و افسران بودند. بسیاری از این دختران علاقه‌ وافری نسبت به من داشتند، مرا بسیار پسندیده و از من پشتیبانی می‌نمودند. زیرا آنوقت رهبر دانشجویان بودم. اما نزدیك شدن به آنها برای من به صورت یك مسئله بود. چه خوب شد كه در این موضوع خویش را فریب ندادم. چه جنون‌آسا می‌بود اگر آنوقت خود را فریب می‌دادم. هنوز هم بخاطر دارم كه جوانی دیاربكری به اسم فاروق وجود داشت كه پسر مُفتی شهر لیجه بود. دچار هوس یك عشق خیابانی شد. بعدها با یك چاقو به دنبال دختری كه اهل آدانا بود افتاده و تمامی دانشكده را علیه ما برانگیخت. من رفیق وی بودم و از نظرمعنوی به من متکی بود. او هر لحظه دچار عشق خیابانی می‌گشت. تا زمانی كه آن رفیق از چنین رذالتی رهایی یافت من از خجالت حس می‌كردم كه به زیر‍ِ زمین فرو خواهم رفت. ببینید در جایی كه فردی روشنفكر به آن وضعیت دچار شد سایر اشخاص چگونه رفتار می‌نمایند؟ در آن دوران دخترانی هم بودند كه من بسیار می‌پسندیدم، حتی نام این دختران را هم نپرسیدم. هیچگاه احوال آنها را نپرسیده و نگفتم كه چه زیبا هستید و نخواهم گفت. این شیوة من بود. اگر در آن زمان چنین چیزی می‌گفتم، به احتمال بسیار دچار شكست می‌گشتم. حال معلوم می‌شود كه چقدر عاقل بوده‌ام. دچار شدن به یك عشق در شرایط خرده‌بورژوازی خطرناك است. هم وقتی در روستا بودم و هم بعدها اصلا به چنین چیزی نزدیك نشدم. هرگز به وجود دخترانی در میان اطرافیان ما، خواستگاری از دختران و مردانگی خود نیندیشیدم.
روبرو شدن من با یك دختر در سالهای 76ـ 1975 در مرحله تشكیل گروه‌مان رخ بود. این روبرو شدنی متفاوت بود. زیرا تاریخ و دلایل اجتماعی و سیاسی این مسئله وجود دارند. من نیز برای مبارزه مجبور به برداشتن یك گام بودم. در مورد طرف مقابل خویش هم می‌گفتم: «اگر خویش را توانمند می‌بیند و اگر به اندازه نزدیك شدن به ما به خود اطمینان دارد، پس می‌تواند به عضویت گروه درآید». البته كه من هم جوان خونگرمی بودم و نباید می‌گریختم. در واقع بسیار به من فشار وارد می‌آمد اما باز هم با عضویت وی در گروه موافق بودم. فاكتورهای بسیاری در آن نقش داشتند. جنگی در میان بود كه از طرفی از جنبه‌های سیاسی و سازمانی، از طرفی از جنبه‌ عاطفی و از طرفی از جنبه مادی و معنوی به شدت تداوم داشت. این به معنی آغاز مبارزه‌ای بزرگ بود. به همین سبب می‌گویم كه بسیار با دقت رفتار كنید تا چنین فلاكتهایی بر سر شما نیاید. اگر شیوه‌ای بسیار فوق‌العاده و مطابق خود را در پیش نمی‌گرفتم نه‌تنها نمی‌توانستم PKK ـ كه امروزه سازمانی اساسی است كه به شما موجودیت می‌بخشدـ ایجاد نمایم، بلكه حتی نمی‌توانستم به عنوان یك فرد خود را نیز نجات دهم. بلایی بزرگ و ویرانگر بود. اگر رابطه‌ای را با دختر مقابل خویش برقرار می‌نمودم، نابود می‌گشتم. آن دوران نیز دوره اساسی زندگی یعنی دوره پرشور جوانی بود.
فكر می‌كنم كه شما هم بصورت بسیار متداول از این دوران گذار نموده‌اید. چون شما معیارهای طبیعی ندارید، وقتی می‌خواهم عواطفی را ایجاد نمایم نابود می‌شوید. سعی بر سازماندهی می‌كنم اما نیرویتان كفاف این را هم نمی‌دهد. دختر مورد بحث، آموزش‌دیده‌ترین عضو فئودال‌ـ‌آریستوكراسی بود. مدتی خواستم از وی دوری نمایم؛ گفتم من این گروه را رها می‌كنم و حقیقتا گریختم. این گریز من ده الی پانزده روز ادامه یافت. یكبار دیگر نیز گریخته بودم اما پس از آن متوجه شدم كه نمی‌شود اینگونه ادامه داد و برگشتم. با گریز نمی‌توان از عهده این كار برآمد. درواقع مسئله تنها این نبود بلكه اندكی دلایل سیاسی هم داشت. خانواده‌اش در قیام درسیم نقش ایفا نموده و در نقش مزدور دولت ظاهر شده بود. گریز از یك نظر به‌معنای خالی كردن میدان به نفع وی بود. حال‌آنكه بهترین کاری که برای حل یك چالش می‌توان انجام داد حمله‌ور شدن به آن است. روش من هم این بود كه بجای سازشكاری و گریز، با حمله‌ور شدن بر چالش، آن را حل نموده و از آن گذار می‌نمودم.
می‌دانید كه این مبارزه من ده سال بطول كشید و مرحله مذكور دوران تكوین حزبی PKK نیز محسوب می‌شود. از 76ـ‌1975 تا 1986 دقیقا ده سال طول كشید. اگر من پیرامون مسئله مورد بحث ده سال مذكور را با موفقیت پشت سر نمی‌گذاشتم، نه كردی باقی می‌ماند، نه كردستان، نه PKK ، نه ARGK و نه شما باقی می‌ماندید. بسیاری از شما نمی‌دانید كه این مبارزه را با چه توان روحی‌ای توانستم انجام دهم. در واقع به راحتی می‌توانید به مرد بودن من اشاره نموده و وضعیت را آنچنان ارزیابی نمایید. آنگونه‌ام، اما از حقارت و تحمیلهایی كه هیچ مردی نمی‌تواند قبول كند با موفقیت استقبال نمودم. چنین مردی در میان كردها وجود ندارد و حتی ممكن نیست در جهان چنین مردی را یافت. كمال پیر به روابط ما طی یك روز نگریسته و در مورد دختر مذكور می‌گفت: "این زن بی‌احترام را باید كشت" اما علی‌رغم این وضعیت، ده سال در برابر همه چیزهایی كه تحمیل می‌نمود صبوری پیشه کردم. اما شما حتی در برابر كوچكترین رویدادی بیقرار شده و می‌روید، معنای آن را درك نكرده و خود را می‌بازید. اگر تنها وضعیت من در برابر این مسئله را نگریسته و با خود مقایسه نمایید، بهتر می‌توانید بر چگونگی شخصیت خود واقف شوید و قطعا نیز باید این را درك كنید. زیرا چیزی كه در اینجا تحلیل می‌شود تماما یك گره‌كور كُردی است. همچنین در آنجا همه‌چیز قابل چاره‌یابی است. راههای متفاوت حل مشكلاتی كه در مبارزه من با جمهوری تركیه، زن و خانواده دیده شدند، تماما در طول این دوران از زندگی و مبارزه روشن گشتند. هم‌اكنون شخصیتی نیرومند هستم. چه در برابر جمهوری تركیه، چه در برابر زنان و چه در برابر مرد كُرد نیرویی فوق‌العاده دار

ارکان/جوانرو بازدید : 465 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)

امرالی؛ شکنجه‌گاه همه‌ی كوردهاست

امرالی؛ شکنجه‌گاه همه‌ی كوردهاستگریلا كوردستانی تا به خود آمدیم همه زخم بود و درد بود و اندوه... و تنهایی‌ای ژرف که هیچ چیزی‌اش یارای پرکردن نبود... مادر داغ‌دیده و رنجورمان, كوردستان در ماتمی که ابدی می‌نمود, همچنان می‌گریست... و ما ناامید از آمدن آن ناجی همه آرزوهایمان را به خاک... ...

ارکان/جوانرو بازدید : 483 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)

کنفرانس بین المللی استانبول: اوجالان مهمترین فاکتور است

serok-apo

دیدگاهها و اندیشه‌ های عبدالله‌ اوجالان در باره‌ صلح، دمکراسی، ملت و کاپیتالیزم امروزه‌  در سطوح دانشگاهی و آکادمیک مورد بحث و گفتگو قرار می‌گیرند.

کارشناسانی که‌ در کنفرانس استانبول حضور داشتند در ارائه‌ دیدگاههای خود بر نقش اوجالان در صلح تأکید کردند.

 

پروفسور نورمن پیچ کارشناس و متخصص حقوق بین المللی با اشاره‌ به‌ انزوا در امرالی گفت: تشدید انزوا علیه‌ اوجالان برخلاف حقوق بین المللی است.

سیمونتا جریزجی وکیل مدافع شرکت کننده در این کنفرانس گفت که‌ ما در هر چهار سوی جهان با اوجالان هستیم.

پروفسور نورمن پیچ کارشناس و متخصص حقوق بین الملل، سیمونتا جریزجی وکیل مدافع و فرستاده‌ جمعیت وکلای اروپا با حضور در کنفرانس استانبول در رابطه‌ با تجرید 6 ماهه‌ رهبر ملت کرد عبدالله‌ اوجالان سخنرانی کردند.

 

پروفسور نورمن پیچ با بیان اینکه‌ وی پیشتر در سوریه‌ و سپس در رم با اوجالان دیدار داشته‌ است، چنین گفت:

باید تحولات استراتژیک در پ.ک.ک و اوجلان را بویژه‌ با کشورهای غربی در میان گذاشت و به‌ آنها فهماند. پ.ک.ک اکنون تغییرات اساسی و عمده‌ ای را در استراتژی آغازین خود انجام داده‌ است. آنها راهکارهای مسالمت آمیز و دمکراتیک را در دستور کار خود قرار داده‌ و جهت انجام دیالوگ مبارزات بسیاری کرده‌ اند. نیروی گریلا باید به‌ عنوان نیروی دفاع مشروع باقی می‌ماند. همه‌ اینها موضوعاتی هستند که‌ باید آنها را بخوبی به‌ غرب تفهیم کرد.

پروفسور پیچ با بیان این که‌ تنها یک راه باقیست و آن هم دیالوگ است ، افزود: مشکلات میان کردها و ترکها از طریق دیالوگ و دمکراتیک قابل حل هستند.

 

این پروفسور در پاسخ به‌ پرسش " نقش اوجالان در حل مسئله‌ کرد چیست؟ گفت:

به‌ اعتقاد من اوجالان در این روند نقش بسیار مهمی دارد. به‌ همین سبب باید شرایط وی در این زندان قرون وسطایی و سخت را بهبود داد. باید قادر به‌ رهبری جنبش اجتماعی باشد. بدون شک آنکه‌ توانایی رهبری جنبش اجتماعی را داشته‌ باشد اوجالان است. در این مورد اوجالان کلید مسئله‌ است و به‌ همین خاطر او هم برای ترکیه‌ و هم برای جنبش کرد از اهمیت خاصی برخوردار است.


وی ضمن اشاره‌ به‌ تجرید 6 ماهه‌ سخنانش ادامه داد :

آقای اوجالان سالهاست که‌ زندانیست و بارها در انزوا قرار گرفته‌ است. هدف از این اقدامات تنها تحت فشار قرار دادن وی نیست. بلکه‌ در تلاشند تا نقش سیاسی وی و همچنین دیالوگ او با جنبش را قطع کنند، که‌ این خود برخلاف کلیه‌ اصول و معیارهای حقوقی و قانونی است. باید ترکیه‌ را در سطح بین المللی تحت فشار قرار داد . به‌ دلیل آنکه‌ اوجالان مهمترین فاکتور در رابطه‌ میان کرد و ترک است، باید این مهم بزودی محقق شود.

 

سیمونتا جریزجی فرستاده‌ جمعیت وکلای اروپا با بیان اینکه‌ ‌آنها در شهرهای رم و میلان فعالیتهای بسیاری برای آزادی اوجالان انجام داده‌ اند، در رابطه‌ با تشدید انزوا بر اوجالان چنین گفت:

من به‌ عنوان نماینده جمعیت وکلای اروپا به‌ منظور حمایت از ملت کرد در اینجا حضور دارم. هدف من از حضور در اینجا تلاش برای آزادی اوجالان و رفع انزوا از اوست.

ارکان/جوانرو بازدید : 426 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)

دفاعیات عبدالله اوجالان: کردها نیازمند دیپلماسی ملت دمکراتیک هستند

serok_Apo
اوجالان بخش اعظم آخرین دفاعیات خود را به لزوم ایجاد کنگره دمکراتیک ملت اختصاص داده ، او می گوید در جهان کردها بیش از همه قربانی بازیهای دیپلماتیک شده‌اند و این مهم یکی از ضرورتهای تشکیل سازمانهای همسو و دیپلماسی مشترک کردهاست.

اوجالان در دفاعیاتی که به دادگاه حقوق بشر اروپا ارسال کرده از یک دیپلماسی حاکی از یک جنبش همکاری و صلح میان جوامع سخن گفته و این دیپلماسی را از منظر کردها مورد ارزیابی قرار می دهد.
اوجالان با بیان آنکه در طول تاریخ ملت کرد همواره با توطئه و بازیهای دیپلماتیک دولت - ملت مواجه بوده به ضرورت دیپلماسی ملت دمکراتیک برای کردها در سطح منطقه و جهان پرداخته است .

اوجالان می گوید در جهان کردها بیش از همه قربانی بازیهای دیپلماتیک شده‌اند و می افزاید :
" پیشرفت یک دیپلماسی مثبت نقش مهمی در دفاع از موجودیت و کسب آزادی برای کردها دارد. کردها بزرگترین قربانیان در تقسیم خاورمیانه و حکومتمداری کاپیتالیسم  در قرنهای نوزدهم و بیستم بوده‌اند ،کردها خصوصا در جنگهای جهانی یکم و دوم در شرایط تراژیکی قرار گرفتند. دیپلماسی خاورمیانه تنها نقش یک بازیچه را به کردها داده و راه را بر نتایج دهشتناکی هموار کرده است ، کردها کشتارهای جمعی را تجربه کرده‌اند . بی گمان همکاری کردها با دشمنان و خودفروشی و عدم وجود شیوه‌های نوین در انقلابهای کردی نیز سهم بزرگی در این بین داشته‌اند."

اوجالان می گوید وقتی این جنایت را مورد ارزیابی قرار می دهیم می بینیم که شانس کردها برای دیپلماسی بر اساس دولت- ملت بسیار اندک است و ادامه می دهد :
" دیپلماسی ای که که تحت لوای دولت - ملت صورت پذیرد نه تنها به چاره‌یابی مسئله کردها منجر نمی شود بلکه آنرا به بن بست خواهد رساند ،  این نوع دیپلماسی به اختلافات میان بخشهای جدا شده دامن خواهد زد و برای دولت - ملتهای متخاصم تبدیل به کارت دعوت می شود . از اینرو ما نیازمند یک دیپلماسی قدرتمند ملت دمکراتیک هستیم.این دیپلماسی جدید پیش از هرچیز می باید میان کردهای منفک شده که منافعشان به صورت متناقض تقسیم شده‌اند پلاتفرمی ایجاد کند."
اوجالان در ادامه می گوید این پلاتفرم می باید فعالیتهای دیپلماتیک را محور کارهای خود قرار دهد و به یک مرکز دیپلماسی میان تمامی جناحهای کردی مبدل شود .

ارکان/جوانرو بازدید : 586 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)


serok-apoo
عبدالله اوجالان رهبر ملت کرد می گوید وجود یک دیپلماسی مشترک نقش مستقیمی در تشکیل کنگره دمکراتیک ملت خواهد داشت.
اوجالان می گوید تشکیل کنگره دمکراتیک ملت می باید هدف تمامی سازمانها و شخصیتهای کرد باشد و می افزاید : برای آنکه کردها در طرح مطالبات و سیاستهای خود همسو باشند وجود چنین کنگره‌ای حیاتی است و دستیابی به این مهم تنها از طریق یک دیپلماسی سازماندهی شده ممکن است.
اوجالان تأکید می کند روابط ' ک.ج.ک ' و رهبران اقلیم کردستان می باید در مسیر کنگره دمکراتیک ملت پیگیری شود .
 
رهبر ملت کرد عبدالله‌ اوجالان می گوید نباید هیچ یک از جناحهای کردی انجام این وظیفه حیاتی را به دلایل مختلف به تعویق بیاندازند. کسانی که این مهم را تواما به تعویق می‌اندازند بدنبال منافع شخصی و جناحی هستند. ضرر و زیان این نوع افراد در طول تاریخ کاملا مشهود است .
اوجالان می گوید با وجود آنکه اقلیم کردستان نقش پررنگی در زمینه دیپلماسی بازی می کند اما این دیپلماسی برای همه کردها ناکافی است، البته آنها از شرایط ، امکانات و توانایی لازم جهت بر آورده کردن چنین انتظاری نیز برخوردار نیستند ، از اینرو اقدام عاجلی که باید عملی شود آغاز شکل ‌دهی به کنگره دمکراتیک ملت و سازمانی ملی و پاینده است.
اوجالان زمینه‌های همکاری ' ک.ج.ک ' و رهبران اقلیم کردستان را اینگونه بیان می کند :
" می باید روابط میان ' ک.ج.ک ' و رهبران جنوب کردستان در وضعیت مساعدی قرار گیرد و هر دو طرف به هر طریق فعالیتهای خود را زیر چتر شورای رهبری کنگره تداوم بخشند .البته تعامل این دو طرف و چاره ‌یابی مسائل فی ما بین طرفین نیازمند گفتگوهای زیادی است.
اوجالان خاطرنشان می کند روابط بین ' ک.ج.ک ' که خواهان سیستم ملت دمکراتیک است و اقلیم کردستان که به دنبال سیستم دولت-ملت است تا مدتهای مدیدی با اختلافات سیاسی و ایدئولوژیک همراه خواهد بود، اما کنگره دمکراتیک ملت قادر به حل این مسئله می‌باشد.
اوجالان در مورد اصول بنیادین کنگره دمکراتیک ملت می گوید :
کنگره باید سازمانی ماندگار باشد ، باید از همه اقشار مردم و طبقات گوناگون نمایندگانی متحد در این کنگره عضویت داشته باشند . رهبری کنگره همواره می باید به انتخاب گذاشته شود و شورای رهبری کنگره در برابر همه اقدامات عملی و سیاسی مسئول است.   
همچنین روابط دیپلماتیک خارجی و داخلی ، روابط اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی به نوعی سازمان یافته در حیطه اختیارات شورای رهبری قرار می گیرد.
اوجالان می گوید : باید همه جناحهای کردی نیروهای دفاع مشروعشان را تحت یک سازمان پیشمرگ همبسته گردهم آورند ، باید فرماندهی مشترک نیروهای مدافع خلق ایجاد شود ، در نهایت هر جناحی با توجه به نیروی خود در این سازمان صاحب رأی خواهد بو

ارکان/جوانرو بازدید : 541 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)
اوجالان, درخشش پرچمهای پ ک ک و دسیسه‌ توطئه‌گران یا سه‌ شنبه‌ سیاه

                              

کامران روژهه لا تی

اوجالان می گوید: به نبرد خویش تابه آ نجا ادا مه خواهد داد كه آرما نها ورویاها یش ، آرمانها ی همه ی بشریت شود و زنده گی همه گا ن سرشاراز مهربانی و زیبایی گردد.

درپی دستگیری رهبرخلق كرد " عبدالله اوجالا ن در16 فوریه ی سا ل 1998 كه برخلاف تمامی موازین و بیانیه های حقوق بشری و نیزحقوق پناهنده گی صورت گرفت ، كردهای خشمگین و ناراضی باحمله به سفارتخانه كشورها ی یونان ، تركیه ، كنیا واسرا ئیل درسراسراروپا خشم وعصبانیت خودرااز این اقدام ناجوانمردا نه وبه دورازمعیارها وپرنسیپ های اخلا قی ونیزاین توطئه ی ازپیش طراحی شده نشان دادند. دههاجوان كرد دراعتراض به دستگیری رهبرمحبوب شان خودرابه آتش كشید ند وازاین طریق اوج عشق وعلاقه ی خود رابه رهبرجنبش آزادیبخش خلق كرد وهمچنین مظلومیت خلق ستمدیده ی كردرا به نمایش گذاشتند. توطئه گران بین المللی ودشمنا ن تاریخی آزادی ود موكراسی نشان دادند كه به هیچ یك ازموازین وآیین نامه های مربوط به پناهنده گی وحقوق قانونی انسانها پایبند نبوده وآماده اند كه هرلحظه موجودیت وآینده وهویت ملی وتاریخی خلقهای تحت ستم راوسیله ی معاملات وزد وبندهای سیاسی قرارداده وخواسته های پایما ل گشته ی ملت كرد را به لحاظ تاریخی ، ملی ونژاد ی قربا نی منافع استرا تژیك خود نما یند و بد ین گونه همچنان در راستای پیش بردن سیا ست انكارو امحا ی خلق كرد گام بردارند.
اقدا م به بازدا شت اوجالا ن واكنشهای بسیارمتفا وتی را درمحا فل سیاسی ، نزد صاحب نظرا ن ونیزدوستدارا ن آزادی ، عدالت وانسا نیت برانگیخت.
ازسیا ستمداران گرفته تا مسئولا ن رده بالا ی دولتها تا جوانان ، زنا ن وهوادارا ن حقوق اقلیتهای نژاد ی ، هریك به نحوی نسبت به عمل بازداشت غیرقانونی بنیا نگذار حزب كارگران كردستا ن PKK واكنش نشا ن دادند. درشهرهای عمده كردنشین درشرق كردستا ن – كردستا ن ا یرا ن – مانند سنندج ، مها باد ، سرد شت وسقزو.ارومیه. و... كردها با تظاهرات خیا بانی دستگیری وباز داشت اوجالا ن رامحكوم نمود ه وخواها ن آزا دی رهبرجنبش نوین رهایی بخش خلق كرد شد ند. در این گفتا ربه برخی از این واكنشها ونیز اظهار نظرها كه به لحاظ تاریخی حا ئز اهمیت می باشند نظرمی افكنیم .
هنگا می كه تصاویر ماهواره ای C.N.N درخشش پرچمهای PKK را با عكسهای عبد الله اوجالا ن دردستا ن هزاران تظاهركننده درپایتخت كشورهای اروپا یی درمنظرد ید میلیونها انسان درسراسر پنج قاره ی مسكون قرارمیداد، این تصاویر درخشان با امید ی توام میشد كه قلبهای میلیونها كارگرآلما نی وایتالیا یی را پس ازپیروزی چپگرا یا ن درآلما ن وایتا لیا گرم می نمود .حالا هنگامی كه تصاویرماهواره ای C.N.N با چهره ی بی رمق وخسته ی آگوستینو پینوشه تلاقی می نمود، جهانیان می دیدند كه این آرما ن عبدالله اوجالا ن است كه برهدفهای پینوشه غلبه میكند وجها ن پویا ی اوجالا ن بر دنیا ی میرند ه ی پینوشه پیشی میگیرد.
ایالا ت متحده ی آمریكا قبل ازهركشوردیگری خشنودی خود را ازدستگیری اوجا لان اعلام كرد. " جولاكهارت" سخنگوی كاخ سفید گفت : ما قد رمسلم ازدستگیری این رهبرتروریستها راضی هستیم . وبد ین گونه رهبران كاخ سفید خصومت تاریخی ونیزعنا د وكینه ی خود را نسبت به جنبشهای آزادی خواهی نشان داد ند. دربرن دولت سو یس خواستار محا كمه ی عادلانه ی اوجالا ن شد. دستگیری اوجالا ن ا نتقاد حزبها ی مخا لف وائتلا فی دولت یونا ن رانیزد ر پی داشت. چند نفرازا عضای احزا ب ائتلافی درپارلما ن خواستار استعفا ی نخست وزیرشد ند. وكیل اوجالان تحویل موكلش رابه تركیه نقض آشكارحقوق بشرخواند. وكیل آلمانی اوجالان بازداشت موكلش دركنیا وتحویل اورابه تركیه نقض حقوق بشرخواند وگفت این امرپیامدهای وخیمی را درپی خواهد داشت.
اجویت نخست وزیروقت تركیه گفت : دستگیری اوجالان سرآغازی برای پایان حزب كارگران كردستا نPKK است. اما برخلا ف گفته ی اجویت كه حالا دیگربه جهان مرده گا ن پیوسته است، PKK نه تنها پایا ن نگرفته بلكه امروزه نیرومند تراز همیشه با الها م ازفلسفه وجهان بینی آپوئیستی نه فقط هرچهاربخش كردستا ن و بلكه كل منطقه ی خا ورمیانه را هم تحت تاثیرمبارزات حق طلبا نه و دفاع مشروع خویش قرار داده است.
درپی دستگیری عبدالله اوجالان رهبرحزب كارگران كردستا ن PKK دركنیا مردم ومطبوعات یونان علیه " تئودورپانگا لس" وزیرامورخارجه ی این كشوربه مخالفت برخا ستند ود رخواستها برای استعفای وی شدت یافت. اذهان عمومی یونان بطوركلی برضد پانگا لس برانگیخته شده است . احزاب مخا لف ومطبوعات هم وزیرامورخارجه رامتهم نمود ند كه با كمك به نا پدید شدن اوجالان دركنیا موجب تحقیریونان شده است . هشت تن ازنماینده گا ن حزب حاكم " پاسوك" نیزباصد وربیا نیه ای خواستاراستعفای پانگا لس شدند. روزنامه ی كثیرالانتشار" الفتورتیپبا" روزدستگیری اوجالان را" سه شنبه ی سیاه" نامید .
مطبوعات یونان همچنین سرویسهای اطلاعاتی آمریكا واسرائیل رابه ربودن وتحویل اوجالان به مقام های تركیه متهم كردند. برخی ازیونانی ها نیزآ تن رابه خیا نت وتحویل اوجالان به تركیه متهم نمود ند.
معروف صمدی نماینده ی مردم سنندج درمجلس شورای اسلامی درگفتگوباخبرنگارپارلمانی " ابرار" گفت: نحوه ی برخورد با اوجالان مغایرقوانین ومعاهدات بین المللی درامورپناهنده گان است وما كمترین موردی سراغ داریم كه شخصی دركشوری تقاضای پنا هنده گی كرده باشد اما بعدا" با اینگونه برخوردهاوحركا ت كه مغایركنوانسیونهای بین المللی است مجد دا" اوراكه درواقع به یك كشورثالث پناه آورده بود، بازداشت كنند. وی اضافه نمود بطورقطع نقش موسا د دراین دستگیری بسیا ربارزومشخص است.
بها الد ین اد ب نما ینده ی مردم سنندج وكا میاران و دیواندره نیزاظهارداشت : دستگیری وحذ ف اوجالان نمی تواند حلال مشكلا ت تركیه باشد. اما علیرغم آن گویا آنكارا قصد دارد بادستگیری اوجالان وسركوب شد ید مقا ومت كردها ، مشكل این گروه قومی رابرای همیشه درتركیه وشمال عراق حل كند. و ی گفت كه رژیم تركیه حتی حاضرنیست كلمه " كرد" به زبان آورد واز این برادران مابه عنوان تركها ی كوهستانی نام میبرد واین موضوع بیا نگرعمق واپسگرا یی فكری وعقید تی دولت تركیه میباشد.
د كترعبد الله رمضان زا د ه درگفتگو باخبرنگار" صبح امروز" گفت : تركیه دردستگیری اوجا لان ازكمك تمام دستگاههای اطلاعاتی غرب واسراییل برخورداربود. دولت تركیه برای دسگیری اوجالان سناریوی كاملی رااز حدود یك سال و نیم پیش طراحی كرده بود كه در یك مقطع زما نی اجرای این سناریو به وقفه افتاد اما با رفتن وی به ایتالیا، تركیه موفق شد طرح خود را به اجرادربیا ورد. استا نداروقت كردستا ن درا دامه گفت : تركیه برای آنكه مسئله ی استقرار اوجالان را درشمال عراق منتفی سازد به گروهها ی كردعراقی امتیازداد وباتهد ید آ نا ن ونیزحمله به شما ل عراق شرایطی راپدیدآورد كه رهبرPKK نتوا ند درشما ل عراق بماند.
به این ترتیب به روشنی مشا هده میشود كه توطئه ی بازداشت اوجالان تا چه اندازه ازجانب بیشتر دوستدا ران حقوق بشردرسراسرجها ن مورد نفرت قرارگرفته ومحكوم شده است. به اجرا درآوردن این دسیسه ی خائنا نه به وسیله توطئه گران بین المللی آشكارا مقاصد ونیا ت ضد بشری آنانی كه د م ازد موكراتیزه نمود ن خا ورمیا نه میزنند را درمعرض د ید جها نیان قرارمیدهد.
رژیمها ی خیا نت پیشه ای كه در راستای نیل به مقا صد توسعه طلبا نه وغارت هرچه بیشترمنابع وثروتهای ملی دیگركشورها آما د ه اند تما می موازین انسانی و حقوقی رازیرپا نها د ه وآن راوسیله بده وبستان های سیاسی بین خود قراردهند. اینگونه سیاستها ی انكارگرایانه وتوطئه آمیز هنوزهم درجهان به اصطلاح آزاد امروز برعلیه منافع ملی خلق كرد ازسوی سرمایه داری جهانی به سركرده گی آمریكا وعوا مل وابسته به آ ن درجریان است. آمریكا ، تركیه ودولت مركزی عراق با همكا ری رهبران سیاسی جنوب كردستا ن درصد د برآمد ه ا ند توطئه ی سه جانبه ای را برضد جنبش آزادی خواهی خلق كرد به پیشا هنگی فلسفه و ا ید ئو لوژی آپوئیستی سازماندهی نمایند. ناگفته پیداست كه هد ف این دسیسه ی خا ئنا نه نه تنها PKK وبلكه نابودی ودرهم شكستن اراد ه آزا د خلق كرد می باشد. توطئه ای كه متا سفانه برخی گروههای خود ی را نیز به همكاری فرا خوانده است. نیروها یی كه هنوز باورنمی دارند كه سیاست بازان آمریكا عاشق چشم وابروی كردها نبوده وعمده هدف شان كسب هرچه بیشتر منافع اقتصا د ی میباشد.
درحا لیكه د رتمام دنیا ، كردها به خاطر دستگیری غیرقانونی وضد بشری وبه دورازعرف بین المللی اوجالان دست به خودسوزی زد ند یكی ازرهبران كرد – مسعود بارزانی – باابراز خوشحالی ازبازداشت اوجالان ، خواستار محاكمه ی اوبه عنوان جنا یتكار جنگی شد. را د یوی جناح بارزانی خواستارمحاكمه ی رهبر حزب كارگران كردستا ن به اتهام تلاش برای تجزیه ی تركیه شد.لازم به یادآوری است كه حزب د موكرات كردستان عراق بارها با هدف سركوب نیروهای PKK بارژیم نژاد پرست تركیه همكاری كرده است.
واما با وجود طراحی واجرای همه ی این دسیسه ها، اكنون سیمای اوجا لان وپرچمهایPKK چون خورشید ی درخشا ن برفراز كوهها ی سركش كردستا ن ودر قلب جنگلهای انبوه و دره های سخت گذر وبی عبور مید رخشد. آتش فروزانی كه اند یشه و جهان بینی انسا ند وستانه ی اوجالان با هد ف اراده مند كردن خلق كرد وهستی بخشید ن دوباره ی فرهنگی ، تاریخی ، ملی و
نژادی به او برافروخته است ، اینك ازهمیشه فروزانتر و شعله ورتر میرود تا تارو پود نژاد پرستان و دشمنان آزادی ، دموكراسی و حقوق بشر را خاكستر كند. اینك گریلا ها بر بلندای قله های سربه فلك كشیده ودر دل جنگل های گشن كردستا ن – این د یار بها ران ند یده – پر غرور و سربلند خلق ما را
به آینده ای روشن وپرا مید مژده میدهند.
نیروی اراده و مقاو مت " اوجالان" اینك د رزندان ایمرا لی شوروهیحان میلیونها انسا ن كرد وهر انسا ن دوستدار آزا د ی و عدا لت و حقیقت را برانگیخته است . پرچمها ی PKK همچنا ن مید رخشد. خلقها ی ستمد یده وانبوه بینوا یا ن این قربا نیا ن سیستم بهره كش سرمایه داری درگوشه و كنار خاورمیا نه چشم امید به درخشش پرچمها یی دوخته اند كه 30 سا ل پیش " عبد الله اوجالان" درسا ل 1978 در روستای فیس FIS دراستا ن آمد ( دیار بكر) شما ل كردستا ن با تشكیل نخستین كنگره ی حزب كارگران كردستا ن PKK به اهتزاز درآ ورد. اینك هزا ران گریلای فدا یی با ا لهام از روح مبارزاتی شهید " مظلوم دوْغا ن " شهید عگید " شهید آ كیف " ودیگر شهیدا ن راه آزا د ی خلق كرد، فریا د عد ا لت خواهی خلقی را سرمیدهند كه به درازا ی تاریخ از سوی رژیمها ی اشغا لگر ملیت ،زبا ن ، تاریخ وفرهنگ و هویتش مورد انكار قرار گرفته است.
تا وقتی كه خورشید میدرخشد پرچمهای PKK نیز میدرخشند.

