حجم .1.52 MB
دانلود از لینک www.persiangig.com
دانلود از لینک www.rapidshare.com
ali mardan
|
hama jaza
|
|
شاید اگر تا دیروز به ما می گفتند کردهای در شمال ایران، آن هم با گویش کردی وجود دارند، شگفت زده می شدیم.اما در واقع مرزهای وسیع کردستان هنوز هم آن چنان شناخته شده نیست که بتوانیم آمار دقیق کردها را مشخص نماییم. این مقاله تحقیقی است کوتاه از کردهای (شمال ایران) که مکان اصلی آن ها هورامانات بوده است. اما به دلایل سیاسی وفرهنگی کوچانده شده و پس از مهاجرت های پی در پی در شمال ایران ساکن شدند.
پیشینه و سابقه تاریخی ایل عبدالملکی:
زادگاه اصلی نیاکان عبدالملکی قبل از هجوم اعراب به ایران در ارتفاعات هورامان بود.
پس از ورود اسلام یعنی حدود هزار و چهار صد سال پیش بنا به دلایلی عبدالملکی ها ابتدا حدود چهار سال در سرزمین های جنوب ایران و پس از آن به استان لرستان کوچانده شدند.تقریبأ هفتصد سال درآن نواحی در کنار طوایف زندیه به دامداری مشغول بودند، تا اینکه در زمان نادر شاه افشار به مدت بیست سال همراه با طایفه زند به دره گز قوچان تبعید شدند.دکتر سیروان هورامانی در تحقیق و بازدیدش از قلعۀ عبدالملکی قروۀ سنندج در سال 1357 تاریخ قلعۀ عبدالملکی قروه را 275 سال تخمین زده است.
باری تاریخ جدایی برادران پنج قلعۀ عبدالملکی تا به امروز یعنی به سال 1383 حدود 300 سال می رسد. در آن زمان برادران قلعۀ عبدالملکی به دره گز قوچان و برادران قلعۀ عبدالملکی قروۀ سنندج به ریاست عبدالرضا خان عبدالملکی به منطقۀ کردستان فرستاده شدند. سرانجام طوایف زند پس از درگذشت نادر شاه به محل سابق خود یعنی لرستان برگشتند.عبدالملکیان پس از به قدرت رسیدن کریم خان زند به خدمت حکومت زند درآمده و به کار نظامی گری مشغول و از یاران وفادار سلسلۀ زندیه شدنددر هنگام محاصرۀ شیراز توسط آقا محمدخان قاجار در زمان لطفعلی خان زند، خدمات زیادی به شهریار جوان زند نمودند. سرکردۀ ایل عبدالملکی معروف به ابدال خان عبدالملکی در هنگام محاصرۀ شیراز بر این عقیده بود یا شیراز را برای خان زند فتح نماید یا در آنجا کشته شود.
او سرانجام با اصرار و پافشاری،خان زند را راضی نمود در جنگی نابرابر با ابدال خان و یارانش که قریب به 500 نفر سوار عبدالملکی و غیر عبدالملکی بودند در مقابل 5000 نفر سپاه مصطفی خان قاجار قرار گرفتند.در نتیجه این جنگ نابرابر ابدال خان با ضربات نیزه در حوالی شیراز از پا درآمد و روی در نقاب خاک کشید.پس از انقراض سلسلۀ زندیه و اسیر شدن لطفعلی خان زند به دست آقامحمدخان و تبعید وی به تهران که به سال 1169 خورشیدی، حدود 214 سال پیش می باشد، آقامحمدخان 12000 خاندان عبدالملکی کلهر، مافی و خواجه وند را با عیال لطفعلی خان از شیراز کوچ داده و به تهرا ن تبعید نموند. ایل عبدالملکی حدود یک تا سه سالدر شهریار تهران به حفاظت و حراست مشغول و پس از آن به منطقۀ نور و کجور مازندران کوچانده شدند. این کوچ ها به دستور چه کسی انجام شد و دلیل کوچاندن آنها چه بود؟ با شروع جنگ ایران و روس در سال 1218 هجری- قمری عبدالملکی ها به خدمت شپاه عباس میرزا درآمدند و از یاران وفادار عباس میرزا در جنگ های ایران و روس بودند، در همین جنگ روزی عباس میرزا برای مقابله با ژنرال «رالوف رول» نیروی فدایی، طلب می نماید. عبدالملکی ها در آن مقابله حاضر و هفده توپ ژنرال روس را به همراه نیروهای افشار از کار انداخته و 400 سرباز چریک عبدالملکی در این را جان باختند.موقعیت جغرافیایی ایل:
چهار قلعۀ عبدالملکی یکی از بخش های شهرستان بهشهر است که متشکل از چهار طایفۀ فهروند، زینوند، شیخ وند و کالوند است.
این منطقه در 14 الی 30 کیلومتری شمال باختری شهرستان بهشهر واقع شده که از شمال به دریای مازندران و شبه جزیزره میانکاله می پیوندد. چهار قلعه دارای موقعیت بسیار با ارزش از نظر کشاورزی و زیست محیطی می باشد.