ارکان/جوانرو بازدید : 654 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)




در سال 1959، یک خلبان ترک، چندین عکس هوایی برای مؤسسه ژئودتیک ترکیه برداشت. هنگامی‌ که مأموریت به پایان رسید، در میان عکس‌های او تصویری جلب نظر می‌کرد تصویری از یک قایقی بزرگ که بر سینه تپه ای، در فاصله بیست کیلومتری کوه‌های آرارات آرمیده بود.
تصویر هوایی از فسیل کشتی که محل آسیب دیدگی ناشی از برخورد به یک صخره در آن مشخص است. بلافاصله پس از مشاهده این تصویر، تعدادی از متخصصان، علاقه‌مندبه پیگیری شدند. دکتر براندنبرگ از دانشگاه ایالتی اوهایو یکی از این علاقه‌مندان بود. او کسی بود که قبلاً در زمینه کشف تأسیسات روی زمین از طریق هوا، مطالعات دانشگاهی داشت و پایگاههای موشکی کوبا را در دوران کندی کشف کرده بود. دکتر واندنبرگ با دقت عکس‌ها را مورد مطالعه قرار داد و اظهار کرد: «من هیچ شکی ندارم که شیء موجود در عکس‌های هوایی یک کشتی است.» ۱۷ سال از آخرین تحقیقات در منطقه گذشت تا در سال ۱۹۷۶ یک باستان شناس آمریکایی به نام «ران ویت» تحقیقات جدید خود را در منطقه آغاز کرد. او بزودی با انجام محاسبات دقیق دریافت که طول این شیء عظیم الجثه بلندتر از طول یک زمین بازی فوتبال و اندازه آن به بزرگی یک ناو جنگی است که کاملاً در زمین دفن شده است. اما کشتی کشف شده در زیر گل و لای قطوری دفن شده بود و بسختی به جز از ارتفاع قابل رؤیت بود. «ران وایت» و گروه همراهش که مشتاقانه کار را پیگیری می‌کردند، به جایی رسیدند که تنها وقوع یک حادثه عجیب و نادر می‌توانست راهگشای کار آنها باشد:
از تحقیقات ران ویت مدت زیادی نگذشته بود که در 25 نوامبر سال 1978، وقوع زمین لرزه ای در محل، باعث شد تا کشتی مزبور به طور شگفت آوری از دل کوه بیرون بزند و سطح زمین اطرافش را به بیرون براند. بدین ترتیب دیواره‌های این شیء، شش متر از محوطه اطرافش بالاتر قرار گرفت و برجسته تر شد. بدنبال این زمین لرزه، ران وایت ادعا کرد که شیء مذکور می‌تواند باقیمانده کشتی نوح باشد. سپس بدبینی‌ها به خوش بینی مبدل و این سؤال‌ها مطرح شد: «اگر این جسم عظیم قایقی شکل به طول یک زمین فوتبال، در ارتفاع 1890 متری کوههای آرارات، کشتی نوح نیست، پس چه چیز می‌تواند باشد؟ و اگر جسم کشتی نوح است، آیا طوفان نوح واقعاً بوقوع پیوسته است؟... آیا ما شاهد بقایای کشتی افسانه ای حضرت نوح که در کتب مقدس ادیان جهان از آن صحبت شده است، هستیم؟» بررسیهای زمین شناسی در نقاط مختلف دنیا، نابود شدن و مرگ‌های دسته جمعی موجودات زنده را بر اثر حادثه ای غیر منتظره نشان می‌دهد. برخی از این حوادث با زمان طوفان نوح همخوانی دارد.
وجود لایه‌های مخلوط فسیل شده حیواناتی چون فیل، پنگوئن، ماهی، درختان نخل و هزاران هزار گونه گیاه جانوری، تأییدی بر این واقعیت است. این سنگواره‌ها که بعضاً در برگیرنده حیوانات مناطق گرمسیر با مناطق سردسیر (در کنار هم) هستند، نشان می‌دهند که با فرونشستن آب، جانوران و گیاهان خارج شده، در زیر رسوبات مانده و به فسیل تبدیل شده‌اند. تاریخ در مورد محل به گل نشستن کشتی چه می‌گوید؟
داستان کشتی نوح از گذشته‌های دور مورد توجه اقوام مختلف بوده است. مورخان از ۲۰۰۰ سال پیش نقل کرده اند که مسافران کنجکاو از قدیم این منطقه را در کوههای آرارات کشور ترکیه، مورد بازدید قرار می‌دادند و گاهی تکه‌های کوچکی از آن به غنیمت برده می‌شد. در تاریخ آمده است که حدود ۸۰۰ سال قبل از میلاد مسیح، آشوریان اقدام به ورود به کشتی کردند و موفق به ورود به طبقه سوم آن که در زیر زمین واقع شده بود شدند. این نشان می‌دهد که اقوام مختلف در مورد موقعیت جغرافیایی کشتی، متفقند.

تکنولوژی پیچیده در ساخت کشتی
اینجا صحبت از ساخت یک قایق کرجی کوچک هشت نفره با ظرفیت چند حیوان کوچک نیست. بحث بر سر تکنولوژی پیچیده ای است که مهارت ذوب فلزات، ابزار پیشرفته و نیروی انسانی حاذق می‌طلبیده است. از آنجا که یاران حضرت نوح تعداد بسیار کمی ‌بوده اند، این سؤال پیش می‌آید که نوح براستی چگونه این کشتی را ساخته است. کشتی‌ای که تاکنون از عجایب کتب مقدس به شمار می‌رفت و اکنون یک واقعیت علمی ‌لمس شدنی است. آیا نوح به تنهایی توانسته است کشتی ناوگونه خود را به طول یک زمین فوتبال و به وزن تقریبی ۳۲۰۰۰ تن بسازد؟ آیا ساخت یک کشتی با دست خالی با امکانات آن زمان، به گنجایش ۴۹۴ اتوبوس دو طبقه مسافربری با تصورات ما درباره قدما، همخوانی دارد؟ براستی چه تعداد جانور و چگونه جمع آوری شدند و در کشتی جایگزینی شدند؟ آب و غذا چگونه تأمین می‌شد؟ جانوران وحشی چگونه به سوی کشتی هدایت شدند؟...خوشبختانه تحقیق بیشتر در محل، حضور حیوانات را در کشتی یافت شده، تأیید کرد. کشف مقادیر قابل توجهی فضولات حیوانات که به صورت فسیل در آمده اند و از ناحیه خسارت دیده کشتی به بیرون رانده شده اند ، فرضیه ما را بیشتر به واقعیت نزدیک کرد. علاقمندان به کاوش در مورد کشتی نوح بارها سعی کرده اند به درون کشتی فسیل شده راه یابند ولی همیشه با توده‌های عظیم سنگ و خاک نیمه ویران مواجه شده اند. در آخرین تلاشها، کاوشگران سعی کردند لایه‌های گل و لای خشک شده اطراف کشتی را در هم بشکنند و از میان بردارند تا شاید راهی برای ورود به اتاقکهای زیرین کشتی پیدا کنند، اما خیلی موفق نبودند. در سال ۱۹۹۱، «گرگ برور» باستان شناس، بخشی از شاخ فسیل شده جانوری را کشف کرد که از قسمت تخریب شده کشتی که فضولات حیوانی بیرون ریخته بودند، به بیرون افتاده بود. به تشخیص محققان، این شاخ که مربوط به یک پستاندار بوده است، مقارن با شاخ اندازی سالانه جانور به هنگام خروج از کشتی در آنجا رها شده است..

کشتی نوح: اسکلت فلزی، بدنه چوبی
آزمایشات دانشمندان وجود قطعات آهن را در فواصل منظم و معین در ساختار کشتی تأیید کرده است. باستان شناسان با کشف رگه‌ها و تیرهای باریک آهنی، الگویی ترسیم کرده اند که حاصل کار به صورت نوارهای زرد و صورتی بر روی کشتی علامتگذاری شد. آنها همچنین گره‌ها و اتصالات آهنی محکم و برجسته ای را یافته اند که در ۵۴۰۰ نقطه کشتی بکار رفته اند.تصویر برداری‌های راداری نشان داده که در محل تصادم کشتی با صخره به هنگام فرود آمدن یا به عبارت دیگر به گل نشستن، نوارهای آهنی یا تیرهای فلزی کج شده اند. آنها می‌گویند که استفاده وسیع و همه جانبه از فلزات در ساخت کشتی خارج از حد تصور ماست.
و اصنع الفلک باعیننا و وحینا (سوره هود، آیه37)و کشتی بساز زیر نظر ما و مطابق وحی ما

کشتی نوح: اسکلت فلزی، بدنه چوبی

به نظر می‌رسد که تکنولوژی پیشرفته و رشدیافته ای در آن دوران وجود داشته که به هر حال حضرت نوح (ع) توانسته از آن بهره‌مند شود. تکنولوژی و تمدنی که ذهن ما را از تمرکز بر روی بناها و اماکن منحصر به فرد در نقاط مختلف دنیا به این نقطه از جهان معطوف می‌کند. اکتشافات زمانی جالبتر شد که باستان شناسان توانستند طرح مشبکی حاصل از تقاطع تیرهای فلزی افقی و عمودی بکار رفته در بدنه کشتی بدست بیاورند. تصاویری که نشان می‌دهند ۷۲ تیر فلزی اصلی در هر طرف کشتی به کاررفته است. به نظر می‌رسد که برای هر چیزی طرح و الگویی وجود داشته است. وجود اتاقها و فضاهای کوچک و بزرگ در طبقات مختلف، نظریه وجود طرح مهندسی پیشرفته را تأیید می‌کند. در طول تحقیقات، بررسیهایی در مورد تعیین طول، عرض و قطر کشتی انجام گرفته است که متخصصان را قادر ساخته تا از جزییات کف کشتی، ساختمان و الگوی اولیه و مواد تشکیل دهنده آن اطلاعاتی بدست آورند. دستیابی به چنین کشفیاتی مبهوت کننده بود، چرا که در بسیاری از مواقع، درک واقعیت کشف شده از حد تصور خارج بود.
کشف یک لایه غلافی و کپسولی شکل در داخل کشتی از این جمله بود که در واقع کشتی را به دو لایه یا پوسته اصلی مجهز می‌کرد. این آزمایشات، وجود دیوارهای داخلی کشتی، حفره‌ها، اتاقها و دهلیزها و همچنین وجود دو مخزن بزرگ استوانه ای را تأیید کرد. در این آزمایشها که به «اسکن‌های راداری» معروفند، معلوم شد که دو مخزن استوانه ای بزرگ که هر کدام چهار متر و ۲۰ سانتی متر بلندی و هفت متر و بیست سانتی متر عرض داشته اند و به دور هر یک از آنها کمربندی فلزی نصب شده بود، در نزدیکی تنها در ورودی کشتی وجود داشته اند. در یکی از آزمایشات رادار اسکن که به درخواست استاندار استان آگری ترکیه انجام شد، معلوم شد که جنس بدنه کشتی از سه لایه چوب به هم چسبیده تشکیل شده است. این سه لایه با مواد محکم چسبنده، بهم چسبیده بودند.در سال ۱۹۹۱، یک عدد میخ پرچ فسیل شده با حضور ۲۶ نفر محقق در بقایای کشتی کشف شد. تجزیه و تحلیل ترکیبات این میخ وجود آلیاژهای آلومینیوم، تیتانیوم و برخی از دیگر فلزات را تأیید کرد.این در حالی است که گمان می‌رفت در زمان حضرت نوح، آهن و آلومینیوم هنوز به مرحله کشف و استخراج نرسیده باشد. آیا ما نیازمند بازنگری در تاریخ استفاده و استخراج بشر از فلزات هستیم؟

لنگرهای کشتی هم کشف شد!
بربلندیهای تپه‌های اطراف محل کشتی، باستان شناسان چند جسم بزرگ حجیم سنگی یافتند که در بالای هر کدام سوراخی بزرگ تعبیه شده بود. اینها در واقع ابزاری بودند که به علت وزن زیاد به جای وزنه یا لنگر به هنگام پهلو گرفتن کشتی به آب پرتاب می‌شدند. چگونه و با چه نیرویی؟ دقیقاً نمی‌دانیم.

کتیبه ای که ادعای دانشمندان را اثبات کرد
روایت است که حضرت نوح(ع) قبل از به زمین نشستن کشتی و فروکش کردن آب، پرنده ای را که باید مانند کبوتر یا کلاغ بوده باشد به بیرون فرستاد تا مطمئن شود خشکی نزدیک است یا نه. بار اول پرنده با خستگی به کشتی بازگشت و این بدان معنی بود که خشکی در آن نزدیکیها وجود ندارد. بار دوم پرنده به کشتی باز نگشت و این آزمایش نشان داد که عمل لنگر انداختن نزدیک است. [در کتاب مقدس که گویا این روایت از آن نقل شده، آمده است حضرت نوح(ع) ابتدا یک کلاغ را می‌فرستد که از فرستادن کلاغ نتیجه ای نمی‌گیرد و بعد از آن کبوتری را می‌فرستد.] درست در دو کیلومتری شرق محلی که کشتی هم اکنون قرار دارد، دهکده ای وجود دارد که «کارگاکونماز» نامیده شده است. نام این دهکده را چنین ترجمه کرده اند: «آن کلاغ نه توقف می‌کند نه باز می‌گردد.» محل کنونی کشتی در دل کوههای آرارات از گذشته‌های دور، به منطقه هشت معروف شده و دره پایین منطقه، محله هشت نام گرفته است. چرا؟ [در کتاب "کشتی گمشده نوح" آمده نام این منطقه به «تمانین» (Temanin) معروف است که به معنی «هشت» است. شیخ صدوق در کتاب عیون الاخبار از امام رضا(ع) نقل کرده است که "نوح در همان محلی که کشتی به زمین نشست قریه ای بنا کرد و نام آن را قریه «ثمانین» (هشتاد) گذاشت." همانطور که می‌بینیم بین کلمات «ثمانین» (هشتاد) و «تمانین» (هشت) از نظر شکل و معنی شباهت زیادی وجود دارد.]
در نزدیکی محل فرود کشتی در بالای تپه، لوحه ای کشف شد که ادعاهای باستان شناسان را به طرز زیبایی اثبات کرد. کتیبه ای که حداقل ۴۰۰۰ سال قدمت دارد. بر روی این تابلوی سنگ آهکی، در سمت چپ، تصویر رشته کوههایی دیده می‌شود که در کنار یک تپه و سپس یک کوه آتشفشان قرار دارد. در سمت راست، یک تصویر قایقی شکل با هشت نفر انسان کنده کاری شده است... در بالای سنگ کتیبه، دو پرنده در حال پروازند. کشف این کتیبه همگان را به شگفتی واداشت. [کتاب مقدس، سرنشینان کشتی نوح را هشت نفر ذکر کرده است.] در واقعیت موجود، کوه آرارات در سمت چپ، تپه ای در کنار آن و قله یک کوه آتشفشان در کنار تپه وجود دارد.
...در پایان به برخی نکات در تأیید تحقیقات اشاره می‌کنیم:
۱- «کتاب مقدس» می‌گوید که کشتی نوح در ناحیه کوههای آرارات فرود آمده است.
۲- قرآن کتاب مقدس مسلمانان، می‌گوید که کشتی نوح بر روی کوه «جودی» نشسته است. کوهی که در حال حاضر کشتی مورد نظر بر آن قرار دارد.
قضی الامر و استوت علی الجودی (سوره هود، آیه44)و کار پایان یافت و کشتی بر کوه «جودی» پهلو گرفت.
۳- آشور نصیربان دوم، پادشاه آشور (۸۵۹ – ۸۸۳ قبل از میلاد) مدعی بود که کشتی نوح در محلی به نام نیسیر پهلو گرفته است. در فاصله کمتر از ۵۰۰ یاردی محل کشتی، دهکده ای وجود دارد که اوزون گیلی نام دارد و پایین تر از آن بر روی نقشه‌های بسیار قدیمی، محلی به نام نیسیر یا نسیر مشاهده می‌شود.
۴- اسامی‌برخی اماکن در اطراف کوه آرارت نیز می‌تواند با ماجرای طوفان و کشتی نوح مرتبط باشد؛ خود کوه آرارات در میان ارمنی‌ها به کوه «ماسیس» معروف است که به معنی «مادر جهان» است، «نخجوان» به معنی «محل فرود» است، «اچمیادزین» به معنی «فرودگاه» یا «کسانی که فرود آمدند» است، «آرگوری» (Arghuri) نشان دهنده «پرورش درخت مو» است که می‌تواند یادآور کاشت درخت مو توسط حضرت نوح(ع) پس از پایان طوفان، آنطور که در کتاب مقدس به آن اشاره شده باشد، دهکده‌ای نزدیک به محل کشتی وجود دارد به نام «محشر» که می‌تواند یادآور مجازات جهانی مردم دنیا باشد- هم اینک دولت ترکیه با اعزام گروههای باستان شناس، کشتی را مورد حفاظت قرار داده و برخی از یافته‌های باستان شناسان برای حفاظت و مراقبت بیشتر، مورد توجه ویژه قرار گرفته اند. کشف چهار ستون فلزی فسیل شده که هرکدام ۱۲۰ سانتی متر طول دارند و از بخشهای مهم در ساخت کشتی بوده اند، از جمله این اشیاء است که هم اکنون در تملک وزارت معادن و فلزات ترکیه قرار دارد.در دل کوههای آرارات در نزدیکی مرزهای ایران و ترکیه، جسم عظیم فسیل شده ای قرنهاست که آرمیده و طوفان مهیب را پشت سرگذاشته است. کشتی بزرگ و مجهزی که یکی از پیامبران خدا را در رسالتش یاری داده است. این فسیل غول پیکر، راز و رمزهای بسیاری در دل خود نهفته دارد. ماجرای آن قرنهاست که مورد توجه بوده و دهها سال کانون کاوش‌ها و کنجکاویها خواهد بود. تحقیقات هم چنان ادامه دارد.




طبقه بندی: تاریخی، 
برچسب ها: کشتی نوح، آرارات، آگری،  

ارکان/جوانرو بازدید : 2697 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (1)

هولیا افشار: من کرد هستم

 

 PNA- هولیا افشار خواننده و بازیگر ترکیه در پاسخ به اظهارات رئیس جامعه تاریخ ترک که گفته بود کردها وجود خارجی ندارند، بار دیگر بر کرد بودن خود تاکید کرد.

یوسف حلاج اوغلو رئیس جمعیت تاریخ ترک چندی پیش ادعا کرده بود که کردها وجود تاریخی ندارند و همه آنها از نژاد ترک یا ارمنی هستند.

هولیا فشار در واکنش به این ادعای یوسف حلاج اوغلو گفت : فرقی نمی کند که من کرد باشم یا ترک، مهم این است که عقاید و افکارم مورد احترام قرار بگیرد.

وی افزود: ما در گذشته در منزل به کردی صحبت می کردیم و اکنون به ترکی، زمانی که کردی صحبت می کردیم افکار و غقایدمان با اکنون که ترکی صحبت می کنیم فرقی نکرده است.

هولیا افشار همچنین تصریح کرد که مادرش ترک بوده است اما پدرش کرد و از طایفه افشار بوده است که یک همه آنها کرد هستند.

وی گفت: نام خواهرم است که یک اسم کردی می باشد و این موضوع کرد بودن ما را ثابت می کند.

ارکان/جوانرو بازدید : 667 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)


ب   کردان ایوبی ،  کورد هائی هستند   که از ۱۱۷۱م تا ۱۲۵۰م-۱۲۶۰م در مصر و سوریه و عراق فرمانروایی کردند. که پایتخت آنها قاهره و دمشق بوده  که  البته خود ایوبیان به زیر شاخهای زیر تقسیم میشوند
  • ایوبیان یمن
  • ایوبیان حماه
  • ایوبیان حلب
  • ایوبیان حمص
  • ایوبیان دمشق
  • ایوبیان دیار بکر
  • ایوبیان ایران در مهاباد

 

  • فرمانروایان ایوبی در مصر   -----------------------------------

     

  اولین فرمانروای ایوبی ,الملک الناصر صلاح الدین یوسف بن أیوب بن شادی بن مروان  :  او یکی از سرداران مسلمان در جنگ‌های صلیبی بود. صلاح‌الدین در سال ۱۱۳۶ میلادی در تکریت  از پدر و مادری کرد به دنیا آمد. خانواده او از پیشینه و تبار کردی بودند و اجداد او از شهر دوین بودند، که در ارمنستان قرون وسطی بود. پدرش، نجم الدین ایوب، در سال ۱۱۳۹ میلادی از تکریت تبعید شد و به این خاطر او و برادرش اسد الدین شیرکوه، به موصل نقل مکان کردند. او بعدها به اردوی عماد الدین زنگی پیوست که او را فرمانده قلعه خود را در بعلبک نمود. پس از مرگ زنگی در ۱۱۴۶ میلادی، پسر او، نور الدین، نایب السلطنه شهر حلب و رهبر زنگی‌ها شد. برخی تاریخ نگآران نقل می‌کنند که صلاح الدین، که در حال حاضر در دمشق زندگی می‌کردند، علاقه خاصی به این شهر داشت، اما اطلاعات دقیقی از کودکیش در دسترس نیست. صلاح الدین خود نوشته‌است : «بچه‌ها آنطور تربیت می‌شوند که پدرانشان شدند .» به گفته یکی از زندگینامه نویسان او، الورهانی، صلاح الدین قادر به پاسخگویی به سوالات علمی در خصوص اقلیدس، الکتاب المجسطی، حساب، و قانون بود. او همچنین در قرآن و علوم دینی نیز سر رشته داشت تا حدی که منابع متعددی ادعا می‌کنند که در طول مطالعات خود او بیشتر علاقه منددر دین بود تا پیوستن به ارتش. شاید این به این دلیل بوده که در زمان جنگهای صلیبی مسیحیان در حمله ایی غافل گیرانه اورشلیم را از دست مسلمانان بیرون آوردند . صلاح‌الدین کار خود را در دربار اتابک زنگی از دست نشاندگان سلجوقیان در شامات شروع کرد و بعدها در مصر جانشین وی گردید. فرزند اتابک زنگی یعنی نورالدین پس از مدتی صلاح‌الدین را به همراهی عمویش شیرکو عازم مصر گرداند تا متحد اولین فرمانروای مصر را که شاهوار نام داشت در مقام خود حفاظت نماید که به وسیله یکی از رقبای خویش در مصر طرد شده بود.

مصر در این زمان تحت فرمانروایی یکی از خلفای فاطمی به نام ابو محمود عبدالله بود شیرکو و صلاح الدین مجبور بودند که با او حسن سلوک داشته باشند. از طرفی صلیبیون فهمیده بودند که اتحاد مصر و شامات برای آنها خطرناک خواهد بود به همین خاطر به شام حمله بردند که صلاح الدین انها را سخت به عقب راند و شکست داد. بعد از مرگ نورالدین زنگی، صلاح‌الدین حاکم آنجا شد و آغاز به بسط قدرت خود نمود. او حکومت خود را  گسترش داد و حجاز و یمن و نوبه و الجزیره را نیز به تصرف درآورد و در حرکت بعدی اورشلیم را از دست قوای صلیبی بیرون آورد. صلاح الدین شجاعانه در نبردی با ریچارد شیردل آنها را مجبور به ترک قسمت‌های زیادی از خاک فلسطین نمود

 وی بعد از سال‌ها مبارزه و مقاوت در برابر تمامی دشمنان در سال ۱۱۹۳ در دمشق درگذشت. بعد از مرگ او امپراتوری‌اش میان فرزندانش تقسیم گردید.

افضل به حکومت دمشق رسید. عزیز در قاهره و ظهیر در حلب حکومت کردند بعدها حکومت آنها به روسای محلی منتقل شد. تنها حلب تا سال ۱۳۹۰ در اختیار خاندان ایوبی قرار داشت..مارشال دوگل درجنگ جهانی اول وقتی نیروهای نظامی اش را وارد امپراطوری عثمانی کرد پس از نبرد با نیروهای این امپراطوری وارد دمشق شد. دوگل به محض ورودش به دمشق بر سر قبر صلاح الدین ایوبی رفت و گفت: صلاح الدین ما برگشتیم.

 

------------------------------

 

  آخرین پادشاه ایوبی :  شجر الدر با نام کامل عصمة الدین أم خلیل شجر الدر بود. او سپاهیان فرانسوی را شکست داد ولی بعدها به دستور ممالیک (سلسله حکومتی متشکل از غلامان ترک‌تباری بود که در مصر و سوریه از نیمه سده ۱۳ تا سده ۱۶ میلادی فرمانروایی کردند.) کشته شد. و در قاهره خاک شد.

 

پادشاهان کرد ایوبی                           دوران پادشاهی آنها   

  ناصر صلاح الدین أبو المظفر یوسف  أیوب                          ۱۱۷۴-۱۱۹۲

 

 ۱۱۹۲-۱۱۹۸                          عزیز عماد الدین أبو الفتوح عثمان  صلاح الدین                             

 

  ۱۱۹۸-۱۲۰۰                              منصور ناصر الدین محمد  العزیز

 

 ۱۲۰۰-۱۲۱۸                            عادل سیف الدین أبو بکر أحمد  أیوب

 

 ۱۲۱۸-۱۲۳۸                                کامل ناصر الدین محمد  عادل

 

 ۱۲۳۸-۱۲۴۰                                    عادل سیف الدین کامل

 

 ۱۲۴۰-۱۲۴۹                           صالح نجم الدین أبو الفتح أیوب  کامل 

 

۱۲۴۹-۱۲۵۰                                 معظم توران شاه  نجم الدین

 

۱۲۵۰-۱۲۵۰                                  عصمة الدین أم خلیل شجرة الدر

 

 

------------------------------------------------------------------------------------

کورد ها در مصر   از تاها خلو

       در حقیقت وقتی که شیندم در کشور مصر، مناطقی با نامهای کوردی وجود دارند و هیچ وقت بدان مناطق نرفته بودم و آرزوی آنرا داشتم بدین مناطق بروم؛ تصمیم گرفتم، به منطقه"الصعید" در جنوب مصر بروم. السیوت یکی از شهرهای موجود در این منطقه است و مرکز استان الصعید و 400 کیلومتر با پایتخت مصر قاهره فاصله دارد و به عروس استان الصعید معروفیت دارد.

آنکه من آرزویش را داشتم این بود، بدین مکانها بروم نه فقط به صرف رفتن، بلکه بدین خاطر که در این مکانها کوردان ایوبی وجود دارند، همانگونه مردم این منطقه می گفتند. هدفم این بود با آنان دیداری نمایم و از نزدیک آنارا ببینم تا رفتار، نشست و برخواست و آداب و سنن آنان را همانند کوردی یا در هم آمیختگی با مصریان برآنان تأثیر داشته است یا نه!؟.

برایم روشن شد، تمامی آداب و سنن آنان صد در صد کوردی بود و آن آرامشی که از منظر حل نمودن هر مسئله و مشکلی دارند بسیار زیبا و عقلانی بود. علاوه براین، چیزهای دیگری نیزدیده می شد که اثبات می نمودند، مردم این مکانها تمایلی بسوی مسائل دینی و طریقت صوفیانه را دارند و خود را پیروانی از آن میدانستند.

DSCF2153.JPG

 از جهت شکل ظاهری و شیوه رفتار، همانند سایر کوردان بخشهای دیگر کوردستان دارای حس مهمان نوازی و خوش رفتاری بودند. ولی با این خصوصیات برجسته کوردی، همچون آتشفشانی طغیان و بزودی نیز آرام می شدند. اغلب آنان به کار زراعت و کشاورزی مشغول بودند. یکی از اهالی این مناطق کوردنشین، به نام استاد"عبدالرحمان" لب به سخن گشود و می گوید: در زمانی که سپاه صلاح الدین ایوبی توانست قاهره را فتح کند، این مردمان کورد در این کشور و در مناطق مختلف از جنوب تا شمال در کنار رود نیل در همسایگی همدیگر جای گرفتند. بعد از آن مسئله ازدواج و زن گرفتن در بین خانواده ها و آن سربازانی در روستای"فیمه یا حمرا" در کنار رود نیل پیش آمد. اما این روستا در معرض سیل قرار گرفت و اهالی این روستا به روستای"ولدیه" کوچ کردند. این روستا هم دوبار در معرض طغیان  رود نیل قرار گرفت. بعد از آن، این اهالی کوردتبار به جاهای دیگری کوچ نمودند که قبلاً آن مناطق خالی از سکنه بود. نام نهادن کوردی برای مناطق و روستاها به دلیل کورد بودن این اهالی کوچنده بدان مناطق بود و بدنبال آن خانواده های کورد دیگری بدین مکانها روی آوردند.

 

 

در مورد جزیره کوردی این نیز امتداد روستاهای کوردی و مقداری از آن دور بود و در کنار رود نیل درمقابل آن، تشکلی از عزبه جوده، عزبه شارونی، عزبه دیابه، عزبه العمده، عزبه خلف، عزبه مسعود و عزبه الکر ازاین مناطق براثر تأسیس سد العالی در آنجا باقی ماند.

در مورد کوچ خانواده های کورد به شهرهای بزرگی همانند قاهره، اسکندریه، السیوت و مناطق مختلف دیگری در سراسر مصر، در نتیجه اشتغال یا ادامه تحصیل و برای امرار معاش بوده است. از آن محله هایی که همچون شهرنشینی در آن ساکن شده اند را می توان محله"شبرا" در قاهره را ذکر نمود.

تعداد کوردان در شهرها روبه افزایش نهاد و برخی موسسات به نام"جمعیت خیریه جوانان کورد" تأسیس گردید. همراه با آن در سال 1975 نخستین مرکز جوانان به نام"مرکز جوانان کورد" که متشکل بود از بازیکنان فوتبال و برخی فعالیتهای دیگر هنری و فرهنگی و مکانهای دینی تأسیس شد.در مورد نامداران کورد برای نمونه: استاندار"کفرالشیخ" سرتیپ محمد حسن عمر در دهد پنجاه، استاندار شمال سینا"علی حسن" و ادیب بزرگ"محمود بدوی" نویسنده داستانهای کوتاه مصری که یکی از نامداران میدان ادب است و در 4 دسامبر سال 1908 در روستایی کوردنشین در استان السیوت بدنیا آمد و در قاهره مرد. نام کامل وی"محمود احمد حسن عمر" و از خانواده و خاندانی کورد به نام"خطبه" می باشد. بدین سبب نام خود را تغییر داد، چون که بدین نام فرهنگی که در بالا ذکر شد معروف گردید. قبل از آن که با هیأتی از دانشمندان در سال 1957 به چین، هند، هنگ کنگ برود، نام محمود بدوی در اسناد رسمی ثبت شده بود. چندین جایزه ویژه را برگرفت و از آنان مدال هنری را از دولت در سال 1971 و جایزه ادب در سال 1986 را می توان ذکر نمود. بعد از مرگش، مدال دولتی علمی ممتاز را به وی اعطاء نمودند. این ادیب 389 داستان و یک کتاب ادبی را به رشته تحریر در آورد. ادبا و دانشمندان دیگر و از آنان ادیب نامدار جهان"نجیب محفوظ" لقب چخوف" داستان مصری را بدو بخشید

 

میت کورد- شهر منصوره

به روستای میت کورد در زمان برگزاری نماز جمعه رفتم و به مسجد بزرگ این روستا وارد شدم. شخصی از ما پرسید، در این مکان چکار می کنید؟ من نیز بدو گفتم: من در اینجا به دنبال کوردان در کشور مصر هستم. این شخص جا خورد و ترسید و به من گفت: من چیزی در این مورد نمید انم!. من نیز به سراغ کس دیگری رفتم، اونیز به من پاسخی نداد. نمیدانستم چرا به من پاسخی نمیدهند!؟. ولی من به کاوش خود ادامه دادم و مایوس نشدم و به پرسیدنهای خودم ادامه دادم. بعد از آنکه نماز جمعه تمام شد، به میان روستاییان رفتم و در روستا شروع به گردش نمودم و جویای معتمد و بزرگ روستا"طاهر بیومی" شدم. مرا به نزد وی بردند. وقتی که به نزد ایشان رفتم. در زمان دیدارم با ایشان، وی را  شخصی دیدم که نزدیک به صد سال سن داشت. بیومی که ریش سفید این روستا بود، در مورد نام روستا برایم چنین گفت: در قدیم الایام مسبی از رود نیل درکنار این ده و روستاهای فراوانی عبور می کرد و اهالی این روستاها از این آب برای کار کشاورزی استفاده می نمودند. مکانهای ویژه ای وجود داشتند که در آن توقف می نمودند و به استراحت می پرداختند که از آنها می توان"مینا کورد" را نام برد. زیرا از زمان قدیم کورد در دوران ایوبیان در آن وجود داشت، کم کم و به مرور زمان نام آن به"میت کورد" تغییر یافته است. این واژه میت به معنای ایستادن یا جای توقف می آید، اما در کنار چنین معنایی، بسیاری می گویند؛ معانی دیگری نیز دارد. طاهر بیومی به سخنان خود ادامه میدهد و گفت: تمامی این املاک متعلق به"زینب هانم" که اصالتاً کورد است و در دوران عثمانیان بدلیل منزلت و پایگاه اجتماعی که در کشور داشت، این املاک بدو بخشیده شده است. از املاک وی: تپه بان، بلقیه، زریقی، شاوا، کوم دربی، عزبه، کفر برمون و زما که تا کنون نیز اسناد رسمی این املاک به نام شخص وی می باشند. میت کورد هم فاصله زیادی با منصوره ندارد و هفت تا هشت کیلومتر با هم فاصله دارند. تعداد جمعیت آن نیز، براساس آخرین سرشماری ده هزار نفر و بیشتر آنان به کار کشاورزی اشتغال دارند. اما در این روستا، فقر تحصیلات وجود دارد و افراد خیر در این روستا  در راستای ریشه کن نمودن بی سوادی، دو مدرسه ابتدایی، راهنمایی و دفتر پستی را بنا نهاده اند. از نامداران این روستا؛ وزیر صنایع"عبدالسمیع دسوقی، وزیرآبیاری ابراهیم دسوقی را نیز می توان نام برد.

ارکان/جوانرو بازدید : 504 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)

حسەین تاکه سواردروله

نویسنده: ارکان | ساعت: 20:39

ئەو بلیمەته بناسن ناوی حسەینه

کوردی ئیرانی شۆرەت عوسمانیه

خەلکی درۆله خواری ئێرانه

هەروەک شێرانی مازندەرانه

زۆر جێ گەراوه  له  کوردستاندا

خۆشی نه دیوه له روی جیهاندا

 له  پاش ژیانی هەرزه و گەنجیەتی

رووی له عێراق کرد له تاو برسیەتی

له کۆتەو سەراو (له) ناو (و) نەورۆڵ

ده ساڵ رەنجی دا به شان و به کۆڵ

دوانزه برکەی بوو گشت باڵا خانه

له درۆڵه سوتان بوونه  وێرانه

سی وپەنج سەری بوو مەر و بزن و کار

 ئەویچ بوو به ئاو وەک بەفرەکەی پار

خێزانه کەی مرد سێ  کوری کوژرا

مێردی سی کچی به و دەرده برا

ناچار روی کرده گوندی مەیگۆرێ

دەوری هه ژاری جی و ری ئەگۆرێ

کاورا هەلسا کردی به هەرا

دایه بەر چەقۆ خۆی بۆ نەگیرا

 جا (ئا) وەها بوو قەزای رۆزگار

(هەڵسا) چوو بو کەژ بۆ راو و شکار

تفەنگی ساچمه زەنی دانا بوو

 تەقی به قاچیا  رەزای خوا وا بوو

تا بەو شێوەیه  قاچێکی نەما

خلتا بوو له ناو ئازار و خەما

له تاو هەژاری تانەی ئەم وئەو

رووی کرده غاری به رۆژ و به شەو

به ئیزنی ئەڵڵا هەڵیگرت قوڵنگ

ئەو شاخەی کون کرد هەر وەکو پڵنگ

لەو شاخه رەقه ی حەوت ژووری کێشا

ریشەی دۆژمنی له بن دەرکڵێشا

ئیسه ئەو کەژە  بووه به گۆڤار

هۆنەری دیاره حسەین تاکه سوار

 

ارکان/جوانرو بازدید : 777 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)
21:55



مارگرێت جۆرج

مارگرێت جۆرج بە (ئینگلیزی:Margaret George) ئافرەتێکی ئاسووریی کرد بوو کە بە یەکەم ژنیپیشمرگه ی کورد ناوی لێدەبەن. مارگرێت لە تەمەنی ٢٠ ساڵیدا لە کاتێکدا کە کوردە موسلمانەکان پێشمەرگەبوونیان بۆ ژنان بە قەدەغە دەزانی چووە نێو ھێزەکانی پێشمەرگەکانی ملامسته فا و بە ھۆی ئازایی و نەترسییەکەوە زۆر زوو بەناوبانگ بوو. وێنەکانی مارگرێت بۆ ھاندانی کوردەکان، بە گشتی لەنێو کۆمەڵانی خەڵکدا بڵاو کرایەوە. بەڵام لە شەوی ٢٦ی کانوونی دووەمی 1969لە گوندی قه لاقومری لە بۆسەیەکدا بە شێوەیەکی گوماناوی کوژرا. لەدوای کوژرانی ئیتر لەنێو میدیاکانی کوردەکانەوە ناوی لێنەبرا.

ارکان/جوانرو بازدید : 1199 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)

عبدالله پَشیو (به کردی: په‌شیو) از شاعران معاصر و نامدار کرد است.

وی در سال ۱۹۴۶ میلادی در شهر اربیل عراق بدنیا آمد و در همان شهر در دانشسرای معلمان به تحصیل پرداخت. پشیو در سال ۱۹۷۰ در همایش تأسیس اتحادیه نویسندگان کرد در بغداد شرکت کرد.


آثار

نخستین شعر او در سال ۱۹۶۳ و نخستین مجموعه‌اشعارش در ۱۹۶۷ به چاپ رسید. از آن پس ۸ مجموعه از او انتشار یافته که آخرین آن به‌ره‌و زه‌رده‌په‌ر (به‌سوی غروب) در سال ۲۰۰۱ در سوئد منتشر شد. او همچنین به ترجمه از آثار والت ویتمن، پوشکین و دیگران پرداخته است. این شاعر در اصل اهل روستای بیرکوت از توابع شهر اربیل است.[نیازمند منبع]

از آثار دیگر این شاعر می‌توان به ۱- دوانزه دانه بو مندالان ۲- شه و نییه خه‌ونتان پیوه نه بینم ۳- شه ونامهٔ شاعیریکی تینوو ۴- بتی شکاو اشاره کرد.

ارکان/جوانرو بازدید : 719 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)


كاروان!
كاروان!
كێ نوستووه؟ كێ بێداره؟
ئەم ڕێگایەی پێدا دەچن، هەر ڕێگا كۆنەكەی پاره
دەور و بەرتان گورگه لووره چەقەڵ كاسەی سەر و گۆشتی دڵتان ئەخوا
ئەوەنده تاریكی چڕه، جندۆكه كۆرپەتان دەدزێ، پێ نازانن
چاوتان له ناو تاریكیدا
تا ئەم خواره هەتەر ناكات بیرتان ئاسمانێكی تەسكه
هێنده بەرچاوتان تاریكه
نازانن ڕۆژ له ئاسۆی كام پێدەشتەوه سەر هەڵدێنێ
هەر به تەشیه كۆنەكەتان دەیڕێسن و له بیری نوێ
سڵ و سرك،
هەر ئەڕۆن و هەر به ناقی قووڵی زوڵمەتا ڕۆ دەچن
چراكانیش كز ئەسووتێن
هێندێ چرایش چاوی گورگن
كاروان! كاروان!
هۆ كاروانی سەر لێ شێواو!
له شەوگاری ئەنگوسته چاو گۆچانی شك دەلاقەیەك ناكاتەوه
مەشغەڵ مەشغەڵ، مەشغەڵی بیر
چرای ئەندێشەتان هەڵ‌كەن
ڕێگا و ڕەوتێ هەنگاوەكانتان بگۆڕن
ئەم ڕێگایەی پێدا دەڕۆن، زۆر كاروانی پێدا ڕۆی و نەهاتەوه
كاروان! كاروان! بۆ كوێ دەڕۆن!؟
ئەم هەورازەی وەك مێرووله پێدا ڕێكچەتان بەستووه
دەتانباته هەڵدێرەكەی ساڵی پێشوو
ئەو بنارەش
وا به ئێسك و كاسەی سەرتان داپۆشراوه
دەگاتەوه بەفرەچاڵی كلیلەی ڕندوو
كاروان! كاروان! ڕێگای تازه بدۆزنەوه!
كاروان! كاروان! ڕێگای تازه بدۆزنەوه!
شێعری دووهەم؛
سەفەرێكی نەهات
بەرەو كوێستان
ئەهاتمەوه جانتام پڕ بوو له ئاوات و حەز و تاسه
هێنده تینوو
هێنده تامەزرۆی دیدار بووم
دەمویست بەفری ساڵی نەهات بتوێنمەوه
به هەناسه بۆ لای كاڵێ ئەهاتمەوه
عەشقی قەڵای بەرزی هەست
و دڵی منیش كۆتره برژیلەی ماڵی بوو كاڵێ
ڕۆحی سەوزی دەشت و چاوی گوند و
هێزی عەشق و گەورەتر له عەمبەر خاتوونی مەولانا و
جوانتر له خاتوو حەبیبەی دیوانی شێعری نالی بوو
دێر هاتمەوه، دێر هاتمەوه كوێستان چۆڵ بوو
چاوی ئاسمان لێڵ ئەیڕوانی جێ‌ژوانەكەی جاران
بۆنی خەمێكی زەردی لێ ئەهات
پڕ له چقڵ و خاك و خۆڵ بووم
ئیتر دنیا ڕەش ئەنوێنێ له ناو شێعرما كەوی
تەنیای شێعر
دڵتەنگ، دڵتەنگ دڵتەنگتر له كوێستان
سیاوچەمانەی فرمێسك و خوێن ئەزریكێنێ

ارکان/جوانرو بازدید : 500 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)


‫تـــا لــه‌من ئــــه‌و زوڵفه‌ ڕێـــی بــۆسـه‌و کـه‌نــــاری گرتووه
نـــــاوده‌مم بـــێ شــوبـهـــه‌ تــــامی زاری مـــــاری گرتووه‌
خۆش له‌سـه‌ر سینه‌ی سه‌‌ری هه‌ڵداوه‌ دوو گۆی سه‌ر به‌ مۆر
مـــات و حــه‌یــرانــم کـــه‌ عه‌رعه‌ر کــــه‌ی هه‌ناری گرتووه‌
ئــه‌ژده‌هـای زووڵفی لــه‌ ده‌وری گه‌نجــــی حوسنـی حاریسه‌
حــه‌ڵقه حــه‌ڵقه‌، چین به‌ چین، سه‌ر تـــــــا به‌ خـواری گرتووه‌
مــــاهی من ته‌نها مه‌هێــــکه‌ سه‌د نوجوومـــی مـه‌حــــو کــرد
یـــــاری من ته‌نهـــــا گــوڵێـــکـــــه‌ ســه‌د هــــه‌زاری گرتووه‌
دامـه‌نــــی پــــــاکـــــــی مـــــــه‌داری دائیره‌ی خــامــه‌ک نیه‌
خــــــوێـنـی مـــــــه‌قتوولانـــه‌ وا دامـێنــــــی یـــاری گرتووه‌
گـــه‌ردو بـــــادی هیجری تـــۆ وا عـــاله‌می لێـــکـردمـه‌ تۆز
نه‌ک دوو چــــــاوم، بـه‌ڵــــکـه‌ حــــه‌تــا دڵ غوباری گرتووه‌
شــه‌ربـــه‌تی عـــوننــابی لێوی شه‌کـکـــه‌رو بـــادامی چـــاو
ســــــه‌روی قـــــه‌دت ڕاسته‌ ئــــــه‌نـواعـی سیـماری گرتووه‌
لــــه‌علی شه‌کــکـــــه‌ربـــاری تـــۆ تێراوه‌، شه‌ککـه‌ر باریه‌
لــــێـــــوی میحنه‌ت بـــــــاری من بێ ئاوه‌، بـــــاری گرتووه‌
پــــڕ جــه‌فـایـــه‌، بــێ وه‌فـایـــه‌، زوود جـه‌نگه‌، دێر ســوڵـح
ســـــــه‌د درێــــغ و حـــه‌یـفــــه‌ تـــه‌بعـــی ڕۆزگاری گرتووه‌
یـــــادی ( کانی دمدم ) و سـه‌رچــــــاوه‌که‌ی ( مێگوڕ ) ده‌کا
( به‌کـره‌جــۆ )ی چـــاوم کــه‌ شێوه‌ی ( سه‌رچنـار )ی گرتووه‌
بــــێ مـه‌حـابــــا ئاو ده‌ڕێژێ گـــه‌هـ به‌ فــه‌ورو گــه‌هـ به‌ ده‌ور
چـــــــــاوی مــن مــــــوددێــکه‌ شـێـوه‌ی ئــــــابشاری گرتووه‌
شـه‌مـعــی بـــه‌زمـی مـن کــه‌وا سووتاوه‌، زه‌ردو ئه‌شک ڕێـــژ
قــــه‌ت نییه‌ فـــه‌ردێــک نـــــــه‌ڵـــێ ره‌نگــــی مه‌زاری گرتووه‌
مـــووده‌عــی زه‌جـرم ده‌کــــات و، پێم ده‌ڵــــێ : ســـه‌بـرت ببێ
ده‌ک بــــه‌ لــــــه‌عنه‌ت کـه‌ کــــــه‌ی عاشق قــه‌راری گرتووه‌ !
(( نالـــــی )) وا دائیم کــــه‌ مــه‌شغـووڵی فـوغان و نـــــاڵـه‌یـه‌
بـــاعیســی هــیــجـــرانــــــی یـــاره‌ دڵ شـــــــه‌راری گرتووه

ارکان/جوانرو بازدید : 596 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)


وەره لای، وەره لای، وەره لای
دایكەكەی دایكم لای
كۆرپه شیرینەكەم لای
بۆ له خەوت نابانی لای لای لای لای
كۆرپەی نەخشینم لای‌لای
ڕۆڵەی شیرینم لای‌لای
هێزی ئەوینم لای‌لای
كۆرپه جوانەكەم لای‌لای
وەره دەلای وەره دەلای وەرەلای
خۆزگەم به مەلان، هەر شەو له شاخێ 
نەك به جەستەی خۆم
دایكەكەی دایكم لای‌لای
هەتا دەمرم هەر ئاخ و داخێ
وەره لای، وەره لای، ڕۆڵه لای، برام لای
به تانەی دۆست و بێگانەكان خۆم
ڕۆڵه لای‌لای‌لای لای‌لای‌لای، برام لای‌لای
به وێنەی مەجنوون وێڵی كێوان خۆم
ڕۆڵه لای، ڕۆڵه لای، برام لای
بۆ له خەوت نابانی لای‌لای‌لای لای لای لای
ئازیز به مەرگت گرانه دەردم
كاتێ بژنەوه دایكەكەی دایكم ئەوه من مردم
وەره دەلای وەره لای ڕۆڵه لای وەره لای
كۆرپه شیرینەكەم لای
لای‌لاییت بۆ دەكەم به عەبداڵی كۆ
یاخودا هیچ‌كەسێ نەگرێ ڕۆڵه گیان نەدامەتی نۆ
ئازیزه شیرینەكەی دایكی خۆت
وەره دەلای وەره لای وەره لای
دایكەكەی دایكم لای‌لای

ارکان/جوانرو بازدید : 541 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)

.:مراسم پیرشالیار ؛ آئینی به قدمت تاریخ
سنندج - خبرگزاری مهر: آئین باستانی پیرشالیار هر ساله و در اواسط بهمن در روستای اورامان تخت برگزار می شود و برگزاری این مراسم سابقه ای به قدمت تاریخ دارد.
به گزارش خبرنگار مهر در سنندج، آئین باستانی پیرشالیار هر ساله در فصل زمستان برگزار می شود که این مراسم نماد عینی از مشارکت های فعال مردم در مناسبت های مختلف اجتماعی و فرهنگی و سابقه ای به قدمت تاریخ دارد و هر سال بر شکوه برگزاری آن نیز افزوده می شود.
این مراسم که هر سال در آخرین چهارشنبه و پنج شنبه منتهی به نیمه بهمن ماه برگزار می شود آئینی است که بعضی از مورخان تاریخ برگزاری آن را به یک هزار سال گذشته می دانند و عده ای دیگر نیز معتقدند که قدمت این مراسم بیش از اینهاست.

پس از پشت سرگذاشتن کوه های سربه فلک کشیده و عبور از جاده های پر پیج و خم و گذر در مسیر رودخانه سیروان که با آرامش خاصی همراه است و در دل کوه های سربه فلک کشیده رشته کوه های زاگرس، به یکی از روستاهای استان کردستان قدم می نهی که معماری آن زبانزد خاص و عام است و به دلیل ویژگی های فراوانی این روستا به عنوان یکی از قطبهای گردشگری در سطح کشور نیز به ثبت رسیده است.
روستای که معماری ویژه و خاص آن در کنار طبیعتی بکر و زیبا که به نوعی با آدم سخن می گوید هم اکنون به عنوان یکی از مناطق گردشگری کشور مطرح و حتی در بعضی از روزها علاوه بر گردشگران داخلی افرادی را نیز از دیگر کشورهای خارجی به دامان خود می پذیرد.

روستایی که بام خانه جلوی حیاطی است برای خانه دیگر و این داستان همچنان تا پشت روستا ادامه می یابد و نوع معماری به کار رفته در آن نیز چشم هر بیننده ای را به سوی خود جلب می کند به نحوی که معماری سنتی این روستا مبتنی بر سنگ بوده و در ساخت خانه های مسکونی از ملات به هیچ وجه استفاده نشده است.
روستای اورامان تخت در دهستانی به همین نام و در مسیر رودخانه سیروان یکی از برزگترین رودخانه های کشور قرار دارد که برگزاری آئین های مختلف در کنار معماری خاص و ویژه که با استفاده از صنایع بومی و محلی ساخته می شود باعث شده که اورامان به شهره ای جهانی و بین المللی دست یابد.
یکی از حدسیات رایج درباره نام اورامان اینست که واژه « اورامان» یا « هورامان» از دو بخش "هورا" به معنی اهورا و "مان" به معنی خانه، جایگاه و سرزمین تشکیل شده‌است.

بنابراین اورامان به معنی " سرزمین اهورایی" و جایگاه اهورامزدا است هور در اوستا به معنی خورشید نیز آمده و "هورامان" جایگاه خورشید نیز معنی می‌دهد .
از سوی دیگر فرهنگ و تمدن این کهن دیار به عنوان بخشی از تمدن بزرگ ایران باستان با زیرساخت هایی محکم و استوار از موسیقی و عرفان گرفته تا ادبیات نوشته و نانوشته اش و آداب و رسوم مبتنی بر خرد جمعی و نبوغی سازگار با طبیت اهورایی اش شایسته است و باعث شده که هر ساله گردشگرانی از سایر نقاط کشور و در مواردی از بعضی از کشورهای دنیا راهی این منطقه شوند.

مردم روستای اورامان به زبان اورامی سخن می گیوند و مردان اورامانی چوخه، پانتول، ملکی شال، دستار، فرنجی و کله بال و زنان آن جانی، کلنجه، شال، کلاه و کلله می‌پوشند که علاوه بر وجود رنگ های متنوع انواع این لباس‌ها با زیور آلات مختلف تزئین خواهند شد.
پیش از ورود پارچه و کفشهای خارجی و سایر منسوجات داخلی به استان کردستان، بیشتر پارچه‌ها و پای افزار مورد نیاز ردمد روستای اورامان توسط بافندگان و دوزندگان محلی بافته و ساخته می‌شده که هنوز هم تعداد محدود از این نوع البسه وجود دارد.
مراسم جشن عروسی پیر شالیار یکی از جشنهای رایج است که هر ساله 45 روز بعد از شروع فصل زمستان به مدت دو هفته برگزار می‌شد، این مراسم سالگرد ازدواج پیری افسانه ‌ای به نام شالیار است که ریشه در اسطوره‌ها و اعتقادات و آیین‌های قدیم مردم این سرزمین دارد.

این مراسم شامگاه سه شنبه با تقسیم گردوهای باغ پیر شالیار بین اهالی روستا آغاز می‌شود و به ترتیب با مراسم "کلاو روچنه"، قربانی کردن گاو و گوسفند و بز، پخت غذاهای مخصوص، دف‌نوازی و رقص عرفانی، سماع، پخش نذورات بین اهالی، نماز و ذکر و دعا، همچنین برپایی مراسم شب‌نشینی و دست به دست گرداندن کفش چرمی پیر شالیار و تبرک آن و پخت نان مخصوصی به نام "کلیره مژگه" ( که از خمیر آرد، گردو خرد شده و پیاز درست می شود) در طول سه روز متوالی ادامه پیدا می‌کند.
اما امروزه چهارشنبه، پنج شنبه و جمعه منتهی به 15 بهمن ماه را در نظر می‌گیرند و چهارشنبه قبل از آن را روز آغاز مراسم اعلام می‌کنند. انتخاب روز و اعلام شروع جشن بر عهده متولی پیر شالیار است که این کار را با تقسیم گردوهای درخت‌های وقفی پیر شالیار بین خانواده‌های رو

ارکان/جوانرو بازدید : 425 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)


به دست کوردستان میدیا‏ در در تاریخ پنج‌شنبه, اکتبر 21, 2010‏ و ساعت 01:54 بعد از ظهر‏ ·‏

دکتر گلمراد مرادی

بیشتر هموطنان گرامی، آگاه‌اند که در روز 10 فروردین ماه 1387 خورشیدی برابر با 29 ماه مارس 2008 میلادی روز اعدام به نا حق قاضی‌ها است. شاه کم تجربه و دست‌نشانده خارجیان، برای زهر چشم‌گرفتن از خلق‌های ایران و بویژه از خلق کرد سه شخصیت بی‌گناه را که طبق ساده‌ترین قوانین بین‌المللی و بنابه قانون ایران مرتکب هیچ گناهی که حتا جرم زندان هم داشته باشد، نشده بودند. اما آنها را در "دادگاه نظامی" محکوم به اعدام کردند و به 114 صفحه دفاعیه قاضی‌ها که در آن با سند همه اتهامات بی‌اساس دادگاه اولیه را رد کرده بودند، توجهی نشد.

 []

این پرونده بجای آنکه به تهران برده شود و تحت مطالعه قرار گرفته و بر آن تجدید نظری به‌عمل آید، مهر و موم شده در مهاباد بجا گذاشته شد و هیچ کسی نیز حق نداشت آن را باز کند. سه ماه بعد دادگاه تجدید نظر هم بدون نگاهی به آن پرونده حکم دادگاه قبلی را تأیید نمود. این بود شیوه برخورد ناشیانه رژیم با مخالفانش که لکه‌ی ننگ این "محاکمه" و رسوائی روند

[]

دادگاهی قاضیها تا ابد بر پیشانی اجراکنندگان و دستوردهندگانش خواهد ماند. در اینجا لازم دانستیم برای آن‌دسته از هموطنان ارجمند و پاکدلی که در راه رسیدن به آزادی گام بر می‌دارند و برای برقراری دمکراسی واقعی در ایران می‌کوشند و فعالیت می‌کنند و بسیار نیز مایلند واقعیت تاریخی را بدون وارونه‌کردن آن و بدون در نظرگرفتن منافع ویژه‌ی گروهی، بدانند، عین مصاحبه مطبوعاتی زنده‌یاد قاضی محمد، اولین رهبر حزب دمکرات کردستان ایران، چند روزی پس از اعلام جمهوری در بخشی از کردستان، با سر دبیران و مدیران برخی از روزنامه‌های تهران را در اینجا بیاوریم. بی‌تردید اکثر هموطنان و خوانندگان ارجمند، تبلیغات زیاد و مشمئز کننده‌ی رسانه‌های رژیم دیکتاتوری و حامیان آنرا در کشورمان شنیده و حتا امروز هم می‌شنوند، مبنی بر این که کردها و در رأس آنها زنده‌یاد قاضی محمد "تجزیه‌طلب" بوده‌اند! مطمئنا انتشار این سند در خنثاکردن گوشه‌ای از این تبلیغات گوش خراش می‌تواند اثر مثبتی بسود دمکراسی داشته باشد و ما شکی در آن نمی‌بینیم که دمکراتها و واقع بینان با دیدن و خواندن این مصاحبه مطبوعاتی که حدود 62 سال پیش انجام گرفته، طور دیگری در رابطه با نظر قاطع و خواست کردها فکر خواهند کرد. بنده این مصاحبه را از اولین شماره روزنامه کردستان به زبان کردی، منتشر درروز پنجشنبه 20 دی ماه 1324 خورشیدی برابر با 11 ژانویه 1946 میلادی که توسط آقای حسن قاضی در جزوه‌ای در سال 1994 گردآوری شده بوده، گرفته‌ام. البته در آن جزوه بخشی از پرسش‌ها و پاسخ‌ها افتاده بود که برای اطمینان خاطر آنرا با کتاب قطع بزرگ گرد‌آوری شده روزنامه‌های کردستان آن دوره که با همت آقای صالح صدیق در سال 2007 آماده شده و در کردستان عراق انتشار یافته است، مقایسه نموده و کمبودها را تکمیل کردم و عین آنچه را که درروزنامه کردستان آن زمان شماره 1 و 2 آمده بوده در حد توان به فارسی برگردانده و اکنون پیاده می‌نمایم: "تعدادی از مدیران جراید تهران، از جمله: آقای تفضلی سر دبیر روزنامه ایران ما، آقای عباس شاهنده سردبیر روزنامه فرمان، آقای بزرگ علوی (ادیب نامدار و سرشناس وطنمان) و هرمز دو نویسنده از روزنامه‌های رهبر و ایران ما، جهت آگاهی از موقعیت کردستان خود مختار به مهاباد آمده بودند و با جناب قاضی محمد، رهبر ملت کرد، اولین دیدار و گفتگو را انجام دادند. در اینجا برای آگاهی خوانندگان عزیز روزنامه کردستان، یک یک پرسشها، همراه پاسخهای جناب قاضی محمد، منتشر می‌شوند.پرسش: در تهران گفته می‌شود که کردها به رهبری جنابعالی جدا می‌شوند و استقلال کردستان شان را می‌خواهند. آیا این درست است؟پاسخ: خیر این درست نیست، برای آن که ما از دولت (مرکزی) ایران اجرای قانون اساسی را میخواهیم و مایل هستیم در زیر پرچم ایران یک خود مختاری داشته باشیم که امروز این خودمختاری را بدست آورده ایم، (اما گویا پذیرفتن این امر برای حکومت مرکزی خوشایند نیست و اینگونه تبلیغ می کند).پرسش: شما از چه زمانی خودمختار هستید؟پاسخ: ما چهار سال است که خودمختاری داخلی داریم.پرسش: چگونه این خودمختاری خودتان را اداره می‌کنید؟ پاسخ: در آن مناطقی که توانسته ایم این مسئله خودمختاری را به پیش ببریم، همراه نمایندگان سرشناس (بزرگ) ملت کرد که چندی پیش در مهاباد حضور داشتند، یک انتخابات انجام دادیم و یک هیئت 9 نفره بنام هیئت ملی انتخاب شدند و رهبری آن هیئت به من محول شد، (بوسیله این هیئت منطقه را اداره می کنیم). پرسش: درتهران می‌گویند که جنابعالی چند نفر را به باکو فرستاده‌اید و کاغذ و چاپخانه و اسلحه آورده‌اند و شما یک حزب کمونیست تشکیل داده‌اید. آیا این درست است؟ پاسخ: این حرفها (تهمتها) را مسئولان لشگری برایمان درست کرده‌اند (سرهم‌بندی کرده‌اند) که اینها درست نیستند (واقعیت ندارند). ما چاپخانه و کاغذ را در تبریز خریده‌ایم و شما هم می‌توانید از آن جائیکه ما آنها را خریده‌ایم بپرسید و مطلع شوید. تشکیل خزب کمونیست دروغ است (مسخره است)، چیزی که هست ما در کردستان، همانگونه که قانون اساسی ایران مجاز دانسته، ملت ما آزادی عقیده به معنای تمام دارند و ما یک حزب علنی و قانونی داریم، آنهم فرقه دمکرات کردستان (حزب دمکرات کردستان) است. پرسش: ممکن است که مرام (ایدئولوژی) فرقه دمکرات کردستان را برایمان بیان فرمائید؟پاسخ: با کمال میل به کوتاهی مرام فرقه دمکرات کردستان را عرض می‌کنم:1- ملت کرد در ایران اداره امور خود را در مناطق خود، خود در دست گیرد و در چارچوب مرزهای ایران آزاد باشد و در آزادی زندگی کند.2- ملت کرد قادر باشد به زبان کردی تحصیل کند و در سرزمین خود کردستان، مکاتبات اداری دولتی به زبان کردی انجام گیرد.3- انجمن ایالتی و ولایتی در کردستان، همانگونه که درقانون اساسی آمده است، به اجرا درآید، همه کارهای اجتماعی و دولتی را زیر نظر داشته باشد و آن را عملی سازد.4- مأموران دولتی باید از میان مردم بومی انتخاب شوند و با تصویب یک قانون رابطه بین مالک و رعیت سازش و همکاری بوجود آید که آینده هر دو طرف تضمین شود.5- حزب دمکرات کردستان می‌کوشد که ملتهای ایران در برادری و برابری با هم زندگی کنند و برای خوشبختی و ترقی میهن خویش تلاش نمایند. پرسش: آیا حزب دمکرات کردستان در همه ولایات کردستان دارای تشکیلات است؟ پاسخ: فرقه دمکرات کردستان در هر جائی که دولت دیکتاتوری و ارتجاعی اجازه داده باشد، یک شاخه علنی دارد و در مناطق دیگر هم به حالت مخفی با همه کردهای ایرانی در تماس است. پرسش: آیا فرقه دمکرات کردستان با کردهای غیر ایرانی هم ارتباط دارد؟ و آیا او اتحاد همه کردها را می‌خواهد؟پاسخ: خیر به هیچ وجه.پرسش: اکنون ما فرض می‌کنیم که قانون اساسی در ایران پیاده و رعایت شود، اگر خواستهای شما با قانون اساسی همخوانی نداشته باشد، چکار خواهید کرد؟ پاسخ: بلی، فرقه دمکرات (منظور حزب دمکرات کردستان) خواستار رعایت قانون اساسی و پیاده کردن دمکراسی در ایران است و هرگاه خواستهای ما با قانون اساسی مزبور انطباق نداشته باشد، تعداد فراوانی از انسانهای آزادیخواه با ما خواهند بود و از آن قانون اساسی که حقوق ما را به رسمیت نشناسند، جلوگیری خواهند کرد. پرسش: فرقه دمکرات آذربایجان در انتخابات شرکت کرد و رأی دادند،

[]

آیا شما هم این کار را کردید؟ پاسخ: من آن کار و عمل آدربایجان را بسیار بجا و درست می‌دانم. اما باید به عرضتان برسانم که برای ما چنین موقعیتی بوجود نیامد. پرسش: در مدت این چهار سالی که شما خودمختاری خودتان را اعلام کرده‌اید، آیا با دولت مرکزی گفتگو داشته‌اید یا نه؟ اگر داشته‌اید، چگونه بوده؟پاسخ: من دو بار به تهران رفتم و هر دو بار خواستهای ملت کرد در کردستان را به عرض ملوکانه رساندم و تقاضا نمودم، بجای توپ و تانک ریختن بر سر مردم کرد که فقط حق خودشان را می‌خواهند، امر بفرمائید به وضع بهداشت و فرهنگ آنها رسیدگی شود. اما (متأسفانه) نتیجه‌ای بدست نیامد. اگر دولت این گونه بی توجه بماند و بیش از این کم لطفی نماید، امکان دارد این راهی که ما می‌رویم مورد توجه قرار گیرد و ما قادر باشیم آزادی و دمکراسی را برای ملیتهای سراسر ایران تأمین کنیم. پرسش: گفته می‌شود که جمعی از کردهای عراق با سلاح و تجهیزات به ایران آمده‌اند و در اینجا تحت حمایت روسها (نیروهای روسیه) زندگی می‌کنند و آذوقه و خوراکی به آنها داده می‌شود. آیا این درست است؟پاسخ: جمعی (از کردهای) عراق به ما پناه آورده‌اند و دراین منطقه هم مأموران مرزی وجود ندارند تا به آنها کمک رسانند و یا حمایت کنند.پرسش: آیا در کردستان حزب کومله وجود دارد؟پاسخ: کومله یعنی حزب و چیزی به این گونه در ایران وجود ندارد، فقط در عراق یک حزب به این نام هست که متعلق به ما نیست."قابل ذکر است داخل پرانتزها برای فهم مطلب از مترجم است. در حقیقت مصاحبه در اصل به زبان فارسی انجام گرفته و روزنامه‌های مزکور آن را چاپ کرده‌اند و به احتمال زیاد در آرشیو شخصی بسیاری از هموطنان دانشمندمان وجود دارند. بسیار سپاسگذارم و منت‌بار خواهم شد، در صورت امکان از هر روزنامه‌ای که این مصاحبه در آن درج گردیده و در دست است، نسخه‌ای یا یک کپی ازآن نسخه برای نگارنده این سطور ارسال شود.

 هایدلبرگ آلمان فدرال، 30 مارس 2008

 

ارکان/جوانرو بازدید : 462 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)
 



ئه ی دوژمن و نه یاری من!

قه یدی ناکا

به توپ و بوم بم رشینه!

قه یدی ناکا با له لای تو

ژاری مه رگ و نه مان بزیته شاری من!

قه یدی ناکا...

با به ده س تو

نه مامه کان سه ر ببرین

...خه زه لوه ر بی به هاری من!

قه یدی ناکا..

قفلی خاموشیم له ده م ده

خه نجه ری قین له سینه م ده!!

به لام

به لام...

هیچ ناتوانی بیخنکینی

گری شیعر و

ده نگی به رز

 و

 هاواری من!!!!


 

ارکان/جوانرو بازدید : 587 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (1)

هاواری بیده نگی

 

 

           

له ته واوی

        کولان و شه قامه کانی

                         شاری سه رده شت

به رز بوو شه پولی شیوه ن

شار

      ده گریا...

 

هه ر که سیکی که ده م بینی

کوشیکی پر

بلوق و زام و زامه ت له داوینی دا

                      چه موله بوو!!!

له کیمی زامی په یکه ریان

شه پول شه پول هالاوی مه رگ هه ل ده ستا ...

 

جار و بار کپی و بیده نگی

جه سته ی سه رده شتی داده گرت

به لام من له و بیده نگیه دا

ده مبینی هاواریکی به رز

هاواری به رزی ماته م و...

هاواری خه م و دلته نگی!!!

 

شار ده گریا ... شار ده گریا ...

دار و به رد و گه لا و ئاسن

شه قام، کولان، زه وی، ئاسمان

نشیو و کیو

گش ده گریان ...

ویکرا چامه ی شه پوریان ده خوینده وه!

ته نانه ت جه سته ی بی گیانی

             شه هیدانی

                 بی تاوانی

                      ئه م شاره یه ش

له گه لیان ده خوینده وه!

 

ئه ی دوژمن و نه یاری من!

قه یدی ناکا

به توپ و بوم بم رشینه!

قه یدی ناکا با له لای تو

ژاری مه رگ و نه مان بزیته شاری من!

قه یدی ناکا با به ده س تو

نه مامه کان سه ر ببرین

خه زه لوه ر بی به هاری من!

قه یدی ناکا

قفلی خاموشیم له ده م ده

خه نجه ری قین له سینه م ده!

به لام ... به لام ...

هیچ ناتوانی بیخنکینی

گری شیعر و

           ده نگی به رز و

                       هاواری من!

 

سه رده شت! سه رده شت!

له ناو په راوه کانم دا

له کلپه و بلیسه ی سرووده کانم دا

به گیان چاوه دیریت ده که م!

له ناو تو دا

هاوار و زایه له ی ده نگم شه پول ده خوا ...!

 

گه لی جاران تیکوشاوم

تا یادی تو له شه وه زه نگ و تاریکی شه وا جم که م ...

به لام ئه ی شاری خویناوی!

نه تاریکی ...

نه خه یالیک ...

نه په راویک ...

نه هه لبه ستیک ...

نه چامه یه ک ...

نه سروودیک ...

ئه ی شاره که م! شاری جوانم!

هیچ یادی تو راناگرن

مه گه رئه وه ی خوم خیویانم ..

 

له بیرم ناچی ئه و ده مه ی

له کیمی زامی شه هیدان

هالاوی عه تراویی مه رگ

وا شه پول شه پول هه لده ستا ...

ئا ئه م کاته ی شار ده گریا

ئا ئه م کاته ی

سه رده شتی خه مبار ده گریا!!!

ارکان/جوانرو بازدید : 563 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)
کودک یتیمی به حضور رسول خدا (ص) آمد و چنین عرض کرد : پدرم از دنیا رفته ، مادرم ، بینوا و بی بضاعت است ، خواهرم ، شوهر و سرپرست ندارد، از چیزهائی که خدا به تو عنایت فرموده به من اطعام کن ، تا خداوند خشنود گردد.


پیامبر (ص) تحت تاءثیر قرار گرفت به او فرمود : چقدر نیکو سخن می گوئی ؟.

سپس به بلال حبشی فرمود با شتاب به حجره های همسران من برو ، و جستجو کن ، اگر چیزی از طعام هست بیاور.

بلال رفت و به جستجو پرداخت و مشتی خرما که ۲۱ عدد بود، یافت و به حضور پیامبر (ص) آورد. پیامبر مهربان اسلام (ص) خرماها را سه قسمت کرد، هفت عدد آن را به آن کودک یتیم داد، و فرمود بقیه را بگیر، هفت عدد آن را به مادرت بده و هفت عدد دیگر را به خواهرت بده .

کودک یتیم در حالی که خوشحال بود از نزد رسول خدا (ص) رفت .

در این هنگام ، معاذ (یکی از اصحاب) برخاست و دست نوازش بر سر آن کودک یتیم کشید و با گفتاری مهرانگیز ، کودک را تسلی خاطر داد .

پیامبر (ص) به معاذ فرمود: ای معاذ ! تو و این کار تو را دیدم ، همینقدر بدان ، هر کس سرپرستی یتیمی کند ، و دست نوازش بر سر او بکشد ، خداوند بهر موئی که از زیر دستش ‍ می گذرد ، حسنه و پاداش خوبی به او می دهد، و گناهی از گناهان او را محو می کند، و بر درجه و مقام معنوی او می افزاید.

14.00

میگن وقتی کودک یتیمی گریه میکنه عرش خدا به اهتزاز در میاد.

 پدر مرده را سایه بر سر فکن                غبارش بیفشان و خارش بکن

 چو بینی یتیمی سر افکنده پیش               مزن بوسه برروی فرزند خویش

 من اول سر تاجور داشتم                      که سر در کنار پدر داشتم

 کنون دشمنان گر برندم اسیر                  نباشد کس از دوستانم نصیر

 مرا باشد از درد طفلان خبر                  که در خردی از سر برفتم پدر

       ((شیخ سعدی))


دلخوش از آنیم که حج میرویم          غافل از آنیم که کج میرویم

کعبه به دیدار خدا میرویم                او که همینجاست کجا میرویم

کعبه دل جزبه دل پاک نیست            شستن غم ازدل غمناک نیست

ارکان/جوانرو بازدید : 629 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)


بر اساس اخبار رسیده‌ به‌ وب‌سایت کردستان میدیا، از سروآباد استان کردستان، فردی سودجو و از عناصر وابسته به حکومت اسلامی ایران در روستای "اسپریز" از توابع "اورامانات" بهمراه تنی چند از افراد فرصت‌طلب اقدام به حفاری مناطق مورد نظر در ارتفاعات سلسله جبال شاهو نموده و به دنبال اشیاء تاریخی و قیمتی می‌باشند.
این افراد برای مردم منطقه آشنا بوده و از عوامل وابسته به حکومت هستند که بدون هیچ ترس و واهمه‌ای در نقاط باستانی و تاریخی منطقه‌ی اورامانات به دنبال اشیاء عتیقه و گرانبها می‌باشند.
مسئله‌ی تخریب و غارت آثار باستانی در مناطق کردستان ایران پیشینه‌ی دوری داشته و بر پایه‌ی گزارشات منتشر شده و شاهدان عینی اکثریت افرادی که مبادرت به چنین کارهای می‌کنند از عناصر وابسته به طیف‌های مختلف سیاسی حکومت هستند که این اشیاء را به کشورهای خارجی و با قیمت‌های نازل به فروش می‌رسانند

ارکان/جوانرو بازدید : 545 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)
کورده وه سفی کوردستانت ،خوشتره تا سه د کیتاب
سیـــــاچه مانه خوشتره بو تو هه تا چه نگ و روبـــاب
*****
هه وری به ختی کوردستانه شیوه ن و گریان ئه کا
ناله نالی کورده کانه جه رگ و دل بوریان ئــــــه کــا
... ***
ئه ی وه تــه ن!ده ردت له دلما زامی سه د خه نجه ر ئه کا
بو برینی جه رگی له ت له ت ،ئیشی سه د نه شته ر ئه کا
*****
ئه ی وه ته ن ! بو بووی به شــــاری مور و تـــاری عه نکه بــــــوت
ئه ی وه ته ن ! بو بی سه فا و به زمی! له به ر چی رووت و قووت
****
ئه ی وه ته ن ! یاخوا بژیــــت بو ئیــفتـــخاری قانعــــی
قانعیش یاخوا بژی، چوون سه نعه تی گه و هه ر ئه کا

ارکان/جوانرو بازدید : 513 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)
داوادەکرێت وشەى “کوردو کوردستان” بخرێتە دەستورى نوێی تورکیاوە

ژمارەیەک پەرلەمانتارى پارتى ئاشتى و دیموکراسی لە پەرلەمانى تورکیا لەکۆبونەوەى پەرلەماندا داوایانکرد وشەى “کوردو کوردستان” لەچوارچێوەى دەستورى نوێی تورکیا جێی بکرێتەوەو بکرێتە ناو دەستوورەوە.

هەریەکە لە “دەمیر چەلیک” و “سرى ساکک” نوێنەرانى “موش” لەپەرلەمانى تورکیا رایانگەیاند پێویستە وشەی کورد و کوردستان لە دەستووری نوێی ئەو وڵاتەدا جێگیربکرێت.

بەڵام “سادق یاکوت” سەرۆکی پەرلەمانى تورکیا قسەى بەو دوو پەرلەمانتارانە بڕى و رێگەی نەدا درێژە بە قسەکانیان بدەن.

بەو هۆیەشەوە، حەسیپ کاپڵان نوێنەری شرناخ و جێگری سەرۆکى فراکسیونی پارتی ئاشتی و دیموکراسی بەتوندی دژی ئەو هەڵوێستەی سەرۆکی پەرلەمان وەستایەوە.

کاپڵان وتى “بەدژایەتی کردنی داخوازییەکانی کورد ناگەنە هیچ ئامانجێک‌ و ناشتوانن بڵێن وشەی کورد و کوردستان قەدەغەیە. مستەفا کەمال ئاتاتورک دامەزرێنەری کۆماری تورکیا باسی لە کورد و کوردستان کردووە و ئەمەش لە ئەرشیڤی پەرلەماندا هەیە”.

بڕیارە ئەمساڵ دەستورى نوێی تورکیا دابڕێژرێتەوەو لیژنەیەک لەهەر چوار پارتى تورکیا لەپەرلەمان بۆ داڕشتنەوەى پێکهێنراوە، داننان بە وشەى کوردو کوردستانیشدا لەو دەستورە نوێیە یەکێکە لە داواکارییەکانی پارتی ئاشتی و دیموکراسیی.

ارکان/جوانرو بازدید : 534 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)
ژن...یه که م باوه شی حه سانه وه    

گه‌وره‌ پیاوان...مرۆڤی به‌ نرخ...ئینسانی دژی مرۆڤایه‌تی...فه‌یلوسوف و رۆشه‌نبیر و دیکتاتۆر و جه‌لاد ...تاد. له‌ ژن له‌دایک بوونه‌ و یه‌که‌م باوه‌شی حه‌سانه‌وه‌یان باوه‌شی ژن بووه‌ یا سه‌رسینگی ژن بووه‌ . رۆژی ژن ده‌بێت بکرێته‌ رۆژی تێگه‌یشتن و ریز گرتنی ژن . له‌ کوردستان ده‌بێت ئاو به‌و ئاگرانه‌ دابکرێت که‌ ده‌بێته‌ هۆی سووتاندنی له‌شولاری ژن ...ده‌بێت کوشتنی ژن رابگیرێت . ده‌بێت هه‌وڵبدرێت دڕنده‌یی به‌رامبه‌ر ژن که‌مبکرێته‌وه‌ و برا ریزی خواست و هه‌ستونه‌ستی خوشکی بگرێت. پیاو به‌ چاوێکی مرۆڤانه‌ سه‌یری هاوسه‌ره‌که‌ی بکات و ریزی بگرێت . ئه‌و تێگه‌یشتنه‌ ده‌بێت له‌ سه‌ره‌تای هۆشی منداڵه‌وه‌ ده‌ست پێبکرێت و له‌ باخچه‌ی ساوایان منداڵ فێربکرێت که‌ جیاوازی کوڕوکچ نی یه‌.له‌ قوتابخانه‌ ترس و شه‌رمی کوڕوکچ به‌رامبه‌ر یه‌کتر تێک بشکێت و له‌شولاری کوڕوکچ به‌یه‌ک چاو سه‌یربکرێت و ریزی لێبگیرێت . ژنی کورد شان به‌شانی هاوڕێ کانی له‌ مه‌ینه‌ت و چه‌وساندنه‌وه‌ ژیانی به‌سه‌ر بردووه‌ و ئه‌نفاڵ کراوه‌ و گه‌روو و سینگی پڕی گازی کیمیاوی کراوه . ژنی کورد شان به‌شانی هاوڕێ کانی له‌ رێکخستنی حیزبی و کۆمه‌ڵایه‌تی به‌شدار بووه‌ و بووه‌ به‌ پاڵه‌وانی زیندان‌ . ژنی کورد چه‌کی کردۆته‌ شانی و پارێزگاری له‌ شه‌ڕه‌فی بوونی هه‌ویه‌ی [ناسنامه‌ی] کوردایه‌تی و نیشتمانی کوردستان کردووه‌ . ژنی کورد بۆته‌ سه‌رچاوه‌ و ئیلهامی ئه‌و شیعره‌ به‌رزانه‌ی شاعیرانی کورد و هه‌نووکه‌ش له‌سه‌ر لێوان ده‌یڵێینه‌وه‌ . ژنی کورد دایکه‌ شه‌هیده‌... خوشکه‌ شه‌هیده‌... هاوسه‌ری شه‌هیده...ژنی کورد شه‌هیدی ئه‌و کوردستانه‌یه‌ که‌ ئێستاکه‌ به‌رهه‌می ئه‌و ئازادی یه‌ که‌ له‌ هه‌رێمی کوردستاندا هه‌یه‌ .ژنی کورد شان به‌شانی ڕۆڵه‌کانی له‌ بنیادنان و دروستکردنی وڵات دا به‌شداره‌ و قوتابیان فێرده‌کات که‌ ببنه‌ ڕۆڵه‌ی به‌که‌ڵکی نه‌ته‌وه‌که‌یان . ژنی کورد ده‌بێت هه‌وڵبدات ده‌رباره‌ی هه‌موو ئازاره‌کانی خۆی قسه‌بکات و بێته‌ سه‌ر شه‌قام بۆ ئه‌وه‌ی داوای مافی ره‌وای خۆی بکات . ژنی کورد ده‌بێت ده‌نگ و ره‌نگی خۆی نیشانی کۆمه‌ڵگا بدات و هه‌وڵبدات ئه‌و کۆمه‌ڵگایه‌ بگوڕێت که‌ ده‌بێته‌ چه‌وساندنه‌وه‌ی مرۆڤایه‌تی . بژی رۆژی ژنان و سه‌ری ریزونه‌وازش بۆ ژنی شه‌هید و
شه‌هیدی ژن .

ارکان/جوانرو بازدید : 631 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)
- پانتای نەخشەی کوردستان لەچاو رۆژاوای ئەوروپا و رۆژھەڵاتی ئەمریکا لەکتێبی A concise handbook The Kurdsنوسینی : - Mehrdad R. Izady وەرگیراوە

- Pantay nexşey kurdistan leçaw rojaway ewrupa û rojhellatî emrîka lektêbî: (A concise handbook The Kurds) nusînî : ( Mehrdad R. Izady) wergîrawe

- The comparative size of western Europe eastern united states and contiguous kurdistan
- الحجم النسبی لغرب أوروبا وشرق الولایات المتحدة متجاورة كردستان

ارکان/جوانرو بازدید : 494 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)
بـاسـى ده‌وڵه‌مه‌ندیت مه‌كه‌ لاى كه‌سێكى هه‌ژار .
بـاسـى له‌ش ساغیت مه‌كه‌ لاى كه‌سێكى نه‌خۆش .
بـاسـى به‌هیزى خۆت مه‌كه‌ لاى كه‌سێكى لاواز .
بـاسـی خۆشبه‌ختیت مه‌كه‌ لاى كه‌سێكى دڵ ته‌نگ .
بـاسى ئازادى خۆت مه‌كه‌ لاى كه‌سێكى به‌ندكراو .
باسى منداڵه‌كانت مه‌كه‌ لاى كه‌سێكى بێ مندال .
باسى باوكت مه‌كه‌ لاى كه‌سێكى بێناز .

ئه‌گه‌ر باست كرد ئه‌وا ,تۆ له‌سه‌ر لاشه‌ى بریندارى ئه‌وان سه‌ما ده‌كه‌یت !
به‌م شێوه‌یه‌ ئه‌وان ده‌كوژیت .
جونكه‌ ئه‌وان ئازارى له‌وه‌ زیاتر هه‌ڵناگرن . بۆیه‌ پێویسته‌ .وته‌كانت هه‌ڵبسه‌نگێنیت پێش ئه‌وه‌ى ده‌ریان ببریت .
بۆ ئه‌وه‌ى هه‌ستى كه‌سى تر بریندار نه‌كه‌یت .

ارکان/جوانرو بازدید : 509 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)
avatar
شكنجه امرالی باید پایان یابد، رهبر آپو باید معالجه شود، آزادی برای رهبر آپو، صلح برای كردستان
به خلق‌مان در شرق کردستان!

خلق كرد در طول تاریخ خویش به دلیل نبود رهبر و نهاد رهبریت از یك زندگی انسانی محروم مانده است. فقدان رهبری واقعی سبب گردیده تا كردها در سیر تحول و تكامل اجتماعی خویش دچار كمبوده شده و نتوانند با پیشرفت‌های معاصر همگام گردند. ظهور رهبر آپو و تلاش‌های ایشان جهت نهادینه نمودن رهبریت نیروی جامعه‌مان را برای ایجاد حیاتی انسانی به حركت درآورده است.
این امر نقشه‌ی مواضع قدرت در كردستان را با چالش روبرو گردانیده است. به همین دلیل با مخالفت‌ها و دسایس گوناگون در پی ممانعت از توسعه‌ی انقلاب كردستان برآمده‌اند. اوج این خصومت‌ها با توطئه بین‌المللی 15 فوریه 1999 نشان داد كه كردها با چه مسئله بزرگی روبرو هستند. اشغالگران خاك كردستان در مقابل دستاوردهایی كه نتیجه‌ی تلاش و عزم و عظمت رهبرمان است، مرحله‌ای از سیاست نفی و نابودی را آغاز كردند كه مهم‌ترین بخش آن، نابودی رهبر آپو است. بدون شك این تنها در محدوده‌ی عمل دولت تركیه نبوده و بی‌ارتباط با دولی همچون ایران و سوریه نیست.

دول حاكم بر خاك میهن‌مان در چارچوب توافقاتی هماهنگ برای تداوم موقعیت تحت‌ستم و اشغال كردستان، در پی تحكیم موقعیت خویش در میهن‌مان و تداوم سیاست نفی و نابودی خلق‌مان برمی‌آیند. این نشان می‌دهد كه تمامی اقداماتی كه در برابر خلق‌مان صورت می‌گیرند، با آگاهی تمامی این نیروها و در چارچوب برنامه‌ای از پیش تعیین شده اجرا می‌گردند. سهم هر یك از دول تركیه و سوریه و ایران در این نقشه‌ها تعیین شده و تنها پیشاهنگی آن برعهده‌ی تركیه است. جلسات متعددی كه در این چارچوب در سطوح مختلف برپا می‌كنند، نشانگر تداوم و منظم بودن این همكاری و توافق است. اخیرا دولت ایران در اجرای این نقشه‌ها، وظیفه‌ی بزرگتری را برعهده گرفته است. اپراسیون علیه نیروهای گریلا، وارد آوردن فشار مضاعف بر خلق و حتی همپیمانی با تركیه كه متفق آمریكا محسوب می‌گردد، همگی نشان از آن دارند كه ایران سیاست خصومت با خلق كرد را بدون هیچ تردیدی در دستور كار خویش قرار داده است. اعدام‌های رو به تزاید، شكنجه‌های وحشیانه فعالان مدنی و سیاسی، وارد آوردن فشار اقتصادی برخلق، كشتن بدون دلیل هموطنان خویش و مواردی از این قبیل نشان از آن دارد كه جمهوری اسلامی حاضر به برداشتن گامی دمكراتیك در جهت به رسمیت شناختن حقوق خلق‌ها نیست.

در مقابل این وضعیت خلق كرد در دهه گذشته همیشه صاحب موضعی جداگانه بوده است. در انقلاب فوریه 1999 خلق، رهبر آپو را به عنوان ضمانت آینده‌ی خویش معرفی كرده و در حمایت از ایشان دست به "سرهلدان"‌های بزرگی زدند. همچنین از آغاز فعالیت‌های حزب‌مان در جهت احقاق حقوق خویش، خلق با تمامی نیرو پشتیبانی خویش را نشان داده و در این راه گاه تا جان دادن نیز پیش رفته و از آن خودداری نكرده است. موضع میهن‌دوستانه خلق در اوضاع ناآرام اخیر اصرار آن‌ها بر اراده‌مندی را آشكارا به جهانیان نشان داد.
حمله‌ی كاری "دیگر بس است" با هدف برطرف نمودن ظلم و ستمی كه بر خلق ما روا داشته می‌شود، آغاز شد. مرحله اول آن بعنوان مرحله تكوین وخودسازی حزبی طرح شد. در اولین مرحله‌ی آن وظایف با موفقیت پشت سر گذاشته شدند. همراه با خودانتقادی لازم در موضوع وظایفی كه بجای آورده نشدند، لزوم اشاره به این امر وجود دارد كه خلق ما باری دیگر نشان داد كه دشمنان قادر به ایجاد فاصله مابین آن‌ها و رهبرشان نیستند. برای رسیدن به اهداف غائی این حمله كاری، دومین مرحله‌ی آن را آغاز می‌كنیم.

ما این حمله را در روز سی ژوئن برابر با 10 تیرماه 1387 آغاز می‌كنیم. 30 ژوئن سالروز شهادت رفیق زیلان (زینب كناجی)، همچنین سالروز شهادت رفیق زیلان اورمیه(لطیفه سلامت) است. شهادت فدائی این دو رفیق كه قبل از همه‌ی ما به وضعیت اسف‌بار میهن‌مان و شرایط زندانی و شكنجه رهبرآپو "نه" گفتند برایمان به سرچشمه الهام فعالیتی در این راستا تبدیل شده است. ما به عنوان پیروان خط‌مشی این رفقا و با روحیه‌ای همچون روحیه‌ی آنان پا به دومین مرحله‌ی این حمله‌ی كاری گذاشته و دومین مرحله را كه مرحله سازماندهی است، با ثباتی هرچه بیشتر در برآوردن وظایف آن تحت شعار "شكنجه امرالی باید پایان یابد، رهبر آپو باید معالجه شود، آزادی برای رهبر آپو و صلح برای كردستان" خواهیم كوشید.

چیزی كه ما باید به آن "بس است" بگوییم؛ تخریبات اجتماعی كه دشمن بر جامعه ما روا می‌دارد، ستم و ظلمی كه به ناحق در پیش گرفته است، یورشی كه در برابر فرهنگ و زبان و گذشته‌ی ما انجام می‌دهد، است. رژیم ایران باتوجه به مرحله‌ی اخیر مبارزات باید بداند كه دیگر با سكوت در برابر سیاست‌های غیرانسانی خویش مواجه نخواهد شد. اعدام جوانان ما، حمله بر نیروهای شرق كردستان، همپیمانی با دشمنان قسم‌خورده‌ی خلق كرد باید متوقف شده و راه خلق ما برای مشاركت در فعالیت‌های سیاسی گشوده شود. ما در برابر هرنوع پلیدی از این دست "دیگر بس است" گفته و این مرحله از فعالیت‌هایمان را به یاد شهدای راه حفاظت از رهبر آپو مرحله آغاز می‌كنیم.

خلق ما نیز با برگزاری جلسات، مباحث، ایجاد روشنگری از طریق سمینارها و مطبوعات، نشان دادن اعتراضات و نافرمانی‌های مدنی و پخش اعلامیه و همه نوع فعالیت مدنی در وظایف این مرحله شركت كرده و حضور خویش در سنگر و میدان مبارزه را با سایر بخش‌های كردستان یكی نمایند. هر پزشك و وكیل انسان‌دوست و باوجدان، بویژه پزشكان و وكلای كرد در مقابل خدماتی كه رهبر آپو در كردستان انجام داده باید از وظیفه‌ی تاریخی خویش غافل نمانده و از ایشان حمایت‌های لازم را به عمل آورد. پیشاهنگی در ایجاد تشكل‌های حقوق و پزشكی و مواردی نظیر آن كار افراد متخصص در این مقوله است.

اقشار فوق همگام با فرهنگیان و روشنفكران و دانشجویان و دانش‌آموزان باید در آگاه نمودن جامعه‌مان از اوضاع كنونی و مشاركت كردن در مرحله‌ی كاری دیگر بس است، حق عنوانی كه دارند را ادا نمایند. این وظیفه‌ای انسانی و ملی و انقلابی است كه كوتاهی در آن در تاریخ همچون یك نقص و ایراد ملی ثبت خواهد شد. جوانان و زنان كرد نیز به عنوان نیروهای پویا و بیدار جامعه‌ی ما همانند تمامی مراحل، در این مرحله نیز نقش پیشاهنگی خویش را بجای آورده و در صف مقدم تلاش جهت زدودن ظلم و ستم از سرزمین‌مان و معالجه‌ی رهبر آپو و آزادی ایشان باشند. حمایتی كه جوانان كرد در هر مرحله از رهبر آپو نشان دادند باید اینبار با عزمی بزرگتر و اقدامی معنادارتر در جهان بازتاب یابد.

رهبر آپو امید ایجاد آینده‌ای آزاد در منطقه بوده و ضمانت استقلال فكری منطقه است. ایشان با ایده‌ها و عمل خویش تاكنون این را به راحتی اثبات كرده‌اند. لذا بر هر فرد انسان‌دوست و دمكرات و آزاداندیشی است كه با توجه به این امر در جهت حمایت از رهبر آپو و آزادی ایشان بانگ همیاری بلند كرده و با علم بر اینكه آزادی رهبر آپو گامی بزرگ در دمكراتیزه نمودن منطقه ماست، همبستگی خویش را با خلق كرد نشان دهد.
شكنجه‌گاه امرالی باید تعطیل شود!
نماینده‌ی اراده‌ی سیاسی خلق كرد باید آزاد شود!

ارکان/جوانرو بازدید : 505 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)

ده‌‌لالۆ .. ده‌‌لالۆ .. ده‌‌لالۆ/ شێرکۆ بێکەس/ بە دەنگی ڕەزازی

2011/12/22

ده‌‌لالۆ .. ده‌‌لالۆ

.. ده‌‌لالۆ
هه‌‌‌سته‌‌وه‌‌ ! تۆ زریانی و سواری ئه‌‌سپه‌‌شێ كه‌‌ت بەوه‌‌!!
هه‌‌‌سته‌‌وه‌‌ ! به‌‌ به‌‌ن سامۆته‌‌ی زینه‌‌وه‌‌

تفه‌‌نگه‌‌كه‌‌ت، قه‌ڵه‌‌مه‌‌كه‌‌ت
گواره‌‌ێ سووری گوێچكه‌‌ێ مێژوون
هێشتا هه‌‌‌ر ده‌‌له‌‌رێنه‌‌وه‌‌!
ده‌‌لالۆ … ده‌‌لالۆ … هه‌‌‌سته‌‌وه‌‌
ده‌‌لالۆ .. ده‌‌لالۆ .. ده‌‌لالۆ .. هه‌‌‌سته‌‌وه‌‌

ر

ارکان/جوانرو بازدید : 1034 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)
كورته‌یه‌ك له‌ ژیانی پێشمه‌رگه‌ی نه‌مر مامه‌ ڕیــــــــشه:‌

نه‌جمه‌دین شكور ره‌ئوف، ساڵی‌ 1955 له‌ گوندی‌ تاڵه‌بان-ی‌ ناوچه‌ی‌ گه‌رمیان، له‌ بنه‌ماڵه‌یه‌كی‌ كوردپه‌روه‌ر و له‌ ژینگه‌یه‌كی‌ پاك و بێگه‌ردی‌ كوردایه‌تیدا هاتۆته‌ دنیاوه‌، بۆیه‌ هه‌ر زوو هه‌ستی‌ نیشتمانپه‌روه‌رییه‌كی‌ پێشكه‌وتنخواز له‌ ده‌روونیا كڵپه‌ ئه‌سه‌نێ‌ و له‌ ساڵی‌ 1970دا به‌ پێچه‌وانه‌ی‌ زوربه‌ی‌ هاوته‌مه‌نه‌كانی‌ خۆیه‌وه‌، په‌یوه‌ندی‌ ئه‌كات به‌ شۆڕشی‌ فه‌له‌ستین-ه‌وه‌ و ئه‌بێته‌ (فیدائی‌).
ساڵی‌ 1978كه‌ رژێم شاڵاوی‌ ته‌عریب و راگواستنی‌ له‌ كوردستاندا گه‌یانده‌ ترسناكترین ئاست، كاره‌ساتی‌ گونده‌ كاولكراو و جوتیاره‌ راگوێزراوه‌كان مامه‌ ریشه‌ی‌ وا لێكرد چه‌كی‌ پێشمه‌رگایه‌تی‌ له‌ شۆڕشی‌ نوێدا بكاته‌ شان و له‌ریزی‌ هه‌ڤاڵه‌كانیدا دڕ به‌ شه‌وه‌زه‌نگی‌ داگیركردن بدات.
ریشه‌ی‌ قاره‌مان له‌ماوه‌یه‌كی‌ كه‌مدا به‌ چالاكییه‌ پڕ جه‌ربه‌زه‌كانی‌ توانی‌ نه‌ك هه‌ر دڵسۆزی‌ خۆی‌ بۆ شۆڕش بسه‌لمێنێ‌،
به‌ڵكو وه‌ك پاڵه‌وانێكی‌ كه‌موێنه‌ ناوبانگی‌ ده‌ركرد، له‌و ده‌شته‌ كاكی‌ به‌كاكییانه‌ی‌ ناوچه‌كانی‌ هه‌مه‌وه‌ندو جه‌باری‌ و قادركه‌ره‌م و ده‌وروبه‌ری‌ شاری‌ كه‌ركوكدا، گورزه‌ به‌هێزه‌كانی‌ مامه‌ ریشه‌ له‌ هێزی‌ داگیركه‌ر هێنده‌ كاریگه‌ر بوون، كه‌ هه‌ر ناوبردنی‌ ئه‌و جه‌نگاوه‌ره‌ جوامێره‌ی‌ گه‌ل به‌س بوو بۆ زاره‌تره‌ك كردنی‌ له‌شكری‌ دوژمن.
له‌ ساڵی‌ 1979ه‌وه‌ ئه‌م ئازایه‌تییه‌ ده‌گمه‌نه‌ی‌ تێكه‌ڵاوی‌ كاری‌ پێشمه‌رگانه‌ و دیسپلینی‌ شۆڕش كردووه‌ و له‌ كه‌رتی‌ (4)ی‌ بازیان درێژه‌ی‌ به‌ خه‌باتی‌ پێشمه‌رگایه‌تی‌ دا‌. له‌گه‌ڵ‌ هه‌موو چالاكییه‌كدا ناوبانگی‌ ئه‌م شۆڕه‌ سواره‌ به‌رزتر ئه‌بووه‌وه‌ و خۆشه‌ویستییه‌كه‌ی‌ له‌ دڵی‌ میللـه‌‌‌‌تدا زیاتر ئه‌بوو.
ئه‌و سه‌رده‌مه‌ش كه‌ كرایه‌ فه‌رمانده‌ی‌ كه‌رتی‌ جه‌باری‌، رژێم له‌ ترسی‌ شاڵاوی‌ ئه‌م هه‌ڵۆیه‌ هه‌موو هاتوچۆیه‌كی‌ له‌ نێوان كه‌ركوك و بازیاندا قه‌ده‌غه‌ كرد و ناوی‌ مامه‌ ریشه‌ كه‌وته‌ ناو سروود و دروشمه‌ جه‌ماوه‌رییه‌كان.
زوربه‌ی‌ داستانه‌ پڕ سه‌روه‌رییه‌كانی‌ هێزی‌ پێشمه‌رگه‌ی‌ كوردستان، هه‌ر له‌ شه‌ڕی‌(ته‌په‌ی‌ عه‌ره‌ب)ه‌وه‌ تا داستانی‌ رزگار كردنی‌ (بێتواته‌) جێپه‌نجه‌ی‌ مامه‌ ریشه‌ی‌ پێوه‌ دیاره‌، ئه‌م پێشمه‌رگه‌ چاو نه‌ترسه‌ له‌ شه‌ڕی‌ پێشمه‌رگایه‌تیدا چوار جار بریندار كراوه‌ و له‌سه‌ر ئه‌و هه‌ڵوێست و ناوبانگه‌ش كاربه‌ده‌ستانی‌ رژێم باوكی‌ مامه‌ریشه‌ و ئه‌حمه‌دی‌ برایان شه‌هید كردووه‌.
دوژمن هه‌ر به‌مه‌شه‌وه‌ نه‌وه‌ستا و رۆژی‌ 24ی‌ كانونی‌ دووه‌می‌ ساڵی‌ 1985 له‌ پیلانێكی‌ ترسنۆكانه‌دا به‌ ده‌ستی‌ كۆمه‌ڵێك به‌كرێگیراو شه‌هیدی‌ كرد

ارکان/جوانرو بازدید : 2302 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)


زندگینامه‌ی قادر عبدالله ‌زاده (قاله مه‌ڕه) (1304- 1388)

قادر عبدالله‌ زاده‌، مشهور به‌ "قاله‌ مه‌ڕه"، هنرمند نامی و نوازنده نامدار شمشال اول دی ماه 1304 در روستای كولیجه از توابع شهرستان بوكان به دنیا آمد.

«اسم من قادر عبدالله زاده است. اهل روستای “کولیجه”، از توابع شهرستان “بوکان” هستم. ۹۳، ۹۴ سالی سن دارم. “شیخ محمد”، شیخ منطقه بُرهان لقب “قاله مه‌ره” (قادر آرام) را به من داد. از ۱۱ سالگی “شمشال” نواختم، و هرگز این ساز فلزی زرد رنگ را از خودم دور نکرده‌ام.»

«شمشال» همان نی‌لبک فلزی است، که در سطح آن شش سوراخ وجود دارد و یکی از ساز‌های اصیل و قدیمی در منطقه «کردستان» است. شمشال، در شمار ساز‌های بادی فلزی برنجی قرار می‌گیرد و از لحاظ نوع صدا و وسعت در زمره ساز‌های بَم با طنین خاص خود است. این ساز از « مِسوار» که آلیاژی زرد رنگ است و از آن برای ساخت سماور‌های قدیمی زغالی استفاده می‌شده، ساخته می شود.
شیوه نوازندگی این ساز هم کاملاً تحت تاثیر وضعیت جغرافیایی منطقه «کردستان» است که طبیعتی کوهستانی و پستی- بلندی‌های بسیار دارد. نوع نوازندگی این ساز کاملاً پرشور و هیجان با صداهای قوی و ضعیف مکرر و تکرارهای متوالی است.
«قاله مه‌ره»، با قدی حدود ۱۶۵ سانتی متر، دست‌های پینه بسته، مو‌های سفید، چهره‌ای آرام و صبور دارد. چهره ای که کمتر از سنش نشان می ‌دهد. او سازش را که بیش از ۱۳۰ تا ۱۴۰ سال قدمت دارد از یک «سیّد» خریده است. سازی که روزها آن را زیر آستین لباس کردیش می‌گذارد و شب‌ها آن را زیر بالش.
او می‌ گوید: «عاشق شِمشال سید شده بودم. چند بار رفتم پیشش و بهش پیشنهاد خرید شِمشالش را دادم ولی قبول نکرد. پس از مدتی مریض شد و مرد. من هم شِمشالش را از پسرش با یک رأس گوسفند که آن زمان ۵ قِران قیمت داشته معاوضه کردم.»
پدر، پدربزرگ و برادران قاله مه‌ره هم از نوازندگان برجسته و مشهور شِمشال بوده اند؛ ولی او می‌گوید که هیچ‌کس استاد او نبوده و ساز زدن را به او یاد نداده است. قاله مه‌ره خدا را استاد خود می ‌داند. آهی می ‌کشد و درحالی که اشک در چشمانش جاری شده، می‌ گوید:«همه چیز از یک خواب شروع شد. فصل پاییز بود. بچه بودم، مهمانی یکی از فامیل ‌هایم دعوت شده بودیم. برادرم و دو نفر دیگر از بستگانم شِمشال می ‌زدند. می ‌خواستم شِمشال بزنم، ولی مثل آن ها نمی ‌توانستم. آن ها هم مرا بیرون کردند و من هم گریه کنان به سمت یه خونه گِلی دویدم و تا اون جایی که ‌تونستم گریه کردم و همون جا خوابم برد. یک نفر اومد تو خوابم و بهم گفت: «عبدالقادر، عبدالقادر، پاشو، از بس گریه کردی حوصله خدا رو هم سر بردی، برو و شِمشال بزن.»

او ادامه می‌دهد: «وقتی از خواب بیدار شدم، شروع کردم به نواختن شِمشال. دیگه قادر دیروز نبودم و کسی حریف من نبود.»
خانه یک طبقه قاله مه‌ره، در کوچه‌ای بُن بست و خاکی، در حاشیه شهر قرار دارد. او هر روز صبح از ساعت ۹، با عصایی که در دست دارد به خیابان «کهنه»، شهر «بوکان»، که جنوبی ‌ترین شهر استان «آذربایجان غربی» است می ‌رود و تا ظهر به گشت زنی در خیابان ‌های اطراف خانه‌اش می‌پردازد و شِمشال می ‌زند.
قاله مه‌ره عصر‌ها نیز به قهوه خانه‌های «ملا عباس»، «ره‌حمانه چوُر» و «حاجی محمد» که در میدان کوچکی که در آن گندم و جو خرید و فروش می ‌کنند، می ‌رود و برای مردمی که اکثر آن ها بیشتر از ۵۰ سال سن دارند ساز می ‌زند.
«محمد اَمین»، پیرمرد ۶۷ ساله که در قهوه خانه نشسته، از طرفداران پر و پاقرص قاله مه‌ره است. او در حالی که چای می‌ خورد‏‏‏، می ‌گوید:«هم قاله مه‌ره را دوست دارم و هم سازش را. آدم خیلی مهربانی است؛ هر نوع ترانه‌ای اَزش درخواست کنی جواب رد نمی‌دهد و آن را با مهربانی هر چه تمام ‌تر می ‌زند.»
شاگرد قهوه‌خانه «ملا عباس» هم می‌گوید: «با این که آدم ساکتیه ولی هنوز از شوخ طبعی نیفتاده. تو این قهوه خونه‌ها ساز می ‌زنه و مردم برایش پول جمع می‌ کنند. هر دفعه که میاد این جا ۵، ۶ هزار تومان بهش کمک می‌ کنند. البته گاهی وقت‌ها آدم‌های دست و دل بازی پیدا می‌شن که ۱۰ تا ۲۰ هزار تومان براش جمع می ‌کنند.»قاله مه‌ره دوران نوجوانی و جوانی چوپان بوده ولی بقیه عمرش را برای مردم کوچه و بازار شِمشال زده است و تنها راه کسب درآمدش هم نی زنی است و از این راه امرار معاش می‌کند. او حتی روز‌های جمعه به غار «سهولان» که در فاصله ۳۵ کیلومتری «بوکان» و در نزدیکی «مهاباد» است می‌رود تا ساز بزند و پول دربیاورد.

او بعضی از روز‌های هفته هم برای ساز زدن و کسب درآمد سری به شهرهای اطراف می‌زند. مثلاً با طی کردن مسیر ۵۵ کیلومتری خود را به «مهاباد» می‌رساند و یا مسیری ۳۵ کیلومتری را طی می‌کند تا به «سقز» برسد و در خیابان‌ های اصلی ساز بزند و پول جمع می‌کند.

قاله مه‌ره در بسیاری از مناطق کردنشین از شهرت بسیار برخوردار است و بسیاری مثل خانم «علوی» ازاهالی «سقز» که ۴۵ سال دارد « عاشق سازش» هستند و یا مثل «کاروان» ۱۹ ساله نَفَس او را با این سن و سال «معجزه» می دانند.
«عابد» ۳۰ ساله هم که صاحب استریو «ژینو» در «بوکان» است و ۱۱ کلیپ تصویری از او دارد معتقد است هیچ کس قدر قاله مه‌ره را نمی داند.
او می‌گوید: «ما مرده پرستیم. بعد از مردنش براش سالگرد مرگ و کنگره یادبود برگزار می‌کنند که فایده‌ای ندارد.»
البته در بین کردها کسانی هم هستند مثل «صبا» ۱۸ ساله و یا «مینا» ۲۶ ساله از اهالی «کرمانشاه» که اسم قاله مه‌ره به گوششان نخورده است و یا کسانی هم هستند مثل زینب ۴۰ ساله که ساکن «مهاباد» است و تصور می‌کند قاله مه‌ره مرده است. او با تعجب می‌گوید: «خدا رحمتش کند‏، مگه نمرده؟»

قاله مه‌ره تنها همدم و دوست خود را «شمشالش» معرفی می‌کند و به شوخی می ‌گوید: «همیشه با هم خوابیدیم. از بچگی با هم بزرگ شدیم. گاهی وقت‌ها با هم صحبت می ‌کنیم و گپ می‌ زنیم. هر چی از دهنش در بیاد می ‌گه. یه حرف‌هایی می ‌زنه که آدم تعجب می‌ کنه. خیلی هم پررو شده.»

البته قاله مه‌ره، ۱۷ سال است که ازدواج کرده و حاصل ازدواجش دو پسر دوقلوی ۱۶ ساله به نام ‌های «احمد» و «محمد» است. پسرهایی که هر دو ترک تحصیل کرده و در بازار مشغول کار هستند. کار محمد تعمیر دوچرخه‌ است و احمد نیز در مغازه دکوراسیون وسایل منزل مشغول است. پسرهایی که هیچ کدام راه پدرشان را ادامه نداده ‌اند.د محمد می ‌گوید: «نه من و نه برادرم هیچ‌وقت دوست نداشتیم که شمشال یاد بگیریم.»
احمد هم به همین جمله بسنده می ‌کند و در حالی که با عجله به سر کار می‌رود، می ‌گوید: «هر چقدر ساز بزنیم مثل پدرمون که استاد نمی‌شیم.»

قاله مه‌ره، با آن که سواد خواندن و نوشتن ندارد ولی دریایی از موسیقی غنی کردستان را در سینه‌‌اش حفظ کرده است. او، بیشتر آهنگ ‌های ترانه‌هایش را خودش درست می ‌کند. داستان ‌های عاشقانه و منظومه ‌های حماسی کردستان خمیر مایه آهنگ ‌های او هستند. او می ‌گوید که بیش از ۱۷۰ «مقام» را حفظ کرده‌ام. گرچه تعداد بیشتری را می ‌دانستم ولی الان نمی ‌توانم بزنم.

مقام یا ترانه، از انواع شیوه‌های موسیقی کردی است. مهم‌ ترین ویژگی این آواز کردی، توجه به سوز درون، شکایت و زاری است و با موسیقی مقامی عرب، ایرانی و ترک (خاورمیانه) تفاوت زیادی دارد.

قاله مه‌ره در بین ترانه هایی که می‌زند خود ترانه «کانبی خواز» را خیلی دوست دارد. کانبی خواز، اسم مردی به نام «کانبی فَقِه وَیسه» بوده که در یک نبرد رویارو با «احمد خان نامی» ، از ارباب ‌های «مراغه» هر دو به دست یکدیگر کشته می ‌شوند. گفته می ‌شود که این بیت را زنی به نام «خواز» که خواهر کانبی بوده، سروده است.

موزه اربیل:
آوازه و شهرت زیاد قاله مه‌ره باعث شده هر از چند گاهی به مناسبت‌ های گوناگون و برای اجرای برنامه‌های مختلف از جمله یادواره بمباران شیمیایی «سردشت» و «حلبچه»، یادبود قرباینان «اَنفال» (کشتار بیش از ۱۵۰ هزار کرد به دست رژیم بعث در کردستان عراق)، بزرگداشت هفته معلم، اجرای ساز‌های محلی در کردستان ایران و عراق به مراسم‌ های مختلف دعوت شود و سفر‌هایی را به نقاط مختلف ایران داشته باشد.

سفرهایی که لوح‌ های تقدیر زیادی هم برایش به همراه داشته است. لوح‌ هایی که با ۸ تا از آن ‌ها که حاشیه ‌های فلزی و چوبی دارند دیوار اتاق خوابش را تزئین کرده است.

قاله مه‌ره حتی چهار سال پیش، به گفته خود به دعوت «جلال طالبانی» رئیس جمهور کنونی عراق، ۲۰ روز به کردستان عراق رفته بود تا در آن جا ساز بزند. او یک بار هم برای اجرای برنامه‌ای به مناسبت یادبود سال‌مرگ «حسن زیرک»، خواننده مشهور بوکانی، از طرف کرد‌های ایرانی به کشور «آلمان» دعوت شده بود که به گفته خود، دولت وقت ایران اجازه خروج از کشور را به او نداد و در غیاب او، جایزه بهترین نوازنده ساز سنتی را به او هدیه دادند.

او با اشاره به تابلو‌های روی دیوار خانه‌اش از جمله تابلویی که امضای رئیس «دانشگاه ایلام» زیر آن است و به مناسبت اولین یادمان بمباران شیمیایی «حلبچه» در سال ۷۹ به او داده شده و یا کسب عنوان برتر در اجرای ساز‌های محلی در جشنواره‌ های مختلف از جمله «صدا و سیمای مهاباد» و جایزه ویژه «اَنفال» در «سلیمانیه» عراق، می‌گوید: «تمام اجراهای من موفقیت آمیز بوده و همیشه اول شدم. الان هم با این که پیر هستم، دندان هایم افتاده است و توانایی سابق را ندارم، ولی دست از نوازندگی برنداشتم.»
او که مرتب می ‌گوید توانایی گذشته را ندارد با هیجان خاصی خاطره‌ای را از سال های دورش که قرآن را با سازش میزده و با خیلی از ملاها سر همین مساله در افتاده تعریف می‌کند.

«جلسه‌ای با حضور ۴۴ ملّای تازه کار که اجازه ملا بودن رو از «ملا کریم شهریکندی»، «ملا جلال شفیعی»، «ملا سید وهاب حاجی گه‌ره»، «ملا کریم حاجی ره‌خایه»، «ملا محمد هه‌به‌کی» و «ملا احمد»، می‌گرفتن برگزار می‌شد و در آن قرآن و مولود نامه می‌خوندن، من هم کلمه به کلمه‌‌ی قرآن رو بدون اشتباه با شِمشالم می‌نواختم.»

او ادامه می‌دهد: «خدا، ملّا جلال شفیعی را بیامرزد؛ او همیشه از من تعریف می‌کرد و می‌گفت “سبحان الله، عجب توانایی داری. تعجب می‌کنم که چطور بدون راهنمایی هیچ استادی، کلمات قرآن را با شِمشالت می‌نوازی.”»
لحن صدایش آرام‌تر می‌شود و می‌گوید: «من اینطور بودم. الانم توانایی گذشته را ندارم و بی ‌طاقت هستم؛ از خدا می‌ خوام که ذلیل و بیمار نشم تا همیشه بتوانم شمشال بزنم.»

قاله مه‌ره، وصیت کرده است که بعد از مرگش شِمشالش را که بیش از ۸۰ سال است با او زندگی کرده، به موزه شهر «اَربیل» در کردستان عراق هدیه دهند.
بیماری سِل و خیابان کهنه:

قاله مه ره در خیابان «کهنه» بوکان کنار دو دستفروش نشسته و ساز می‌زند. صدای سازش در هیاهوی بازار شلوغ خیابان «کهنه»، کمتر به گوش می‌رسد. نگاه‌ های مردم هم زودگذر و آنی است و کسی به صدای سازش گوش نمی ‌دهد. مردم به نشانه کمک و همدردی پولی به او می‌ دهند و زود رد می‌ شوند.

او می‌ گوید: «فقط زمانی که عاشق بودم و حال و هوای جوانی در سر داشتم در خلوت، حرف ‌های عاشقانه‌ای که در دل داشتم را با شِمشالم بیان می ‌کردم و فقط برای خودم شِمشال می‌زدم؛ وگرنه همیشه برای مردم شِمشال نواخته ام.»

قاله مه‌ره حدود ۲ هزار تومان پولی را که به قول خودش از راه حلال بدست آورده جمع می ‌کند. سیگار وینستونش را روشن می‌کند و حرف‌ هایش را ادامه می دهد: «یک روز مریض شدم و در بیمارستان شهرستان مراغه در ۲۰۰ کیلومتری بوکان بستری شدم. دکتر بهم گفت که بیماری “سِل” داری و دیگه نباید ساز بزنی؛ من هم حرف دکتر رو گوش ندادم و از اون موقع هیچ‌ وقت سازم رو از خودم دور نکردم.»
او معتقد است که با مرگش صدای شِمشال نیز با او دفن می ‌شود و می ‌میرد.

«عزیز شاهرخ»، خواننده مشهور کردستان، که یکبار قاله مه‌ره را به خانه‌اش دعوت کرده و برنامه‌ای دو نفره را اجرا کرده‌اند، حرف قاله مه‌ره را قبول دارد. او می ‌گوید: «تکنوازیش عالی است. کسی مثل او نمی ‌تواند شمشال بنوازد و در کار خود استادی تمام عیار است.»
شاهرخ، ترانه‌ای که با قاله مه‌ره اجرا کرده است را لابلای صد‌ها نواری که در استریو خودش (استریو شاهرخ) دارد، پیدا می‌کند و آن را پخش می‌کند. او قاله مه‌ره را آدم رنج دیده‌ای می ‌داند که در زندگی با کمبود‌های زیادی مواجه بوده است.

«سالار ماملی» هم که از دف نوازان مشهور مهاباد است درباره قاله مه‌ره می‌گوید: «هیچ سازمان هنری نیست که از این آدم حمایت کند. مردم عادی هم ارزش بالای این ساز رو درک نمی ‌کنند.»

او که بی‌سوادی قاله‌ مه‌ره را هم بی‌تاثیر نمی‌ داند، می‌ گوید: «اگر سواد داشت حداقل خودش می ‌توانست کتابی در مورد شمشال بنویسد و آن را جاودانه کند تا از بین نرود.»

قاله مه‌ره در حالی که سازش را در پارچه‌ای گلدار تیره می ‌پیچاند و آن را زیر بغلش می ‌گذارد، از کنار دستفروش‌ هایی رد می‌شود که عکس او را به قیمت ۵۰۰ تومان می‌ فروشند. او می ‌گوید: «این جا رو ترک می ‌کنم و می‌ رم یه جای دیگه ساز بزنم تا حرف ‌هایی که در دل دارم رو برای مردمم بزنم.»
قاله مره 31 اردیبهشت 88 در منزل مسكونی‌اش دار فانی را وداع گفت.

ارکان/جوانرو بازدید : 537 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)

شه‌فه‌ق/ تاریخ نویسه‌یل و شیه‌وكه‌ره‌یل له‌ باوه‌ت مه‌مه‌ر ناو ئیلام باوه‌ڕیل جیاجیای دیرن،

له‌ هاڵیگ ئه‌ی باوه‌ڕه‌یل ئه‌وانه‌ تیه‌ریمه‌ وه‌رباس، چوین ناو نان ئیلامیش و له‌چ باوه‌ته‌ ناوێ نانه‌ ئیلام باسێ ئه‌كه‌یم.

سومریه‌یل وه‌ ده‌سه‌واژه‌ی كوڵ"نیم"(NIM) له‌ وه‌رایوه‌ر ئیلام وه‌ كار هاوردنه‌ووئه‌ی كه‌لیمه‌ له‌ زوان سومری وه‌ مانای بانه‌.

بابلیه‌یلیش وه‌ به‌ش به‌رزی سه‌رزه‌مینێگ له‌ خوه‌رهه‌ڵات بابل بوی وتنه‌ ئه‌ڵامتۆ(elamto) وه‌ مانای له زووان وان یانی: كویه‌سان و شایه‌دیش ئه‌ڵاتن خوه‌ر(خوه‌رهه‌ڵات) ناوێ بردنه‌.

وڵات ئیلام ئه‌وسا پێكهاتیه‌ له‌ لوڕستان ئه‌مڕوو، پشتكو(پارێزگای ئیلام ئیسه‌) و كویه‌یل به‌ختیاری.

ئیلام ده‌س واژه‌یگ ئاكادی(ئه‌كدی)ه‌ و ئاكادیه‌یل سێ هه‌زاره وه‌رجله له‌ زایین ئه‌ی سه‌رزه‌مینه‌ هه‌ وه‌ ئه‌ی ناوه‌ ك مانای جی به‌رز‌ و بڵین ئه‌ده‌ی‌ وه‌تنه‌و ئیلامیه‌یلیش خوه‌یان ناو سه‌رزه‌مین خوه‌یان وه‌ هه‌لتائمتی ناو بردنه‌ ك پێكهاتیه‌ له‌ دوبه‌ش"هه‌ل" وه‌ مانای سه‌رزه‌مین و تائمتی وه‌ مانای پیرۆز بوین یا خودایله‌ ك وه‌ گشتی یانی سه‌رزه‌مین موقه‌ده‌س یا سه‌رزه‌مین خودایل.

یۆنانیه‌یل ئیلام وه‌ ئلیماس خوه‌نن ك له‌ زووان وان وه‌ مانای كویه‌سانه‌و ئاشوریه‌یلیش وه‌ل كویه‌سان ئیلاما په‌یوه‌ندی داخسنه‌.

ئسترابۆن و تاریخ نویسه‌یل تره‌كیش سۆسیانا(شوش) یا سۆزیس یانی: ده‌یشته‌ی پڕ پیت و به‌ره‌كه‌ت له‌ كویه‌سان كۆسیا جیایه‌و كردنه‌و پرته‌كین مه‌ردیا ئه‌لیماس و ئوكسیا وه‌ پێ وتنه‌و له‌یوا له‌ یه‌ك جیایانه‌و كردنه‌.

ناو ئیلام له‌ ئاخره‌یل سه‌ده‌ی دویم زایین له‌ ناو هویره‌یل پاكه‌و ئه‌ده‌ی و ته‌نیا له‌ كتاو پیرۆز یه‌هودیه‌یل(ته‌ورات) وه‌ ئه‌ی سه‌رزه‌مینه‌ ئه‌وه‌یشه‌ وه‌ عینوان ئه‌لام ئشاره‌ت ئه‌دی و هه‌ ئه‌ی ئشاره‌یشه‌ رێنمای ئه‌را زانایه‌یل و له‌یكه‌وده‌ره‌یل خوه‌رئاوا بویه‌ تا ئه‌ی سه‌رزه‌مین له‌ هویره‌و چیه‌ بویننه‌و.

له‌ عه‌هد عه‌تیق(به‌شێگ له‌ ته‌ورات) وه‌گشتی ٢٩ جار وه‌ ناو ئیلام ئشاره‌ت كریاس و له ناو سه‌فه‌ر پێابوین له‌ سه‌فه‌ره‌یل په‌نجه‌ی یه‌هود له‌ به‌ش ١٠ له‌ باوت ئیلامه‌و له‌یوا هاتیه‌:‌ له‌ سام ك باوگ جه‌میع به‌نی ئابر و برا گه‌ورای یافس بوی مناڵه‌یل خسه‌و ك كوڕه‌یلێ ئیلام و ئاشور و ئه‌رفه‌كشاد و لودوارام بوین. هه‌ ئه‌ی چنه‌یشه‌ له‌ كتاو عه‌زرا له‌ به‌ش دویم له‌ی باوته‌و هاتیه‌: ئه‌یانه‌نه‌ ك نیشته‌جی ولایه‌ته‌یلن و له‌ ئه‌و كه‌سه‌یله‌نه‌ ك نه‌بۆكد نه‌سر پادشای بابل وه‌ ئه‌سیری گرتان و هه‌ركام له‌یانه‌ وه‌ره‌و‌ ئورشه‌لیم و یه‌هودا و شار خوه‌یان ئه‌ڵگه‌ردیانه‌و... به‌نی ئیلام ١٢٥٤... به‌نی ئیلام تره‌كیش هه‌م ١٢٥٤.

له‌كتاو ئه‌شعه‌یا نه‌بی، به‌ش ٢٢ هاتیه‌: ئیلامه‌یه‌یل وه‌ل فوجه‌یل پیاو سه‌واره‌یل ته‌ركه‌ش ئه‌ڵگرتنه‌و قیر سپه‌ر دینه‌سه‌و.

له‌ بازێگ له‌ شوونه‌واره‌یل نویسیای عه‌لام یا ئالام و ئیلام وه‌ زووان سامی و وه‌ مانای كویه‌ یا ناوچه‌ی كویه‌سانی هاتیه‌.

داریوش یه‌كم هه‌خامه‌نشی له‌ ساڵ ٥١٩وه‌رجله‌ زایین دویای سه‌ركوت كردن شۆڕش(ئاتامائیتا) له‌ ئیلام ئه‌ی ناوچه‌ وه‌ل كاسیه‌یلا له‌ به‌ش باج گرتن هه‌یشتم خوه‌ی نایه‌.

ئیلام له‌ سه‌رده‌م سلۆكیه‌یل و ئه‌شكانیه‌یل به‌شێگ له‌ ماد گه‌ورا بویه‌. له‌ سه‌رده‌م ساسانیه‌یل ئیلام ئیسه‌ به‌شێگ له‌ سه‌رزه‌مین په‌له‌ یا په‌هلو= پاڵه‌ بویه‌. یانی ویلایه‌تێگ گه‌ورا ك له‌ سه‌رده‌م عه‌روه‌یل ناوێ نان(جباڵ). هه‌ر ئیسه‌یشه‌ ناوچه‌ی وه‌ ناو په‌هله‌= پاله‌ زه‌رین ئاوه‌(زرین آباد) له‌ پارێزگای ئیلام ئیسه‌ هه‌سه‌ی. له‌ سه‌رده‌م ئسلام تاریخ نویسه‌یل و جۆگرافیانویسه‌یل عه‌ره‌و ئه‌ی ئیلامه‌ ئیسه‌ وه‌ ناو ماسبه‌زان یا مانگ سه‌بدان وه‌ ناوچه‌ باكووری و مه‌رجان قه‌زه‌ق یا مهرگان كه‌ده‌كیش وه‌ ناوچه‌ی باشووری ناو هاوردنه‌.

دویای وه‌گ عه‌ره‌ویل موسه‌ڵمان ئیران خسنه‌ ژێرده‌س خوه‌یان، ئیلام و لورستان و شاره‌یل تره‌ك له‌ی به‌شه‌ وه‌ ناو ویلایه‌ت(جبال) ناو نان. وه‌ی مه‌مه‌ره‌گ فه‌رمانڕه‌وایه‌یل ئه‌ی ناوچه‌ یانی: ماسبه‌زان و مه‌رجانقه‌زه‌ق وه‌ حاكم كوفه‌ باج و خه‌راج سڵانه‌ی خوه‌یان دان و له‌ی باوه‌ته‌ ئه‌ی ناوچه‌یشه‌ ناوێ نانه‌ مانگ كوفه‌.

له‌دویای په‌نج سه‌ده‌ فه‌رمانڕوایی عه‌روه‌یل وه‌ ئیران، ئه‌را ئاسان كاری ئیداره‌ كردن ئه‌و به‌شه‌یل له‌‌ی ناوچه وه‌ دو به‌ش ناوچه‌ی به‌ختیاری و لورستان به‌شه‌و ئه‌ده‌ی.‌

ئه‌را له‌نو ناسین ئه‌وانه‌ له‌ یه‌كتره‌ك، ئیسه‌ به‌س به‌ختیاری و لور گه‌ورا و لورستان ئیسه‌ و ناوچه‌یل ئیلام(ماسبه‌زان و مه‌رجانقه‌زه‌ق)یش به‌شێگ له‌ لێ بوی وه‌ لور بویچگ ناوێ خوه‌نینه‌سه‌ی.

نزیك وه‌ سێ سه‌ده‌ حكومه‌ت خوزماڵی ئه‌ی ناوچه‌ وه‌ ده‌س ئه‌تابه‌كه‌یل بویه‌. دویای ڕمیان ئه‌تابه‌كه‌یل فه‌رمانڕه‌وایی خوزماڵی ئه‌كفیده‌ ده‌س والیه‌یل ك وه‌ ته‌مام لورستان له‌وانه‌یشه‌ ئیلام فه‌رمانڕه‌وایی كردنه‌و له‌ ژێرده‌سڵاتیان بویه‌.

له‌ سه‌ره‌تا باره‌گای حكومه‌ت والیه‌یل له‌ قه‌ڵای فه‌له‌ك لئه‌فلاك له‌ خۆرموه‌(خوره‌م ئاباد) ئیسه‌ بویه‌. وه‌لی له‌ سه‌رده‌م قاجاریه‌یل وه‌مه‌مه‌ر كزه‌ بوین هێز والیه‌یل وكێشمه‌كشیه‌یل سنوور ك له‌ ناونی ئیران و عوسمانی وه‌ دی هات، حكومه‌ت ئیلام له‌ لورستان جیا بویه‌و باره‌گای والی له‌ قه‌ڵای خۆڕموه‌ هات ئه‌را ئیلام. ئه‌وه‌یشه‌ له‌ی مووده‌وه‌ ك ئیلام(پشتكو) وه‌ خه‌ت سنووری ئیران و عوسمانی نزیكتر بویه‌، ئه‌را یه‌گ ‌ له‌ هێرش وهاندانه‌یل عوسمانی له‌ نزیكه‌یل سنوور نوا بگرن و نه‌یلنان.

له‌ سه‌رده‌م قاجار له‌ باوه‌ت گرنگ بوین لورستان ئه‌ی ولایه‌ته‌ وه‌ دوناوچه‌ی پشتكو(پارێزگای ئیلام ئیسه) و پێشكو(لورستان ئیسه‌) وه‌ مه‌ڵوه‌ندی خۆڕموه‌ به‌شه‌و ئه‌ده‌ی. ئمجا چوین ك ئیلام له‌ پاچه‌یل خوه‌رئاوای زه‌نجیره‌ كویه‌یل زاگرۆس و له‌ پشت لورستان ئیسه‌ بوی، به‌شێگ له‌ خاك ئیلام له‌ كویه‌یل كه‌ور كویه‌(كه‌بیركویه‌) ناوێ نان پشتكو و پشتكویش هه‌ ئه‌و ماسبه‌زان(مهرجانقه‌زه‌ق)ه‌سه‌. له‌ی سه‌رده‌مه‌ حكومه‌ت لورستان ئیداره‌ی جیا بووده‌و والیه‌یل ئیلام راسه‌ی راس هانه‌ ژێرفه‌رمان حكومه‌ت مه‌ركه‌زی ئیران و گوش وه‌ فه‌رمانیان. دویای هاتن مه‌ڵوه‌ند حكومه‌ت والی وه‌ ئیلام، له‌ مووده‌ی ئه‌وه‌گ مه‌ردم په‌خش و په‌ڵا بوین دو ناوچه‌ی دێواڵا و دێ خورانگ و له‌یوایشه‌ ناوێان بردیان. دویای وه‌گ حه‌سه‌ن خان والی مردو حوسین قولیخان ره‌سیه‌ ده‌سڵات، ماوه‌ درێژیگ وه‌ مه‌مه‌ر یه‌گ شار ئیلام ئیسه‌ له‌ مووده‌ یه‌گ باره‌گای تاوسانی حوسیه‌ن قولیخان بوی وه‌ حوسین ئاوای پشتكو ناوده‌ركردو وه‌پێ وتن حوسین ئاوا و تا ماوه‌گیش ئیلام یه‌كێگ له‌ شاره‌یلی بوی ك سه‌ر وه‌ پارێزگای په‌نجم(كرماشان) بوی.

له‌ ساڵ ١٩٣٥ زایینی له‌ سه‌رده‌م ده‌سڵاتداری ره‌زا شا وه‌ بڕیار ئه‌نجوومه‌ن وه‌زیره‌یل و ئه‌را ئه‌و هویره‌ خسن شكۆ و گه‌ورایی ژیار ئیلام كوینه‌، ناو حوسین ئاوا وه‌ ئیلام ئاڵشته‌و بوی.

بڕێگ له‌ شیه‌وكه‌ره‌یل هانه‌ سه‌ر ئه‌ی باوه‌ڕه‌ ك ئیلام له سه‌رچاوه‌ی باوه‌ت وێژه‌ی عه‌ره‌وی كاره‌یل(افعال)‌ گیریایه‌و ره‌یشه‌گێ له‌ ئه‌له‌م وه‌ مانای ژان و ره‌نج داینه‌و ئه‌و خوازن ناو ئیلام ئاڵشته‌و بوود.

بایه‌سه‌ بویشیمن ك ئالام یا عه‌لام ك له‌ ده‌سه‌ واژه‌ی ئیلامه‌و گیریاس كه‌ڵیمه‌ی عه‌ره‌وی نیه‌، به‌ڵكو ده‌سه‌ واژه‌یگ ئه‌كدی(ئاكدی)ه‌. زووان ئاكادی ئمجا له‌ ئاخره‌و ئه‌ده‌ی وه‌ دو به‌ش زووان بابلی و ئاكادی و ئه‌ی زووانه‌یلیشه‌ هویچ كامیان عه‌ره‌وی نین. ئمجا ئیلام وه‌ مانای ژان و ره‌نج داین نیه‌، به‌ڵكو وه‌ مانای جێ به‌رزه‌ و ناوچه‌ی كویه‌سانی ئه‌یاد.

مانایل تره‌ك ئیلامیش یانه‌سه‌: خوراك ئه‌را بووك(عه‌روس) دروس كردن، میوانی سویر كردن، وه‌ خواردن سویر كه‌سێگ چین، میوانیدان، جه‌مگا، ئاماده‌ كردن هه‌ست و هویر وئه‌قل، ئه‌ی هه‌مگه‌ مانا گشتیان له‌ جی‌ خوه‌یان وه‌ كار ئه‌یریه‌یدو گونجیایه‌ وه‌ل تایبه‌تمه‌‌ندیه‌یل ناوچه‌یگ و نیشته‌جییه‌یل ئه‌و هه‌رێمه وه‌ كار ئه‌یاد.‌

ارکان/جوانرو بازدید : 524 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)
ایلام ، نیرومندترین و دیرپاترین تمدن کوردستان
بوده و تاریخ پیچیده ای دارد. بیشتر مطالب تاریخی درباره ایلام توسط
دشمنان آنها یعنی بابلیان و آشوریان و پس از آنها پارسها ثبت شده است که
انگیزه ای قوی برای نابودی پادشاهی ایلام جدید داشته اند. به همین دلیل ،
چهره نمایش داده شده از تمدن ایلام چندان منصفانه یا دقیق نیست و تنها با
توجه به تحقیقات جدید و بازخوانی کتیبه های ایلامی میتوان آگاهی خوبی
درباره آنها بدست آورد

ارکان/جوانرو بازدید : 517 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)


نو


پدرش کرد، مادرش آلمانی و قلمش به آلمانی می نویسد. شیرکو فتاح در فاصله کوتاهی  توانست برای خودش در ادبیات آلمان جایی را پیدا کند. شیرکو فتاح تا این زمان چهار کتاب را به چاپ رسانیده که از این میان سه تای آنها رمان هستند. وی همچنین جوایز مهم ادبی را دریافت کرده است. امسال آخرین رمان وی به نام"داس دونکله شیف-کشتی تاریک "در فهرست کوتاه جوایز نمایشگاه کتاب لایبیزیگ که یکی از بزرگترین جوایز ادبی آلمان می باشد قرار گرفت.

 

                

(سایت رووداو)

با شیرکو فتاح دیدار کرد و در مورد مسایلی همچون هویت، ادبیات، روشنفکری و نیز ارتباط نویسنده با بانوی اول عراق هیروخان به گفتگو پرداخت.

رووداو: شما فرزند دو هویت متفاوت از یکدیگر یعنی آلمانی و کردی هستید شما در محیط خانواده خود را در میان کدامیک از این دو پیدا می کنید؟                                                                                     

رووداو: شما فرزند دو هویت متفاوت از یکدیگر یعنی آلمانی و کردی هستید شما در محیط خانواده خود را در میان کدامیک از این دو پیدا می کنید؟

ش.فتاح: هویت من با زبانی که با آن می نویسم سخت در ارتباط است. به همین خاطر من بیشتر احساس می کنم که آلمانی هستم،اماروابط خانوادگی زیادی با کردستان دارم، چونکه پدرم اهل آنجاست.در زندگیم بسیار به آن پرداخته ام ، و تا به امروزهمچنان با کردستان در ارتباط هستم.

 رووداو: بسیاری از حوادث رمان هایت در کردستان اتفاق افتاده اندو بیشتر قهرمان هایت کرد هستند. آیابیوگرافی شما دلیل پرداختن به کردستان می باشد؟

ش.فتاح: در سنین کودکی بسیار در کردستان بوده ام ، آنجا داستانهای زیادی را شنیده ام و تا امروز نیز می شنوم ، من نمی توانم بگویم این مساله یاد کردن از سرزمین میباشد ، بلکه بیشتر احساس دوباره به هم پیوستن می باشد. و همین مساله من را از دیگر نویسندگان آلمانی متفاوت می سازد ، که پیش زمینه ذهنی دیگری ندارند. باید بگویم این وضعیت بر ادبیات من تاثیر گذاشته ، چونکه کردستان سرزمینی است که مرزهای مشخص به خود را ندارد و به همین خاطر دارای وضعیت ویژه  می باشد که میتوانیم بگوییم ادبی است. و این مانند رویای دلهاست.

رووداو: روابط میان فرهنگ ها موضوع اصلی نوشته های شما می باشد، آیا این با بیوگرافی شما در ارتباط هست.

ش.فتاح: بله ، درسته. من نمی دانم تاثیربیوگرافی من برادبیات من چگونه است.من درتمام زندگیم به این مساله پرداخته ام: دو فرهنگ از هم جدا در یک زمان. علاوه بر این نکته ای دیگرکه شرایط را بر من دشوار می کند آن هم گذشته ی من هست در آلمان شرقی. بشر تنها از طریق ادبیات است که می تواند با گذشته ی خود به گفتگو بپردازد.و تنها از طریق ادبیات است که می توان این دو سرزمین را به مضمون ودرونمایه تبدیل کرد.از یک طرف آلمان شرقی چونکه سقوط کرد و از بین رفت ، و از طرف دیگر کردستان ، که هنوز به حقیقت تبدیل نشده است.

رووداو: آیا شما با تربیت نوع کردی روبه رو بودید یا آلمانی ؟

ش.فتاح: هر دو تا.پدرم سعی کرد من و برادرم را با تربیت کردی بزرگ کند. ما خیلی چیزها یاد گرفتیم، بدون اینکه روی این مساله اصراری داشته باشیم و یا از آن پشتیبانی کنیم. برای نمونه پدرم خیلی آدم مذهبی نبود، منتها در بین خانواده ما آدمهای آیین پرور زیاد ی وجود داشتند. همین طور ارتباط با اسلام ودیگر آیین های موجود در کردستان تاثیر عمیقی برمن گذاشتند.به مانند بسیاری از افرادی که در زمان حیات پدرم برای تحصیل به آلمان می آمدند، چپگرا و سوسیالیست بودند ، و نسبت به پرورش و تربیت عقب افتاده و ارتجاعی بی توجه بودند.

نویسنده نامدارآلمانی کردتبارشیرکو فتاح:

نویسنده: ارکان | ساعت: 12:45

رووداو: در گفتگویی با روزنامه آلمانی"زوید دویچه تسایتونگ" گفتید که بسیار خوشبخت هستید چونکه پدرتان در کردستان زندگی می کند، به خاطر اینکه شماهر وقت که بخواهید بتوانید به آنجا مسافرت کنید. و در آنجا داستان پیدا کنید.تا چه اندازه کردستان و پدرت برای ادبیات شما مهم است؟

ش.فتاح:بسیار مهم است چونکه در کردستان مسایل زیادی روی میدهند و داستانهای زیادی دارد که می توانم آنها را بازگو کنم.اماباید بدانم که چطور آنها رابازگو کنم.من نمی خواهم این داستانها را همانند رمانی که متعلق به سرزمین است بازگو کنم.چونکه آنجا سرزمین من نیست. من دروغ گفته ام اکر بگوییم کردستان سرزمین من است ، چونکه من در آلمان زندیگی می کنم من می خواهم این داستانها را به شیوه ای که به آنها نگاه میکنم بازگو کنم.در عین حال با نزدیک شدن به آن و دور شدن از آن.من خوشحالم که پدرم آنجاست، چونکه این مساله این امکان را به من می دهد که به آنجا بروم. و به گونه ای عمیق تر به این مساله بپردازم. بودن او در آنجا درهارا برایم باز می کند.

رووداو :یعنی شما از منظر یک آلمانی به قضایای کردستان نگاه می کنی؟

ش.فتاح: تااندازه ای درسته. منتها زمانی که جنگ عراق آغاز شد وآمریکا به آنجا رفت.لازم بود من موضع کردها را که از آمریکا حمایت می کردند.در آلمان روشن بکنم.آن زمان من در دو جبهه ی جدا از هم  قرار گرفتم.

رووداو:درآلمان کمتر شخصیت نامدار آلمانی کردتبار- مثل کردهای شمال کردستان- هویت و شناسنامه ی خود را آشکار می کنند. به نظر شما خیلی دشوار است  ، اگرشخصی بگوید عضوی از جامعه ی کردستان است ؟

ش.فتاح: به عقیده من خیلی سخت نیست که انسان هویت کردی خود را آشکار بکند. به نظر من این مشکل از جانب ترکیه است.در تابستان پارسال یک کرد ترکیه به من گفت:"کردهای ترکیه بایستی پیش از آنکه طلب سرزمینی را بکنند، به خود برسند و خود را بشناسند." من خودم زمانی به این مساله پرداختم ومعتقدم پنهان کردن و بی تفاوت شدن نسبت به هویت کردی در نتیجه ی سیاستهای ذوب وآسیمیلاسیون(همگون سازی) ترکیه است.

رووداو: آیاهویت آلمانی –کردی شمادر مقام یک نویسنده تا به حال برای شما مشکل ساز بوده؟

ش.فتاح: بسیاری از افراد اینگونه می اندیشند، اما باید خوب متوجه باشند و بدانند که کردها کیستندو از کدام سرزمینند.من مجبورم همیشه این مساله را توضیح وتبیین کنم. برای زمان درازی لازم بود که من روشن کنم که کردستان کجاست و بگویم که سرزمینی است در همسایگی عراق. مشکلی دیگر نیز وجود دارد و آن اینست که فرد در کار ادبی باید مواظب باشد که در زاویه ی تنگ از ادبیات بیگانگان آلمانی پنهان نشود. چونکه اگر اینگونه شود فرد در صندوقی می افتد که نمی تواند از آن خارج شود. اما اگر شخص هنرمند باشد و آفریینده ی ادبیات باشد باید از این صندوق بیرون بیاید. چونکه فرد باید با افرادی به گفتگو بنشیند که در مورد ادبیات آلمانی حرف می زند نه در مورد ادبیات یونانی و ایتالیایی در آلمان. درحقیقت من در آغاز بسیار از این ترس داشتم که به خاطر اسمم همانند یک نویسنده مترجم شناخته شوم.

رووداو: درگذشته جوایز متعدد ادبی دریافت نمودید و آخرین رمان شما هم (کشتی تاریک)بود ، با وجود نوشته های بسیار دیگر و مصاحبه با روزنامه های بزرگ و مطرح آلمانی،آیا نهانگاه و پیش زمینه ی کردی شما  تاثیر گذاشته و دخیل بوده یا در حقیقت قلم خوبی دارید؟

ش.فتاح: امیدوارم که ادبیات من فارغ از نهانگاه و پیش زمینه ی کردی بتواند موفق باشد. من در این باورهستم و حقیقت نیز همینگونه است. اما فرد باید در مساله روشنفکری همیشه توجه مردم را به خود جلب کند. من میدانم که از پیش زمینه ی کردی خود سودمند هستم .در آلمان نویسندگان بسیاری وجود دارند که در میان دو فرهنگ بزرگ شده اند، اما به زبان آلمانی می نویسند. فکر نمی کنم هویت چند فرهنگی کافی باشد برای اینکه شخصی بخواهد کتابی بنویسد و فروش خوبی داشته باشد آخر سر این خواننده است که نتیجه می گیرد که این داستان خوبی بود یا نه.

رووداو: باوجود موفقیت های بسیار شما در آلمان، اما هنوز شیرکو فتاح در مقام یک نویسنده برای بسیاری از کردها ناشناخته است. آیا کردها به شما نزدیک نمی شوند یا شما خود را از کردها دور نگه داشته اید؟

ش.فتاح: بیشتر من هستم که می خواهم یک نوع دوری در بین ما وجود داشته باشد. من جامعه ی کردی را از طریق خانواده ی خودم می شناسم، اما من شناخت آن چنانی که یک شخص در این اجتماع بزرگ شده وزندگی می کند ندارم. من در آلمان زندگیم راآغاز کرده ام و در همین جا زبان نوشتاری خود را پیدا کرده ام. پس برای آنکه بتوانم با این حقیقت عجیب کنار بیایم، که من به آن نزدیک هستم بدون آنکه واقعا به آن نزدیک باشم، باید زبانی را خلق کنم.من معتقدم که این درآینده به مشکلی برای بسیاری از افراد تبدیل می شود زیرا اشخاص دیگری نیز کشورخود را ترک کرده اند ودرکشوری دیگرزندگی می کنند یاکار می کنند. پس نه تنها من در این شرایط هستم ، بلکه بسیاری از افراد همین شرایط را دارند.

رووداو: شمابه زبان آلمانی می نویسید، نظر شما چیست که کتاب هایت را به زبان کردی ببینید؟

ش.فتاح: بسیارخوشحالم می کند.اگرچه می دانم که شرایط انتشار در کردستان آسان نیست، اما من معتقدم که کار بزرگی است شخص یه ذره خود را به زحمت بیاندازد .برای من نیز جالب خواهد بود بود بدانم مردم چه نظری دارند موقعی چیزی را از افرادی می گیرند که آنهاراپشت سرگذاشته.

رووداو: این چه احساسی است که فردی یک نویسنده آلمانی باشد و دختر عمویش  بانوی اول عراق باشد، آیا این شرایط باهم ضدیت ندارد؟

ش.فتاح: "در حالی که می خندد" واقعا ضدیت دارد. حقیقتا من تعجب می کنم که اینگونه است. من بعضی اوقات هیروخان را می بینم و مفصل باهاش صحبت می کنم

رووداو: در چه موردی با هم صحبت می کنید؟

ش.فتاح: در همه ی موارد.خصوصا در مورد زمانی که در کوهستانهای کردستان پیشمرگ بود و کیف"چانیل"به کول داشت. یک بار نیز به من گفت که روبروی حمله ی تانکها قرار گرفته ، داستانهایش مفصل و بدون مرز هستند.

رووداو: چه احساسی داری زمانی که به این داستانها گوش می دهی؟

ش.فتاح: آنگاه من مانند یک کرد خودم را احساس می کنم .هرزمان که پدرم در موردکردستان صحبت می کرد یا به سخنان افرادی که در کوههای کردستان بودند گوش می دادم ،شریک احساساتشان می شدم و من خودم را کنار آنها می دیدم. هنگام دادگاهی کردن صدام حسین داستانهای غمگنانه ای در مورد کردها می شنیدم.در اینگونه شرایط من از آنها طرفداری می کنم .من این را در احساس خودم می بینم.در این هنگام من نمی توانم بگویم که از آنها دور هستم و با آنها در ارتباط نیستم.

 

 شیرکوفتاح ،درسال1964در برلین شرقی از آلمان شرقی به دنیا آمد. سنین کودکی را در آلمان شرقی سپری کرده ،زمان زیادی از کودکیش در کردستان بوده.در سال 1975خانواده اش به وین می روند و از آنجا به برلین غربی.شیرکو فتاح در برلین به تحصیل فلسفه و تاریخ هنر پرداخته. پدرش(رئوف فتاح)برادر ابراهیم احمد پدر هیروخان است.

اولین رمانش به اسم"ایم گرینتسلاند"،( درسرزمین نزدیک مرز) ، جایزه ی آسپیکته ی گرفت.

               

کتابهایش عبارتند از:

1-"ایم گرینتسلاند-در سرزمین نزدیک مرز"2001.2002 ،

2donnie-

3-"اونکلچن-عموی کوچک"2004

                                                        

4-"داس دونکله شیف-کشتی تاریک"2008

                                

"ایم گرینتسلاند"و"اونکلچن"به زبان فرانسه نیز ترجمه شده اند

موضوع:

ارکان/جوانرو بازدید : 507 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)
13:2

دارین زانیارdarin zanyar در سال ۱۹۸۷در کشور سوئد متولد شده است اما اصلتی کردستانی دارد پدر و مادر او کرد و اهل حلبچه در کردستان عراق هستند که از ترس وضعیتی که صدام برای کردها به وجود اورده بود به اروپا پناهنده می شوند. دارین در برنامه های مختلف پرچم کردستان را بر سینه خود داشت تا نشان دهد که از کجا امده است او خود را کردستانی-سوئدی می داند...

ارکان/جوانرو بازدید : 1183 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)

استان‌ها 

سرزمین های کردنشین در ترکیه در تقسیمات کشوری ترکیه در گذشته ۱۱ استان (به ترکی: ایل) بودند.[۱۴] و بعدتر بر اثر تقسیمات کشوری مجدد، همان سرزمین ها را این بار به ۱۷ استان تقسیم کردند.[۱۵] و دیرتر در آغاز دهه ۹۰ براثر تقسیمات کشوری جدیدتر، همان سرزمین ها را این بار به ۲۱ استان تقسیم کردند.[۱۶]

کشور ترکیه دارای ۸۱ استان است که در ۲۱ استان از آنها کردها اکثریت جمعیت را به خود اختصاص می‌دهند.[۱۷]





ارکان/جوانرو بازدید : 707 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)


از

کردستان ترکیه نام بخش شرقی ترکیه است که ساکنان آن کرد هستند. این منطقه بین ۱۹۰۰۰۰ تا ۲۳۰۰۰۰ کیلومتر مربع، یا نزدیک به یک سوم خاک ترکیه را در بر می‌گیرد.[نیازمند منبع] جمعیت کردهای ترکیه ۱۳٫۸ تا ۱۹٫۲ میلیون تن تخمین زده می‌شود[۱]. ترکیه حدود ۷۶٫۸ میلیون تن (براورد ۲۰۰۹) جمعیت دارد، که حدود ۷۳ تا ۸۰٪ مردم ترک‌زبان و ۱۸ تا ۲۵٪ نیز کرد هستند البته این آمار زازاها که بالغ بر ۳ تا ۴ میلیون نفرند را نیز جزو کردها به شمار آورده‌است.

بسیاری از شهرهای کردستان ترکیه طی سالهای اخیر به علت نارضایتی مردم کرد از وضع موجود صحنه آشوب و درگیری بوده‌است. احزابی مانند پ.کا.کا خواهان خودمختاری مناطق کردنشین در ترکیه می‌باشند.[۷][۸][۹] بسیاری از کردهای ترکیه به استانبول مهاجرت کرده‌اند بگونه‌ای که استانبول به بزرگترین شهر کرد نشین ترکیه و جهان مبدل گشته‌است.


 

پیشینه 

مبارزات کردها در دوره عثمانی علیه سلطه ترک‌ها برقرار بود یکی از نمونه‌ها شورش و مقاومت یزدانشیر امیر بوتان بود. با تجزیه امپراطوری عثمانی و متعاقب آن معاهده سور (که قراردادی در به رسمیت شناختن حقوق ملی کردها بود)، ایجاد دولت کردستان در خاک امپراطوری عثمانی سابق منظور شده بود که بعدها پیمان لوزان جایگزین پیمان سور گردید ولی در اثر مقاومت کردها به رهبری شیخ محمود برزنجی درمقابل ارتش انگلیس در خاک کردستان عراق امروزی این قراردادها هرگز اجرا نشدند.

مهمترین حرکتی که در کردستان ترکیه بوقوع پیوست، تشکیل جمهوری آرارات در سال ۱۹۲۷ در کردستان ترکیه بود. جمهوری آرارات توسط روشنفکران کرد و خاندان بدرخانیان برپا گشته بود که توسط حکومت ترکیه سرکوب گردید.[۱۰]

در بین سال‌های ۱۹۳۷ تا ۱۹۳۸ ارتش ترکیه به رهبری آتاترک ۶۵٬۰۰۰ تا ۷۰٬۰۰۰ از کردهای علوی ساکن استان درسیم(استان تونج‌ایلی امروزی) را قتل عام کردند.[۱۱]

سیاست

درصد آرای احزاب کرد در انتخابات عمومی سال ۲۰۱۱:       بیش از ۵۰%      بین ۳۵ تا ۵۰%      بین ۲۰ تا ۳۵%      بین ۵ تا ۲۰%       کمتر از۵%

در انتخابات مجلس ملی ترکیه (۲۰۱۱) ترکیب جدید کرسیهای پارلمان موید آغاز دوران نوینی در صحنه‌ی سیاسی ترکیه‌است. حزب عدالت و توسعه توانست که قریب به نیمی از آرای شرکت کنندگان در انتخابات را کسب کند و جبهه رنج، دمکراسی و آزادی نیز که احزاب کردی BDP و PAR - HAK و KADEP از آن حمایت بعمل آورده بودند با شعار "برای جمهوری دمکراتیک، برای خودمختاری دمکراتیک" در انتخاب با نامزدهای مستقل شرکت کرده بود[۱۲]

فرهنگ و مردم 

بیشتر کردهای ترکیه به گویش کرمانجی که از گویش‌های شمالی زبان کردی‌ست سخن می‌گویند هرچند زازاها به زبان زازاکی صحبت می‌کنند اما از نظر فرهنگی و تاریخی بسیار به کرمانجها نزدیکند. در کل کردهای ترکیه اشتراکات فراوانی با سایر کردها در کشورهای دیگر دارند و در طول تاریخ و بویژه پیش از مرزبندی‌های معاصر، همواره با سایر کردها پیوند داشته‌اند.

کردستیزی در ترکیه 

پس از وقوع زمین‌لرزه وان در مناطق کردنشین ترکیه، برخی از رسانه‌ها و سایت‌های اجتماعی در ترکیه از وقوع این حادثه برای کردها اظهار رضایت کردند.[۱۳]


ارکان/جوانرو بازدید : 663 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)


از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
دژ کردان در سوریه

کردستان سوریه بخش کردنشین (به کردی: Kurdistanî Sûrîya) در شمال خاوری و شمال سوریه می‌باشد که بخشی از استان‌های حسکه، رقه و حلب را در بر می‌گیرد [۲]. شمار زیادی از کردها در شهرهای بزرگ، مانند حلب و دمشق زندگی می‌کنند. اقلیت‌های غیر عرب ۱۹٫۷٪ جمعیت سوریه(۲۱٬۷ میلیون) را می‌سازند که ۱۸ درصد جمعیت سوریه کردها هستند [۳] که همواره از سوی فرمانروایان حزب بعث سوریه نابود شمرده شده‌اند. کردها، (همانند ترکیه و عراق)، بزرگ‌ترین گروه اقلیت نژادی در سوریه نیز هستند. با آنکه کردهای سوریه نزدیک به ۱۸ درصد از جمعیت این کشور را تشکیل میدهند، اما دچار محرومیت هستند و بیشترین ظلم ها در حق آنان انجام شده است. ( آمار سیا اقلیت‌های غیر عرب جمعیت سوریه (با جمعیت ۲۱٬۷ میلیون) را ۹٬۷٪ می‌داند [۱] و آمار وزارت امور خارجهٔ آمریکا، ۹ درصد جمعیت سوریه را کرد می‌داند[۲] )

با به قدرت رسیدن حزب بعث نگرش ضد قومیتی در سوریه گسترش یافت و بسیاری از کرد های سوریه از از مزایای اجتماعی محروم شدند و حتی زمین های کشاورزان ساکن منطقه هایی مثل الحرزکه و قامشلی مصادره شد. در این زمان نگرش شونیستی در سوریه افزایش یافت و کردها در شرایط کاملا دشواری قرار رگفتند و بسیاری از آنان تابعیت خود را به طور اجباری از دست دادند. [۳] وضعیت کردها در سوریه در برابر دیگر کشورها ناگوارتر گزارش شده‌است و پشتیبانان حقوق بشر همواره آزار و پیگرد دیده‌اند. [۴]، [۵] [۶]

در سوریه کردها یا سنی شافعی هستند و یا شیعه علوی؛ که در میانشان ایزدی هم یافت می‌شوند. حکومت حزب بعث سوریه، برای این کشور که نشیمن تیره‌ها، تبارها و گروه‌های زبانی گوناگون است تنها یک هویت و موجودیت می‌شناسد و آن هویت عربی است. کردهای سوریه بزرگترین اقلیت ملی در این کشور هستند که از تمامی حقوق ابتدایی زندگی بی‌بهره‌اند. به همین دلایل کردستان نیز در سال ۲۰۱۱ به اعتراض‌های مردمی در سوریه پیوست و مردم شهرهای کردستان سوریه در اعتراض به سیاست‌های دولت و حمایت از اعتراض‌های مردمی در سوریه در چند شهر دست به تظاهرات زدند. [۷]

در تحولات اخیر سوریه کردها به صورتی فعال و تاثیرگذار شرکت می‌کنند. از آن میان می‌توان به نامگذاری «جمعه آزادی» (آزادی کلمه‌ای است مشترک در زبان کردی و فارسی) و یا جمعه‌ای به نام «اسیران آزادی» نام برد. همچنین حضور فعال کردهای در اعتراضات چه در مناطق کردنشین حسکه و قامشلی و چه در محلات کردنشین دمشق پایتخت سوریه، نشان از برجسته شدن هر چه بیشتر نقش کردها در تحولات اخیر سیاسی سوریه دارد. مهمتر از همه حضور فعال اپوزیسیون کرد سوریه در نشست استانبول است.


تاریخ

مقاله اصلی:تاریخ کردها

به دنبال جنگ جهانی اول و تجزیهٔ امپراتوری عثمانی، کردهای تحت تسلط این امپراطوری در بین سه کشور ترکیه، عراق و سوریه تقسیم شدند و سوریه هم تحت لوای فرانسه قرار گرفت. در جریان مناقشهٔ موسل در سال ۱۹۲۵، تنش در روابط ترکیه و فرانسه بالا گرفت، در این گیرودار دولت فرانسه از کردهای غرب کردستان خواست که به این دولت در جنگ با ترکیه کمک نمایند و در عوض آن فرانسه متعهد شد که به حل مسئلهٔ کرد در سوریه کمک نماید. در همین راستا دولت فرانسه به پشتیبانی از حزب خویبون و قیام شیخ سعید پیران در سال ۱۹۲۵ می‌پرداخت و سوریه به مأمن و پناهگاه کردهای فراری از ترکیه بدل شده بود. در نهایت اختلاف ترکیه و دولت فرانسه از میان رفت و در سال ۱۹۲۹ در آنکارا، این دو کشور قرارداد ترکیه‌- فرانسه را به امضا رساندند که به موجب آن منطقه‌ای در مرز سه کشور ترکیه، عراق و سوریه به کردها اختصاص یافت و این منطقه به سه استان حسکه (جزیررقه و حلب تقسیم شد. کردهای این بخش از کردستان با لهجهٔ کرمانجی صحبت می‌کنند براوردها حکایت از آن دارد که ۱۰٪ جمعیت فعلی سوریه را که بالغ بر ۲٫۵ میلیون نفر می‌باشند را کردها تشکیل می‌دهند.

اولین جنبش کردهای سوریه در سال ۱۹۲۸ و در جهت کسب حقوق ملیشان خود را نشان داد. در راستای این جنبش کردهای سوریه مطالبات خود را در اولین گام تسلیم پارلمان سوریه کردند. این مطالبات عبارت بودند از:

  • زبان کردی در مدارس مناطق کردنشین تدریس شود و در ادارات به رسمی شناخته شود.
  • کردها خود ادارهٔ امور خود را بدست گیرند.

این مطالبات با مخالفت فرانسوی‌ها روبه‌رو شد. در آنهنگام روابط کردها و اعراب بسیار حسنه بود و دوش به دوش هم جهت آزادی سوریه مبارزه می‌کردند. این همکاری سبب شده بود که کردها به تأمین حقوق ملی خود در سوریه خوش‌بین باشند ولی متأسفانه پس از پایان تسلط فرانسه بر سوریه و استقلال این کشور، عربها تمام تعهدات خود را زیر پا گذاشتند. کردها نه‌تنها به حقوق خود نرسیدند بلکه وضعشان از قبل هم بدتر شد کودتای نظامی یکی پس از دیگری به وقوع پیوست و در نهایت قدرت به ناسیونالیستهای عرب رسید. این اتفاق تأثیرات منفی زیادی بر سرنوشت کردها گذاشت زبان کردی ممنوع شد و کم کم کردها تحت ستم مضاعف قرار گرفتند. در سالهای ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۱، همگام با تأسیس حزب بعث و قدرت گرفتنش در سوریه و تأکید بر ناسیونالیزم عرب، در سال ۱۹۶۳ تنش میان کردها و اعراب بالا گرفت.

کشف و حفر چاههای نفتی در مناطق کردنشین موجب شد که اعراب از حس تجزیه‌طلبی کردها هراس پیدا کنند. یک ژنرال سوری در گزارش خود در سال ۱۹۶۰ می‌گوید که: مشکلات ناشی از وجود کردها پوسته‌ای کاذب در سرزمین اعراب است که باید این پوسته کنده شده و دور انداخته شود. آنچه که مسلم است موقعیت مناسب جغرافیایی کردها و نفت و اقتصاد قوی در کردستان مانند خوره به جان کردها افتاده‌است و وجودشان تهدید سیاسی بالقوه‌ای است برای آیندهٔ اعراب در سوریه.

سرشماری سال ۱۹۶۲ در سوریه بیم و هراس را در دل دولتمردان سوریه دو چندان نمود در واقع هدف از این سرشماری یافتن جهت انکار وجود ملت کرد در سوریه بود به این منظور کردها برای اینکه ثابت کنند که شهروند سوریه هستند می‌بایست اثبات می‌کردند که از سال ۱۹۵۳ در آن کشور ساکن هستند. در واقع منظور اصلی دولت سوریه تعریب مناطق کردنشین بود به این بهانه کردها حقوق شهروندی خود را از دست می‌دادند. در حال حاضر ۳۰۰ هزار نفر از کردهای سوریه فاقد شناسنامه می‌باشند و در خاک سوریه بیگانه محسوب می‌شوند و یا به چشم میهمان نگریسته می‌شوند، و حق خرید زمین و املاک از آنها سلب شده‌است. آنها از حقوق ابتدایی خود محرومند، در ادارات دولتی استخدام نمی‌شوند و قادر به ازدواج و تشکیل خانواده به صورت رسمی نمی‌باشند، حق رأی و کاندیداتوری ندارند و چون پاسپورت برایشان صادر نمی‌شود نمی‌توانند به کشورهای دیگر مسافرت نمایند. در سوریه کسانی که شناسنامه ندارند و کرد هم نیستند به نسبت کردها وضعیت بهتری دارا می‌باشند.

بیانیهٔ جهانی حقوق کودک در سال ۱۹۵۹ در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تصویب رسید و سوریه نیز در سال ۱۹۹۳ مفاد این بیانیه را پذیرفت و به عضویت آن درآمد. به موجب این بیانیه کودکان پس از تولد صاحب شناسنامه می‌گردند و به عنوان شهروند رسمی آن کشور به حساب می‌آیند. طبق بند ج ـ مادهٔ ۳ حقوق شهروندی سوریه، کودکانی که از پدر و مادر بی‌شناسنامه و یا بی‌هویت متولد می‌شوند همچون شهروند سوریه محسوب می‌شوند اما این قانون برای کردها صدق نمی‌کند و این نقض آشکار بیانیه جهانی حقوق بشر و حقوق کودک است.

اکنون جنبش دمکراسی‌خواهی در کشورهای عربی شمال آفریقا و خاورمیانه آغاز گشته و بخش عمدهٔ این کشورهای توتالیتر را فراگرفته‌است. موج نارضایتی‌ها و اعتراضات جهت تأمین حقوق بشر، آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی ادامه دارد. در سوریه نیز مردم با سرکوب و اختناق شدید نظام حاکم، به میدان آمده و خواستار تغییر در وضع موجود و پایان حکومت غیردمکراتیک حزب بعث می‌باشند. در این میان حضور کردها و ابراز مطالبات ملی آنها بسیار کمرنگ است و مطالبات آنها در حداقل حقوق شهروندی در چهارچوب خاک سوریه خلاصه شده‌است. در تاریخ سیاسی سوریه کردها هیچ‌گاه نتوانسته‌اند یک جنبش مقتدر و فراگیر آزادی‌خواهانه را به وجود آورند و دلایل آن برمی‌گردد به:

  • وضعیت جغرافیایی: هرچند که مناطق کردنشین سوریه به مرزهای کردستان ترکیه و کردستان عراق متصل است ولی این مناطق در داخل خاک سوریه به صورت سه بخش مجزا از هم قرار گرفته و در بین آنها اعراب اسکان یافته‌اند.
  • شیوهٔ برخورد خشن و سختگیرانهٔ نظام حاکم بر سوریه هیچ‌گاه اجازهٔ آشکار را به کردها نداده‌است. در هیچ مقطعی کردهای سوریه حق داشتن رادیو و تلویزیون و روزنامه به زبان کردی را نداشته‌اند و قادر به تحصیل به زبان مادری خود نبوده‌اند در واقع بخش اصلی ضعف کردها ناشی از قدرت حکومت مرکزی در سوریه بوده‌است.
  • بخش عمده‌ای از ضعف گفتمان ملی‌گرایی کردهای سوریه به حضور رهبری پ‌ک‌ک برمی‌گردد. در واقع هرچند پ‌ک‌ک نقش اساسی در بازتولید احساسات ناسیونالیستی در ترکیه داشته‌است اما در سوریه در این خصوص نقشی منفی داشته و تاهنگام حضور در خاک سوریه همواره در جهت جلب حمایت دولت این کشور وجود کردها را انکار می‌نمود.
  • تعدد احزاب و ضعف ساختاری و سیاسی آنها تا این هنگام مانع از ایجاد گفتمانی واحد در بین کردهای سوریه بوده و در واقع احزاب بیشتر به جدال و کشمکش با یکدیگر پرداخته‌اند. به همین دلیل در ۴ / ۷ / ۲۰۱۱ تشکیل یک جبهه مشترک میان احزاب کردستانی سوریه اعلام شد.

کنفرانس احزاب سیاسی کردستانی سوریه که در شهر دورتموند آلمان برگزار شد، دو روز به طول انجامید و در پایان با اعلام تشکیل یک جبهه متحد، به کار خود پایان داد. «جبهه احزاب کردستانی سوریه»، بر احقاق حقوق کردها و همهٔ ساختارهای ملی و مذهبی سوریه تاکید نمودند. جبهه، خواستار توقف اعمال خشونت علیه تظاهرات کنندگان شده‌است. این جبهه با شرکت ۱۱ حزب سیاسی کردستانی سوریه تشکیل شده و امور این جبهه از سوی دو کمیته اجرا خواهند شد.

محرومیت از شهروندی 

پس از اینکه حافظ اسد، رهبر حزب بعث، در سال ۱۹۷۰، به جایگاه رئیس جمهوری سوریه دست یافت، سرکوب و خفقان کردها و دیگر اقلیت‌های این کشور، به گونه‌ای چشم گیر افزایش یافت. بعثی‌های سوریه عملیاتی همانند و هم‌زمان با صدام حسین رهبر حزب بعث عراق و رئیس جمهور وقت این کشور که در کردستان عراق انجام می‌داد و حملات یا عملیات تعریب (عربی کردن منطقه) نامیده می‌شد را آغاز کردند.

افزون بر اینکه سرزمین کردستان سوریه از فقیرترین بخش‌های این کشور می‌باشد در سال ۱۹۶۲ فرمانروائی سوریه حق شهروندی صدها هزار تن از کردها را گرفت و حتی آنان را از آمار کشور نیز زدود، که البته این شمار، اکنون پس از گذشت بیش از ۴۰ سال افزایش یافته‌است. این شمار از کارت شناسایی ملی (ID) محرومند که برای ضروری ترین، ابتدایی‌ترین و حیاتی‌ترین نیازهای خود همچون درمان، آموزش و... بنیادی می‌باشد.

بر اساس نتایج یک تحقیق بین المللی سازمان دیده بان حقوق بشر دولت سوریه همچنان به ژینوساید بر علیه کردها ادامه می‌دهد

ارکان/جوانرو بازدید : 713 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)




حکومه‌تی هه‌رێمی کوردستان

پرچم نشان
سرود ملیای رقیب
پایتخت اربیل
زبان رسمی کردی
نوع حکومت دموکراتیک
نام حاکمان 
رئیس جمهور
نخست وزیر

مسعود بارزانی
دکتر برهم احمد صالح 
مساحت
 -  مساحت ۴۰٬۶۴۳کیلومتر مربع 
جمعیت
 -  تخمین جمعیت (۲۰۱۱) 4690939 [۱][۲] 
واحد پول دینار عراق


کردستان عراق (به کردی: هه‌رێمی کوردستان، Herêmî Kurdistan)، یک منطقهٔ خودگردان در بخش شمالی کشور عراق است. کردستان عراق از شرق با ایران از شمال با ترکیه و از غرب با سوریه هم‌مرز است. مرکز آن اربیل است.


نام

نام کردستان از ترکیب دو واژه ی کرد و پسوند فارسی ستان گرفته شده‌است که روی‌هم‌رفته به معنی سرزمین کردها است. بنابر قانون اساسی عراق نام این منطقه (به زبان عربی: اقلیم کردستان) است.

تاریخچه

نوشتار اصلی: تاریخ کردها


منطقه امروزی کردستان عراق در دوران باستان بخش اصلی امپراتوری آشور را تشکیل می‌داد. آشور بانیپال در سال ۶۳۳ پ.م درگذشت. شاه ایرانی ماد در حمایت از بابل به آشور اعلان جنگ داد. هووخشتره در سال ۶۱۴ پ م از کوه‌های زاگرس گذشت و ضمن تسخیر آبادی‌های آشوری سر راه، شهر آشور پایتخت دولت آشور را در محاصره گرفت. پس از سقوط شهر آشور، نبوپلسر پادشاه بابل به دیدار هووخشتره آمد و در آنجا پیمان دوستی مادها و بابل تجدید شد. در سال ۶۱۳ پ م شاه آشور در نینوا بود و این شهر نیز در سال ۶۱۲ پ م تسخیر شد. نبوپلسر رهبر بابلی‌ها به همکاری با ماد روی آورد. در دوره‌های بعدی این منطقه بخشی از شاهنشاهی‌های هخامنشی، سلوکی، اشکانی و ساسانی گشت.

در زمان ساسانیان منطقه امروزی عراق را ناحیه سورستان یا دل ایرانشهر می‌نامیدند و طبق تقسیمات کشوری ایران آن زمان، سورستان به دوازده استان و شصت تسو (شهرستان) بخش شده بود. بیشتر بخش خاوری منطقه امروزی کردستان عراق در استان شادپیروز قرار داشت. شمال غربی کردستان عراق استان بالا نام داشت. شهرهای بزرگ آن دوره در این منطقه، اربیل، گرمیان (کرکوک امروزی) و آشب (عمادیه امروزی) بودند.[۳]

همهٔ منطقهٔ امروزی کردنشین تا سال ۱۵۱۴ میلادی یکی از ایالات ایران بود. در جنگ چالدران که بین نیروهای شاه اسماعیل اول صفوی و سلطان سلیم اول عثمانی در سال ۱۵۱۴ میلادی انجام گرفت بر اثر شکست ایران، بخشی از این مناطق از ایران جدا شد و نصیب عثمانی گردید (کردستان عثمانی).

امپراتوری عثمانی سال‌ها چون ابرنیرویی بر گوشه‌ای از جهان دربرگیرندهٔ سرزمین‌های عربی، آسیای صغیر و بالکان، فرمان راندند تا اینکه با پایان جنگ جهانی اول و نابودی امپراتوری عثمانی متصرفات آن: (کردستان عثمانی)، سرزمین‌های عربی، آسیای صغیر و بالکان کم‌کم مستقل گردیدند.قرنها حکومت سلسلهٔ اردلان براین مناطق حکومت میکردند. کردستان عثمانی، در نقشهٔ جغرافیای امروزی در سه کشور ترکیه، عراق، و سوریه قرار می‌گیرد. این سه کشور پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی عثمانی با توافق انگلستان، درسال ۱۹۲۳ تاسیس شدند.[۴][۵] [۶]

اقلیم کردستان در سال ۱۹۷۰ و در پی پیمانی میان حکومت وقت عراق و رهبران کرد عراق تشکیل شد.

مردم و فرهنگ

عراق کشوری است با قومیت‌های گوناگون و ساکنان آن را عرب ۶۵٪ و کرد ۲۰٪، آسوری ۷٪، ترکمن ۳٪ و غیره ۵٪ تشکیل می‌دهند. کردها در کردستان عراق در نواحی شمال و شمال شرقی عراق زندگی می‌کنند و از لحاظ فرهنگی و زبانی و طرز پوشش با عرب‌ها متفاوتند. جامعه ۵٬۷ میلیونی[۷] کردها ۲۰٪ جمعیت عراق (با جمعیت ۲۸٬۹ میلیون) را می‌سازند.

اجزای فرهنگ کردستان عراق بیشتر سرشت ایرانی دارند و فرهنگ کردستان عراق بیشترین نزدیکی را با فرهنگ ایرانیان دارد ازجمله خویشاوندی زبانی و آداب و رسوم و جشن‌هایی مانند جشن ایرانی نوروز که جشن اصلی در منطقه کردستان عراق نیز به‌شمار می‌رود. البته در این منطقه اقوامی مانند آشوری‌ها، ارمنی‌ها، عرب‌ها، ایزدی‌ها، شبک‌ها و مندائی‌ها نیز ساکنند که ویژگی‌های جدای فرهنگی خود را نیز دارا می‌باشند.

جنبش زنان کرد در این منطقه فعالیتی مثبت و موفق‌تر از دیگر مناطق کردنشین داشته و با تمرکز بر مسایل خاص زنان همچون خشونت علیه زنان، خودسوزی، همسرآزاری (خشونت خانگی) و قتل ناموسی شکل گرفته‌ است و تحولات خوبی را در این منطقه پدید آورده‌ است.[۸] از فعالان این جنبش می‌توان به هوزان محمود اشاره کرد.

زبان فارسی و کردستان عراق

زبان ادبی کردستان عراق نیز تا سال ۱۹۲۰ فارسی و زبان اداری حکومتی آن ترکی عثمانی بود. زبان نوشتاری سورانی که با خط فارسی-عربی و با علاماتی اضافه‌شده نوشته می‌شود در سال‌های ۱۹۱۹ و ۱۹۲۰ با بخشنامه‌ای توسط حکومت بریتانیا که بر منطقه مستقر شده‌بود[۹] و با قصد ایجاد چنددستگی در کشور عراق و منطقه[۱۰] ایجاد شد.[۱۱]

امروزه بسیاری از کردها در عراق و به خصوص اقشار تحصیل کرده با زبان فارسی آشنایی دارند یا توانایی سخن گفتن به فارسی را دارند که از آن جمله می‌توان جلال طالبانی رئیس‌جمهوری عراق را نام برد که از اقلیت کرد این کشور است.[۱۲] در دهه‌های اخیر علاقه به زبان فارسی به عنوان زبانی هم‌خانواده و نزدیک به زبان کردی در میان قشر تحصیل کرده کردستان عراق افزایش داشته‌است.[۱۳][۱۴]

در جریان درگیری‌های بارزانی ها با حکومت عراق، ملا مصطفی بارزانی همراه با جمعی از بستگان و نزدیکانش، حدود ۴۰ هزار پیشمرگه و شمار عظیمی از کردان عراق که رقم آنها را تا ۳۰۰ هزار تن هم برآورد کرده‌اند به ایران پناهنده شدند و گروهی از آنان در اردوگاهی نزدیک کرج اقامت یافتند.[۱۵]

بازگشت پناهندگان کُرد از ایران که بسیاری از آنان زاده و بزرگ‌شدهٔ ایران هستند و به زبان فارسی صحبت می‌کنند باعث رواج آشنایی با این زبان در بسیاری از مناطق کردستان عراق شده‌است. ازجمله با تمرکز این بازگشتگان که زبان اول کودکان آن‌ها نیز اکثرا فارسی است در شهر بزرگ سوران در استان اربیل این شهر هم‌اینک تبدیل به شهری با اکثریت فارسی‌زبان شده‌ است و استفاده از زبان فارسی در ادارات و نهادهای دولتی این شهر رایج است.[۱۶]

پیش از سال ۱۹۹۱ زبان عربی تأثیر و نفوذ اساسی را در مطبوعات کردی عراق داشت بگونه‌ای که بیشتر منابع کردی سورانی را مطبوعات و انتشارات عربی تشکیل می‌دادند ولی از سال ۱۹۹۱ به این سو ارتباط میان ایران و کردستان عراق بسیار افزایش یافته و این باعث ایجاد تحولاتی در مطبوعات کردستان عراق شده‌است. هم‌اینک زبان فارسی نقش اصلی را به عنوان زبان فرهنگی ماخذ در منطقه شمال عراق به عهده گرفته‌است و بیشتر مطبوعات و نشریه‌های کردی در کردستان عراق برای مطالب خود بویژه در زمینه مسائل روشنفکری، فرهنگی و تاریخی از منابع فارسی استفاده می‌کنند.[۱۷]

در پی حضور زیاد بازرگانان ایرانی در کردستان عراق، در شهرهای مرزی این منطقه شماری از مغازه‌ها تابلوهای خود را به فارسی می‌نویسند. خواننده‌های موسیقی پاپ ایران ازجمله معین، داریوش، هایده، مهستی و شکیلا و نوازندگان و خوانندگان کرد ایرانی چون گروه کامکارها و شهرام ناظری در کردستان عراق از محبوب زیادی برخوردار هستند و شماری از این هنرمندان (هنرمندان زنده) برنامه‌های کنسرت متعددی در شهرهای کردستان عراق برگزار می‌کنند.[۱۸][۱۹] و به طور کل در کردستان عراق فضای استقبال از زبان فارسی و نیز تولیدات فرهنگ ایران دیده می‌شود.[۲۰]

رشتهٔ زبان فارسی در دانشگاه صلاح‌الدین واقع در اربیل، از سال ۱۹۹۸ دایر شده‌است. در دانشگاه شهر کوی‌سنجق نیز زبان فارسی تدریس می‌شود.[۲۱] دانشگاه سلیمانیه نیز اقدامات برای راه‌اندازی کرسی زبان فارسی و ایران‌شناسی را در دست اجرا دارد.[۲۲]

سیاست

جلال طالبانی، رئیس جمهور کرد عراق

پس از جنگ کویت و عراق و وضع ممنوعیت پرواز عراق به بالای خط ۳۶ درجه در سال ۱۹۹۱ کردهای عراق عملاً توانستند حکومت خود را تأسیس نمایند و با حل اختلافات گروهی و قیام علیه رژیم حزب بعث عراق، حکومت منطقه را به عهده گرفتند. کردها این خیزش را «راپه‌رین» می‌نامند.

پس از سرنگونی رژیم حزب بعث عراق، کردها حکومت سرزمین کردستان در عراق را تشکیل دادند. از سال ۲۰۰۵ به بعد ریاست جمهوری و وزارت امور خارجه عراق نیز توسط کردها اداره می‌گردد. جلال طالبانی رییس جمهور عراق و مسعود بارزانی صدر حزب دموکرات کردستان عراق و رهبر حکومت سرزمین کردستان است. از احزاب سیاسی کردستان که عضو پارلمان کردستان هستند می‌توان از پارتی دموکرات کردستان، اتحادیه میهنی کردستان، حزب سوسیالیست کردستان و حزب کمونیست کردستان نام برد.

جلال طالبانی رئیس جمهور عراق استقلال کردستان از این کشور را «ناممکن» می‌داند و می‌گوید: «فرض کنیم که ما اعلام استقلال کردیم. عراق، ایران، سوریه و ترکیه نیازی ندارند که با ما جنگ کنند. اگر این کشورها مرزهایشان را ببندند و جلوی عبور و مرور ما را بگیرند، ما چگونه به زندگی ادامه دهیم؟»

- همزمان با ناآرامی‌ها در کشورهای عربی که به بهار عرب شهرت یافت، کردستان عراق نیز شاهد اعتراضاتی علیه حکومت اقلیم کردستان عراق بود. در این ناآرامی‌ها شماری از شهروندان شهر سلیمانیه توسط نیروهای امنیتی کشته شدند.[۲۳]

در ماه ژوئیه ۲۰۱۱ احزاب مخالف، مذاکرات با دولت را تحریم کردند و خواستار رفع توقیف کمک مالی دولت به احزاب مخالف و همچنین دستگیری مأمورانی شدند که به تظاهرکنندگان تیراندازی کرده بودند.[۲۴]

مقام‌های اقلیم کردستان می‌گویند که حکومت کردستان نوپا است و فرهنگ کاغذبازی و فساد مالی از رژیم گذشته به جای مانده‌است. اما مخالفان می‌گویند که آنان ۲۰ سال فرصت داشتند تا سیستم گذشته را عوض کنند.[۲۵]

جغرافیا

کردستان عراق منطقه‌ای کوهستانی است. بلندترین قله آن ۳۶۱۱ متر بلندا دارد. نام این کوه هلگورد (هه‌لگورد) می‌باشد.

شهرهای منطقه خودگردان کردستان عراق (بر روی دکمه «نمایش» کلیک نمایید:):

اقتصاد

اقتصاد کردستان عراق مبتنی بر درآمدهای نفتی است، از محل درآمدهای نفتی ساخت و ساز زیادی در شهرهای کردستان عراق صورت گرفته‌است. منابع زیرزمینی گاز و فلزات و... هنوز دست نخورده‌است. تجارت آزاد که جزئی از سیاست کاری سیاستمداران کرد است. سیاستهای صلح جویانه و قدرت سازگاری این حکومت با نظام بین‌الملل دستاوردهای مثبتی در زمینه‌های اقتصادی برای این منطقه داشته‌است.

استان‌ها

نقشه سیاسی کردستان عراق

کردستان عراق بین شش استان تقسیم شده‌است که از این میان حکومت کردستان بر سه استان اربیل، سلیمانیه، دهوک و قسمت‌هایی از استان‌های نینوا و دیاله تسلط دارد. هچنین حکومت کردستان تقاضای پیوست استان استان گرمیان (کرکوک) و قسمت‌های بزرگ‌تری از استان‌های دیاله و نینوا (موصل) واستان صلاح الدین (صلاح الدین) را کرده‌است.

نیروهای مسلح

بیشتر نیروهای مسلح حکومت اقلیم کردستان را پیشمرگ‌ها تشکیل می‌دهند. پیشمرگ‌ها نیروهای مسلح کردی هستند که بر اساس سنت از جانب کردها به این نام نامیده شده‌اند. نیروهای پیشمرگ کردستان عراق در فرآیند سرنگونی رژیم بعث از جانب نیروهای هم‌پیمانان در سال ۲۰۰۳ در قسمت شمالی عراق نقش عمده‌ای داشتند.

ارکان/جوانرو بازدید : 689 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)


 

اقلیت های مقیم ارمنستان (بخش اول)

تحقیق از گارگین فتائی

 

          ارمنستان با اینکه در میان ممالک شوروی سابق دارای بیشترین   یک پارچگی قومی و

دینی بوده  ولی نمی توان آن را کشوری کاملاً یک پارچه دانست و اساساً کشوری که از لحاظ  قومی و دینی دارای یک پارچگی کامل باشد وجود ندارد هر چقدر کشوری بزرگ تر باشد به همان اندازه هم قومیت ها و فرهنگ های گوناگونی در آن دیده می شود نمونهء بارز آن کشورمان ایران است در این تحقیق که اینحانب از سایت های گوناگون ترجمه کرده و البته خود نیز در طی یک سری تحقیقات و مطالعات ، مطالبی بر آن افزوده ام سعی شده است تا  اقلیت های قومی و دینی  ساکن در ارمنستان معرفی شوند

 

مقدمه

در جوامع امروز جهانی، دیگر نمی توان از کشورهای کاملاٌ یک پارچه صحبت کرد زیرا شرائط سیاسی، اقتصادی و نیز سهولت در رفت و آمد باعث بوجود آمدن جمعیت ها وگروههای قومی در میان اکثریت مردم هر کشور شده است کشور ارمنستان هم از این امر مستثنی نیست

هرانوش خاراتیان(1)-عضو وابستهء دولتی از اداره اقلیت های ملی و فرقه های مذهبی(2) می باشد

نمایندگان اقلیت ها یک مرکز فرهنگی برای اقلیت های قومی بوسیلهء ایجاد کردند که در 17 اکتبر 2007 ارائه شد

اقلیت ها  در ارمنستان دارای نشریات فرهنگی ویژهء خود، چندین مدرسهء دولتی برای زبان مادریشان، روزنامه و برنامه های رادیوئی می باشند از اقلیت های قومی حدود 3%  جمعیت ارمنستان را تشکیل می دهند(۳)

 

جمعیت شناسی اقلیت ها

در سالهای اخیر،جمعیت ارمنستان بین 2900000نفر تا 3200000نفر در نوسان بوده است و معمولاٌ برای جمعیت ارمنستان، رقم سه میلیون نفر ذکر می گردد

اقلیت های ارمنستان را به چند گونه می توان طبقه بندی کرد

 

ا: از لحاظ قومی که شامل 23 قوم می شود

کولیها-ترکها و آذریها-آشوریها-بالکارها بیلوروسها-چچن ها-دارقین ها-گرجی ها- آلمانیها-یونانیها-یهودیها-قزاقها-کردها –لیتوانیها-مولداویها(4)- موردوین ها(5)- اوستی ها(6)-لهستانیها-رومانیائیها-روسها-تاتارها-اکراینی ها-ازبک ها

 

2: از لحاظ مذهبی

الف: مسیحیان

          1=کاتولیک ها شامل کاتولیک رمی-کاتولیک یونانی و مخیتاریست ها

          2=پروتستانها شامل انجیلی ها-و پنطیکاستیها(7)

          3=ارتدکسهای روس و یونانی

          4=فرقه های مستقل شامل شاهدین یهوه (8) و مورمون ها(9)

ب: مسلمانان

          1: سنیها شامل کردها و ترکها

          2: شیعیان=شامل ایرانیها و آذریها

ج: یهودیان

د: یزیدیها

 

جمعیت دقیق اقلیتها در ارمنستان را نمی توان تعیین کرد که علت عمده آن فروپاشی حکومت شوروی سابق و آزادی رفت و آمد و سهولت دسترسی این افراد به موطن اصلیشان است البته اقلیت هائی در ارمنستان وجود دارند که این کشور را موطن اصلی خود می دانند

بدین ترتیب جمعیت اقلیت های مقیم ارمنستان را می توان به صورت تغریبی و با تعیین حداقل و حداکثر چنین تخمین زد

نام اقلیت                          جمعیت تغریبی

یزیدیها                             40000-30000

یهودیها                            1000-500

کولیها                              100-50

آشوریها                           5000-4000

آذریها                              زیر هزار نفر

بالکارها                           800

روسها                             13000-10000

بیلوروسها                        10000

ججن ها                            200

دارقین ها                          300

گرجیها                             1300-600

آلمانیها                            280

یونانیها                            2000-1200

قزاقها                              400

لیتوانیها                           200

مولداویها                         500

موردوین ها                      500

اُستیها                               400           

لهستانیها                         300

رومانیائیها                       600

تاتارها                             500-200

اکراینیها                          8000

ازبکها                             300

 

در حال حاضر، بزرگترین اقلیت در ارمنستان، اقلیت یزیدی است روسها در رده دوم اکراینیها در رده سوم و آشوریها در رده چهارم قرار دارند  

 

کردها

جامعهء کردها در ارمنستان، کوچک ولی فعال است محل تجمع عمدهء آنها در آراگاتسوت(10) در 20 مایلی شمال غربی ایروان است تعدادی از آنها هم در آپاران وتالین زندگی می کنند بین کردهای مسلمان و مسیحی با کردهای یزیدی که دارای مذهب متفاوتی هستند تفاوت آشکاری وجود دارد کردهای مسلمان ارمنستان عمدتاٌ سنی و دامدار بوده و دارای یک زندگی نیمه عشایری هستند زبان کردی از زبانهای هند و اروپائی و متعلق به شاخهء ایرانی شمال غربی است کردها در منطقه قفقاز جنوبی بین قرون دهم تا دواردهم میلادی در میان رود کورا و عرس از طریق سلسلهء کردی شدادید(11) ظاهر شدند

اسکان وسیع کردها بعد از الحاق قفقاز جنوبی به روسیه در آغاز قرن نوزدهم از کردستان به قفقاز صورت گرفته است روابط بین کردها و مقامات ترک همواره بد بوده به گونه ای که کردها همیشه مورد تعقیب و آزار و حتی کشتار قرار گرفته اند و همین امر موجبات مهاجرت آنان به سرزمین های تحت کنترل روسیه را فراهم آورده است حدود ششصد خانوار کرد در منطقهئ قره باغ اسکان داده شدند

اکثر کردهای ارمنستان بویژه بعد از دو جنگ کریمه و ایران و روس که هر دو در قرن نوزدهم روی داد به این کشور آمده اند

انستیتوی مطالعات شرقی دانشگاه دولتی ایروان رشته کردشناسی و اتحادیه نویسندگان کرد وجود دارد و کردها دارای یک روزنامه به زبان کردی به اسم ریاتازا(riataza) به معنی راه نو هستند و نیز دارای برنامه رادیوئی ویژه خود می باشند

در ارمنستان چندین شخصیت برجسته کرد زندگی کرده اند و حضور کردهای مسلمان در ارمنستان عمدتاٌ بر اثر سیاست های نژادپرستانه مقامات دولت عثمانی در قتل عام اقوام غیرترک بوده است

 

یزیدیها

در حالحاضر یزیدیها بزرگترین اقلیت ارمنستان به شمار می روند آنها کردهائی هستند که دین اصلی خود را حفظ کرده اند آنها به زبان کورمانجی(kurmanji) یا کردی شمالی سخن می گویند و تغریباٌ تمامی متون مقدس آنها به این زبان است که در بر گیرندهء سرودها(pewl) است

دانشمندان معتقدند که مذهب یزیدیها یکی از قدیمی ترین اعتقادات باقی مانده از دوران باستان است که سخت در تار و پود زندگی آنان اثر کرده و معروف به پرستش فرشتگان یا ایزدان است به همین خاطر بهتر است آنها را ایزدی بخوانیم و نه یزیدی و این امر ریشه در این اعتقاد هند و اروپائیان و بویژه ایرانیان باستان دارد که خدا هفت فرشته را برای خدمت به خود خلق کرده که در آئین زرتشت به آنها امشاسپندان گویند ولی در میان یزیدیها بزرگترین فرشته ، فرشتهء مرگ است که از سازندهء خود اطاعت نکرد این اعتقاد باعث شده که یزیدیها سالها متهم به شیطان پرستی شوند ولی آنها معتقدند که فرشته مرگ به درگاه خداوند توبه نموده و به سوی او بازگشته است یزیدیها هنگام گرایش کردها به اسلام ،اساس مذهب خود را حفظ کرده اند

یزیدیها دارای دو کتاب الهامی مربوط به هزار سال پیش می باشند که نوشته شیخ اَدی مسافر و پسرش(12) می باشد که این دو از بانیان مذهب یزیدی نیز محسوب می شوند  جامعه یزیدی یک نظام طبقاتی است آنها دارای سه طبقه مجزا به نامهای شیخ و پیر و مرید هستند شیخها و پیرها دو طبقه بالا و مریدها طبقهء پائین محسوب می شوند ازدواج به صورت درون گروهی است یعنی پیروان هر طبقه باید با فردی از طبقه خود ازدواج کنند آنها به طبقات خود کاستا می گویند

"شیخ ادی مسافر" خود اهل تصوف بوده و مدفن وی در لالیش که  دره ای پرآب و زیبا در منطقهء شِخِن در شمال عراق است واقع است که معبد اصلی پرستش یزیدیها و از اماکن زیارتی آنها است چنانکه ملاحظه می شود مذهب یزیدیها آمیخته ای از آئین مهر ،آئین زرتشت و تصوف و آموزه های اسلامنی است

          در ارمنستان یزیدیها دارای یک جامعهء چوپانی و متمرکز در روستاهای ارتفاعات مرکزی و بلندترین نقاط کشورند گرچه آنها به زبان کردی سخن می گویند ولی آنها خود تمایل دارند که خود را مجزا از کردها بدانند

          چوپانان یزیدی، کوچ سالیانهء خود را در فصل بهار به ارتفاعات بالای کوهها همراه با بر پائی چادرها شروع کرده و همراه با گله های بز و گوسفند خود تا فصل پائیز در آنجا می مانند

          چند روستا واقع در بزرگراه بین آشتاراک و آپاران ، محل اقامت آنهاست سنگ قبرهای آنها به صورت نوک تیز بوده و توسط خانوادهء متوفی ساخته   می شوند در روستای " کوچاک" (kuchak) در نزدیکی آپاران در استان آراگاتسوت در آن طرف جاده یک قبرستان یزیدیها متعلق به قرن دهم با سنگ قبرهای اسب مانند دیده می شود

          یزیدیها از خوردن کاهو و پوشیدن لباس آبی منع شده اند آنها به جهان پس از مرگ آنگونه که در ادیان ابراهیمی نمود دارد اعتقاد نداشته در عوض به نوعی تناسخ معتقدند که خود نام آن را تغییر لباس روح می نامند آنها دو کتاب مقدس دارند که یکی از آنها موسوم به کتاب سیاه سالها پیش به سرقت رفته و لذا متن این کتاب را به صورت سینه به سینه نگه داشته و مشهور به این هستند که تمام کتاب گم شدهء خود را می توانند از بر بخوانند

          یزیدیها معتقدند که خدا پس از خلقت انسان به فرشتگان فرمان داد که بر او سجده کنند اما یکی از آنان از این فرمان اطاعت نکرد چنین عقیدهء مشابهی در اسلام وجود دارد با وجود این آنها معتقدند که این فرشته، توبه کرده و مجدداٌ به  درگاه خدا بازگشته است و نام او شیطان نبوده بلکه مَلِک طاووس یا پیکک(13)است(14)  و کلاٌ یزیدیها ارزش زیادی برای طاووس قائل بوده و بر روی اکثر بافتنی های آنها نقش طاووس وجود دارد

 

روسها

روسها عمدتاٌ در ایروان ، گارنی ، آپاران ، لوری و شیراک مستقرند قبلاٌ تعداد آنها 72000 نفر بود ولی جدیدترین ارقام سرشماری نشان می دهد  که هم اکنون جمعیت روسها در ارمنستان 12الی13هزار نفر است

          تعداد زیادی از روسها در طی جنگ روسیه با ترکیه  در سالهای

1828-1827 به ارمنستان مهاجرت کردند(15) که البته علت آن نزدیکی ارمنستان به مرزهای ترکیه بود و عمدهء مهاجرین هم نظامیان روس بودند این عده از روسها با تاسیس مشاغل و کلیساها در گارنی(که قبلاٌ آلکساندروپل نام داشت) ، ایروان ، وانادزور ، لوری و قاپان مهاجرت کردند و در روستاهای سراسر مناطق شمال غربی اسکان یافتند

این مهاجرت ها عمدتاٌ قسمتی از طرح مقامات در جهت اسکان و استثمار سرزمین هایئی بود که روسها از عثمانی گرفته و نیز ایجاد بازارهائی برای سرمایه داری جدید بود  اسکان ارتشهای روس و قزاق در شمال غربی ارمنستان  در مسیر روسیه به سمت ارزروم بوده است(16)

          موج دوم مهاجرت بعد از 1920 و الحاق بخش شرقی ارمنستان به شوروی صورت گرفت بویژه در زمان استالین که هدف وی ترکیب ملتها برای جلوگیری از اتحاد آنها در برابر شوروی بود چنانکه قسمتهائی از خاک ارمنستان که شامل قره باغ ، نخجوان و جاواخک بود را از این کشور جدا کرده و به همسایگانش داد

          مهاجرت روسها به ارمنستان تا زمان برپائی حکومت شوروی ادامه داشت که علت آن رسمی بودن زبان روسی در ادارات سراسر اتحاد شوروی سابق بود که امکان یک زندگی خوب برای روسها در سراسر جمهوریهای شوروی سابق را فراهم می ساخت  ولی از سال 1989 که زبان ارمنی به عنوان زبان رسمی شناخته شده و در ادارات جایگزین زبان روسی شد تعداد روسها در ارمنستان کاهش چشمگیری یافت(17) علاوه بر این رشد احساسات ملی گرایانه در میان ارامنه هم در کاهش جمعیت روسها موثر بوده با وجود این روسها در ارمنستان دارای پست های مهم اداری و نظامی هستند

 

مولوکاها

مولوکاها در گروههای وسیع در قرن نوزدهم به یلنووکا(18) یا سوان کنونی آمدند حدود 5000 نفر از اولاد تبعیدیان اصلی در ارمنستان ساکن   می باشند

          مولوکاها فرقهء متمایزی از کلیسای ارتدکس روس هستند این فرقه در 1500 میلادی ظاهر گشت با اوج گیری فعالیت های این فرقه در قرون 17و18 تزار و کلیسای روس آنها را به سیبری ، قفقاز جنوبی ، آسیای مرکزی و شبه جزیره کریمه کوچ دادند

          ریشه مولوکاها به طبقهء رعیت روس و ترکیبی از چند ملیت دیگر از امپراطوری روس می رسد این فرقه با پرستش تصاویر و شمائل و واسطه ها(نمایندگان)خدا مخالفت ورزیده و معتقدند که پرستش شمائل و محسوسات باید از مذهب زدوده شود زیرا نوعی بت پرستی است به همین دلیل مولوکاها را ارتدکسهای پروتستان هم می گویند

          مولوکا به زبان روسی به معنی شیر است و با میلک انگلیسی هم ریشه است علت اینکه این گروه ملقب به شیرخوارگان شدند این است که آنها از خوردن گوشت و نوشابه های الکلی امتناع نموده و تنها شیر می نوشند در 1820 نیکلای اول امپراطور روسیه فرمان ممنوعیت سکونت مولوکاها در خاک امپراطوری به جز قفقاز جنوبی را صادر کرد و این امر خود باعث تشویق مهاجرت مولوکاها به ارمنستان شد مولوکاها بعد از استقرار حکومت شوروی در ارمنستان بر اثر رسمی شدن زبان روسی توانستند پستهای مهم اداری به دست آورند

          اولین مهاجرت مولوکاها از ارمنستان به سایر نقاط بعد از جنگ جهانی دوم صورت گرفت در آن موقع روسهای جوان، ارمنستان را به قصد رفتن به سرزمین های ثروتمندتر ترک کردند موج دوم مهاجرت از ارمنستان بعد از استقلال این کشور در 1991 بوده است مولوکاها عمدتاٌ در سوان ، تاشیر و گقارکونیک ساکنند(19) و تعداد کنونی آنها 5000-2500نفر است

 

آشوریها

یکی از پایدارترین جوامع آشوریها در ارمنستان ساکن است زبان آشوری دارای ریشهء سامی و مذهب آنها مسیحیت است تا قبل از اختراع خط ارمنی توسط مسروپ مقدس مردم ارمنستان به خط آشوری می نوشتند و همین امر باعث ورود  تعدادی از کلمات آشوری به زبان ارمنی شده است با وجود اینکه یزیدیها بزرگترین اقلیت ارمنستان کنونی محسوب می شوند ولی ارامنه همواره نزدیک ترین رابطه را با آشوریها داشته اند

          تعداد آشوریها در 1980 حدود9000نفر بوده ولی بعد از فروپاشی شوروی و بروز مشکلات اقتصادی ناشی از آن تعدادی از آنها مهاجرت کردند

آشوریها در ارمنستان دارای مدارس ویژه و در دانشگاهها دارای کرسی استادی می باشند فعالیت اقتصادی سنتی آنها کشاورزی و پرورش انگور است

          اولین موج مهاجرت آشوریها به ارمنستان از ایران و پس از الحاق سرزمین های شمالی ایران به روسیه در طی جنگهای ایران و روس بوده است

آشوریها نیز همانند ارامنه و یونانیها در اواخر قرن نوزده و اوائل قرن بیستم از قربانیان قتل عام اقوام غیرترک توسط عثمانیها بوده اند  در طی جنگ جهانی اول از سوی بریتانیا به آشوریها وعدهء قیمومیت اعطا شد و همین امر باعث شد که جمعیت آشوری ساکن در عثمانی به مقاومت در برابر ترکها و اعراب بپردازند  ولی وقتی بریتانیا از نقشهء ایجاد یک دولت آشوری در خاورمیانه دست کشید همین امر باعث کشتار وسیع آشوریها توسط ترکها ، کردها و اعراب شد بعد از این واقعه اشوریها اقدام به مهاجرت گسترده از عثمانی و خاورمیانه بین سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۲ کردند          آشوریها از کلیسای نسطوری یا آشوری شرق نزدیک یا کلیسای مونوفیزیست یعغوبی(20) و کلیسای آشوری و کلدانی مربوط به نستوریها که به کلیسای کاتولیک رم متصل است پیروی می کنند ولی اکثر آشوریهای ساکن در ارمنستان و جمهوریهای سابق شوروی خود را ارتدکس می خوانند

          آشوریها به زبان آرامی جدید که مشتق از آرامی قدیم است تکلم می کنند که متعلق به گروههای غربی زبانهای سامی است و از زبانهای اصلی مورد مکالمه در امپراطوری باستانی پارس بوده است انجیل متی نیز اصلاٌ به زبان آرامی است

          تجمع عمدهء آشوریها در آرزنی(21) و ورین دوین(22)است و آنها به حفظ سنتها و مراسم خود پرداخته اند(23)

گذشته از این دو ملت ارمنی و آشوری از ملتهای باستانی با سابقه طولانی تاریخی بوده اند این امر و همجواری ارمنستان با تمدن آشور باعث رشد و گسترش روابط و رفت و آمدها میان دو ملت شده است

 

 

آذریها

تا قبل از مناقشهء قره باغ ، آذریها بزرگترین اقلیت قومی در ارمنستان محسوب می شدند ولی پس از مناقشهء قره باغ بین سالهای 1991-1988این ترکیب جمعیتی به کلی عوض شده و آذریهای ارمنستان به آذربایجان و    ارمنی های آذربایجان به ارمنستان آمدند صندوق جمعیت ملل متحد تخمین میزند که تعداد کنونی آذریها در ارمنستان ، تنها چندصد نفر است که اکثر در مناطق روستائی زندگی کرده و متعلق به خانواده های مختلط(شوهر ارمنی و زن آذری یا بالعکس) می باشند همین صندوق تخمین می زند که تا قبل از سال1988 جمعیت آذریهای ارمنستان بیش از دویست هزار نفر بوده است

          هرانوش خاراتیان – رئیس ادارهء اقلیت های ملی و فرقه های مذهبی ارمنستان(24) می گوید اقلیت قومی آذری در ارمنستان زندگی می کنند من تعدادی از آنها را می شناسم ولی نمی توانم رقمی ذکر کنم در طی سرشماری ، تعدادی از مردم خود را آذربایجانی معرفی کرده اند من با برخی از آذربایجانیهای شناخته شدهء مقیم  ارمنستان صحبت کرده ام

          به گفتهء گئورگ بورنوتیان(25) –مورخ ارمنی آمریکائی- در دههء اول قرن نوزدهم خانات ایروان قسمت عمدهء ارمنستان شرقی را دربر گرفته و  منطقه ای تغریباٌ حدود 70000مایل مربع را پوشش می داد که در دست خانهای آذری بوده است

          در اینجا منظور از آذریها در واقع اتباع جمهوری آذربایجان می باشند و آذریهای ایران را شامل نمی شوند جمعیت آذریهای ایران در داخل اقلیت ایرانی ارمنستان قرار می گیرد

 

یهودیها

یهودیها از دو جهت شبیه ارامنه هستند از لحاظ مذهبی و از لحاظ قومیتی

یهودیت هم یک قوم و هم یک مذهب است و ارمنی نیز علاوه بر اینکه نام یک قوم است نمایانگر فرقه ای است که تنها مختص ارامنه است یعنی گریگوری یا در اصطلاح انگلیسی آپوستولیک 

          تاریخ حضور یهودیان در ارمنستان به زمان قبل از مسیحیت باز می گردد تیگران کبیر-بزرگترین پادشاه ارمنستان- در بازگشت از نبردی که به فتح فلسطین انجامید ده هزار یهودی را با خود به ارمنستان آورد در سالهای میانی سدهء نوزدهم، یهودیان از ایران و لهستان شروع به مهاجرت به ارمنستان نموده و جوامع اشکنازی و سفاردی را تشکیل دادند(26)

          جنگ جهانی دوم نیز باعث مهاجرت یهودیان رانده شده از اروپا به ارمنستان شد به گونه ای که شمار آنها به پنج هزار نفر رسید جمعیت یهودیان ارمنستان همواره در حال نوسان بوده بعد از فروپاشی شوروی موج گستردهء مهاجرت یهودیان به دیگر نقاط جهان باعث کاهش شدید جمعیت آنان در ارمنستان شد(27)

          در سال 1991 دولت رسماٌ جامعهء یهودیان ارمنستان را پذیرفت

این جامعه علیرغم جمعیت کمش بسیار فعال است فعالیت یهودیان عمدتاٌ  در امور مربوط به تجهیزات پزشکی و داروئی است جمعیت کوچک یهودیان ارمنستان خود دارای دو شاخه است سنت گرایان و مدرنیست ها سنت گرایان موسوم به جامعهء مذهبی یهودیان ارمنستانJRCA و مدرنیست ها موسوم به جامعهء یهودی ارمنستان JCA می باشند

          در بین سالهای 1972-1965 تعداد یهودیان ارمنستان به ده هزار نفر رسیده بود که علت آن وجود آزادی بیشتر و آزار قومی و مذهبی کمتر در ارمنستان نسبت به سایر نقاط شوروی سابق بوده است

رابی گرش بورشتاین  رهبر جامعهء مذهبی یهودیان و خانم لیا پریمایسلر رهبر جامعهء یهودیان ارمنستان است

 

یونانیها

یونانیهای ساکن ارمنستان به زبان پونتی یا یونانی باستان سخن می گویند که زبان مورد استفادهء هومر و افلاطون بوده است از لحاظ تاریخی نفوذ یونانیان و فرهنگ یونانی در ارمنستان تاریخی(28) از عصر آهن ، هنگامی که استرابو  راهپیمائی ده هزار نفر از طریق سرزمین مرکزی ارمنستان و از امتداد مرزهای جنوبی را ثبت کرد شروع شد

          یوناانیهای ارمنستان ، یونانیهای پونتیک نامیده می شوند پونتوس در زبان یونانی به معنی دریا بوده ودر سواحل جنوب شرقی دریای سیاه واقع است ارتباط این منطقه با هلنیزم(29) به دوران پیش از تاریخ و افساهای جیسون و آرگونوئتس(30) در جستجوی پشم طلائی و به دست آوردن کمربند ملکهء آمازون (31) از سوی هرکول باز می گردد این منطقه ساحلی از سوی یونانیها مسکونی شد بویژه شهر میلتوس در 785 پ م تراپزون(32) در 756پ م و تعدادی شهرهای دیگر در امتداد ساحل از هراکلیا(33) تا دیسکوریاس(34) در قفقاز برپا شده و این امر بعد از فتح اسکندر تکمیل شد

          سهم 2800 سالهء هلنیزم عظیم بوده است دیوژناز سینوپ(35) و استرابون از آماسیا(36)یاد کرده اند گزنفون(37) اینجا را منطقه ای امن شناخته که در آن دودمان بزرگ کُمِنی (38) سلطنت کرده اند ، صومعه و مدرسهء معروف بازمانده از زمان هلنیزم در این منطقه وجود دارد

          پونتین ها(29) گروه مجزائی از یونانیان با زبان گفتاری و رقصها و آوازها و تئاتر و یژه خود هستند آمیزش و نفوذ یونانیان اجدادی و ارامنه با هم آناطولی و خاور نزدیک را تشکیل داد

          تاریخ جامعهء یونانی در ارمنستان به جنگ استقلال یونان باز می گردد

هنگامی که یونانیها در آناطولی از سوی عثمانیها مورد فشار قرار گرفتند این فشارها با کشتارهای جنگهای ایران و ترک و روس طی سالهای 1828-1827

شدت گرفتند و گروههای وسیعی از یونانیان به شرق ارمنستان مهاجرت کردند ولی این مهاجرتها بیشتر در دوران قتل عام ارامنه بین سالهای 1921-1915 و سپس یونانیها بوده است

          یونانیها با ارامنه در یک تراژدی مشترک (قتل عام) سهیم بوده و هر دو توسط دولت عثمانی در اوائل قرن بیستم به خاطر تمایلات جدایی خواهانه مورد فشار بوده اند در واقع قتل عام یونانیها اغلب با قتل عام ارامنه گره خورده است نقطهء عطف برخورد با یونانیها ی ترکیه با اتحاد آلمان و عثمانی پس از پیمان برلین بوده است آلمانیها حمایت انگلیس و فرانسه ازجمعیت مسیحی داخل امپراطوری را مانعی در جهت منافع خود در نظر گرفته و مقامات ترکی را متقاعد کرده بودند که یونانیها برای فروپاشی امپراطوری عثمانی تلاش می کنند

          جنبش های موفقیت آمیز در بالکان موجب حس تهدید از وقوع   حرکت های مشابه در آسیای صغیر شد به همین خاطر بعد از جنگ های بالکان ، ترکهای جوان تصمیم گرفتند که آسیای صغیر یک سرزمین یک پارچه گردد ودر نتیجه ارامنه و یونانیان از این منطقه حذف گردند

          به دستور حکومت یک و نیم میلیون ارمنی و سیصد هزار یونانی پونتیک از طریق قتل عام ، بیماری ، تبعید ، خونریزی ، اعدام با چوبهء دار و تیر ، آتش زدن و سرما نابود شدند و آنهائی که باقی ماندند فراریانی بودند که هرگز بازنگشتند

          پونتین ها در سراسر جهان پراکنده اند که در نتیجه قتل عام و تاریخ منحصر به فرد و زبانشان که نقطهء ارتباط بین یونانی قدیم و جدید است در خطر نابودی و انقراض قرار دارند یونانیان و ارامنه به ارتباط مثبت خود به خاطر وجود دشمنی مشترک و فشار بر آن برای پذیرش نسل کشی ها ادامه می دهند با وجود این یونانیهائی که در ارمنستان باقی مانده اند همانند ارامنه بومی دستخوش مهاجرت برای نیل به زندگی بهتر در سایر نقاط جهان بوده اند تعدادی از یونانیان جوان پس از فروپاشی شوروی در جستجوی کار به یونان بازگشته اند ولی آنها بر اثر عدم مکالمهء یونانیهای امروزی به زبان یونانی قدیم احساس انزوا می کنند تعداد یونانیها قبل از فروپاشی شوروی حدود6000 و تعداد کنونی آنها بین 1500 تا 2000 نفر است

          نواحی یونانی نشین ارمنستان شامل هانکاوان (یک روستای یونانی نشین) ، آلاوردی ، لوری ، آرزنی ، نویمبریان و گیومری می باشد(40)

 

 زیرنویس ها

H ranush Kharatian:1

2 AA government affiliated department for national minorities and religious issue

3: www. Assyriantimes.com

4: Moldavians

5: Mordvinians

7 : Ossetes اوستیا از مناطق خودمختار داخل گرجستان می باشد و خود شامل دو بخش است اوستیای شمالی که در دست روسیه است و اوستیای جنوبی که در دست گرجستان است و در سالهای اخیر حرکتهای استقلال طلبانه از سوی مردم اوستیا شدت گرفته است

7: پنطیکاست کلمه یونانی به معنای پنجاهم است و اشاره به روزی دارد که شاگردان مسیح توانائی صحبت به زبانهای مختلف را برای اشاعه مسیحیت پیدا کردند که حریان مفصل آن در اعمال رسولان کتاب مقدس آمده و معادل ارمنی آن هُکِگالوست اhoke galust است

8: Jehowas Witnesses

9: Mormons

10: Aragatsot

11: Shaddadid

12: Sheikh Adi mosafer and his son

13: peacock

14: www.tacentral.com/people/yezidis

15: www.tacentral.com/people/Russians

16: همان منبع

17: اصل دوازدهم قانون اساسی جمهوری ارمنستان مقرر می دارد

                        « زبان دولت جمهوری ارمنستان ارمنی است»

18: Yelenovka نام قدیم سوان

19: www.tacentral.com/people/molocans

20: مونوفیزیست ها یا یعقوبی ها فرقه ای در مسیحیت است که مسیح را دارای طبیعت واحد می داند و بانی آن یعقوب-اسقف بزرگ کلیسای اورفا-در قرن پنجم میلادی است

21: Arzni

22: Verin Dvin

23: www.tacentral.com/people/Assyrians

24:Head of department on national minorities and religious matters on Armenia

25: George Bournoutian

26: اشکنازیم و سفاردیم عنوان دو دسته از یهودیان است اشکنازیها عمدتاً دارای خصائص شرقی و اروپای شرقی و سِفاردیم ها عندتاً دارای خصائص غربی می باشتد حایگاه عمدهء یهودیان اشکنازیم ، اروپای شرقی و شرق آلمان و جایگاه عمدهء یهودیان سفاردیم ، اسپانیا و اروپای غربی بوده است

27: www.worldcommunication.org/Armenians

28: ارمنستان کنونی تنها یک دهم از خاک ارمنستان بزرگ یا تاریخی است که سیصد هزار کیلومتر مربع وسعت داشته است

29:   Helenismبه فرهنگ یونان باستان اطلاق می شود

30: Jason and Argonauts

31: the Amazon queen girdle

32: Trapezunta

33: Heracleia

34: Discories

35: Sinope

36: Amaseia

37: Xenophon

38: Comneni

39: Pontians:

تعداد صفحات : 8

درباره ما
پرسیم له‌ كاوه‌ی باپیرم، گوتم: بابه‌! وا ده‌ست به‌سته‌م، ده‌ پێم بڵێ، چۆن ده‌گه‌مه‌ نه‌ورۆزه‌كه‌ی سه‌ده‌ی بیسته‌م؟ گوتی: ڕۆڵه‌! گه‌ر كوردستان بكه‌ن به‌ پارچه‌ ئاگرێ، نه‌ك زوحاكێك، هه‌زار زوحاك مل كه‌چ ده‌كا و خۆی ناگرێ!
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    فرقی هست بین این سایت.بابقیه سایتها./؟//؟/؟/؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 293
  • کل نظرات : 124
  • افراد آنلاین : 9
  • تعداد اعضا : 741
  • آی پی امروز : 71
  • آی پی دیروز : 46
  • بازدید امروز : 91
  • باردید دیروز : 180
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 11
  • بازدید هفته : 91
  • بازدید ماه : 1,150
  • بازدید سال : 36,865
  • بازدید کلی : 1,238,849
  • کدهای اختصاصی
    قڕمان ده‌كه‌ن؟تا چرای ئێمه‌ نه‌سووتێ... (ئه‌و گه‌له‌ی گه‌لێكی تر ده‌چه‌وسێنێته‌وه‌ خۆی ناحه‌سێته‌وه‌) بیرمه‌ندێك تا چرای ئێمه‌ نه‌سووتێ، ئێوه‌ هه‌رگیز ڕووناكایی نابینن به‌ چاوی خۆتان. تا ئێمه‌ دیل و كۆیله‌ بین، هه‌ر كۆت و نیر، تۆق و زنجیر ده‌كه‌ین بۆتان! * * * قوڕتان به‌ سه‌ر! دوای مردنیش، لی ناگه‌ڕێین نیشتمانمان بكه‌ن به‌ ماڵ. لێ ناگه‌ڕێین گۆشتمان بخۆن وه‌ك قه‌ل و داڵ. گه‌ر هیچ نه‌بێ ده‌بینه‌ خاڵۆزه‌ی بێستان، زیوانی ناو ده‌غڵ و دانتان. ده‌بینه‌ لم، ده‌چینه‌ ناو پارووی نانتان. ده‌بینه‌ مار، په‌پكه‌ ده‌خۆین له‌ناو نوێنتان. ده‌بینه‌ شێرپه‌نجه‌ و میكرۆب، گه‌را ده‌خه‌ین له‌ناو خوێنتان. ده‌بینه‌ كوان، هه‌رده‌مه‌و له‌ جێیه‌ك ده‌ردێین. ده‌بینه‌ ژان، له‌ سه‌د لاوه‌ تێتان وه‌ردێین. ده‌بینه‌ زێرووی هه‌زارپێ، ده‌م گیر ده‌كه‌ین له‌ گه‌رووتان. ده‌بینه‌ تامیسكه‌ی سه‌ر لێو، باپشكێوی سه‌ر پێڵووتان. شایی بكه‌ن - ده‌یكه‌ین به‌ شین. پرسه‌ دانێن - كاستان ده‌كه‌ین به‌ پێكه‌نین! ده‌بینه‌ له‌كه‌ی زمان و تانه‌ی سه‌ر چاو. ده‌بینه‌ مووی ناو خۆراك و خڵته‌ی ناو ئاو! تا چرای ئێمه‌ نه‌سووتێ، ئێوه‌ هه‌رگیز ڕووناكایی نابینن به‌ چاوی خۆتان. تا ئێمه‌ دیل و كۆیله‌ بین، هه‌ر كۆت و نیر، تۆق و زنجیر ده‌كه‌ین بۆتان!