پزندگان مهاجر همه ساله از کشور روسیه و مناطق سیبری و کشور کانادا به این منطقه آمده و به استراحت می پردازند و به همین دلیل بهترین شکارگاه برای جوانان عبدالملکی می باشد.
ویژگی قومی ایل:
کردهای عبدالملکی از اصیل ترین نژاد ایران آریایی یعنی نژاد ماد هستند. آنان به دلیل زندگی در دشت و کوه و مبارزه با سختی های طبیعت از ویژگی های خاصی برخوردارند؛ روحیه مقاومت در برابر سختی ها، مبارزه کردن وزیر بار زور نرفتن از خصایص بارز عبدالملکی ها بوده و می باشد. به همین دلیل برای حفظ فرهنگ و آداب و سنن خود که از ارزش های ملی و مذهبی آن ها محسوب می شود، تلاش فراوان می کنند.
زبان و گویش ایل:
زبان لری و کردی جزء جز زبان های غربی ایران به شمار می آیند. این زبان ها به دو شعبه شمال غربی و جنوب غربی تقسیم می شوند، که در این میان زبان کردی جزء زبان های شمال غربی ایران به شمار می آید.
به گفته اُرانسکی، زبان های شمال غربی ایران از لهجه های باستانی است که در سرزمین های ماد و پارت یعنی بخش های شمال غربی فلات ایران رایج بوده است. زبان کردی به سه گویش کرمانجی، سورانی و گورانی تکلم می گردد. گویش گورانی یا هورامی لهجه های زیادی دارد گویش عبدالملکی شاخه ای از گویش هورامی می باشد.
مذهب و دین باوری ایل:
قبل از ورود اسلام عبدالملکی ها در ارتفاعات پاوه پاوه و هورامان زندگی کرده، و همچون دیگر اقوام ایرانی معتقد به دین زردشت بودند. اما پس از کوچ به نواحی جنوب ایران و برخورد با آیین و قوانین جدید اسلام، به اسلام و مذهب تشیع روی آوردند. و از علاقمندان به خاندان عصمت و طهارت علیه السلام گردیدند. این علاقه و ارادت همچنان تا به امروز در دل هایشان فروزان و گرما بخش است.
حفظ اصالت شرط اصلی تولید لباس کردی است
|
|
حفظ اصالت لباسهای محلی کردستان از نکات مهمی است که در تولید صنعتی این محصولات مورد نظر قرار میگیرد. آرش ناصریان هنرمند تولید کننده لباسهای محلی در گفتگو با میراث آریا(chtn)، با بیان این مطلب گفت: هم اکنون در قالب شرکت سهامی خاص فعالیت میکنم و این شرکت اولین واحد صنعتی است که اقدام به تولید لباس محلی کرده است. این هنرمند تولید کننده لباسهای محلی افزود: لباسهای تولید شده در این شرکت در حد استاندارد پوشاک ایران است و برای اولین بار در یک واحد صنعتی لباس محلی به صورت مارک دار تولید میشود. وی با بیان اینکه قبل از راه اندازی این شرکت 10 سال در حوزه تولید لباسهای محلی کردستان فعالیت داشته، اضافه کرد: لباس محلی کردها در مقایسه با سایر لباسها از تنوع رنگ و طرحهای بسیار بیشتری برخوردار است. این صنعتگر ادامه داد: این تنوع رنگ بر گرفته از محیط زندگی کردها است و فضای طبیعی زیبای کردستان به طور کامل در لباسهای محلی کردها مشهود است. وی تصریح کرد: وظیفه انتقال لباس سنتی پیشینیانمان به آیندگان بر عهده ما است و کردها اجازه منسوخ شدن لباسمحلی شان را نمیدهند. این هنرمند با تأکید بر اینکه لباسهای مناطق کردنشین ایران، عراق، ترکیه، سوریه و ارمنستان بسیار به هم شبیه است، اضافه کرد: در مجموع 38 نوع لباس کردی زنانه و مردانه در این مناطق شناسایی شده است. وی افزود: در حال حاضر 12 مدل از 38 نوع لباس به صورت عمومی در نواحی کرد نشین مورد استفاده قرار میگیرد. این هنرمند تولید کننده لباسهای کردی تفاوت میان انواع لباسهای کردی را بسیار جزئی توصیف کرد و اظهارداشت: این تفاوتها تنها در سربند، شال و کمربند به چشم میخورد که نشاندهنده مناطق خاص کردنشین است. وی یادآور شد: با مشاهده لباسها مشخص میشود که شخص متعلق به کدامیک از نواحی کرد نشین است. |
برخی از زبان شناسان و شرق شناسان فرنگی که با زبان کردی مانوس بودهاند، بیشتر این اطلاعات را به شکلی کلی یا ویژه ارائه داده وگفتهاند که: این زبان در عداد زبانهای هند و اروپایی و خانوادههای هند و ایرانی و در زمره ی زبانهای ایرانی است وبا زبان فارسی قرابت نزدیکی دارد.
اینک این سوال پیش میآید که پیدایش زبان کردی چگونه بوده است؟ اشکار است که زبان هر زاد و بومی زبان ساکنان آن است؛ اگر رویدادهای تاریخی باعث ایجاد تغییرات نژادی نشده باشد آن زبان همان زبان ساکنان دیرین آن سرزمین است. عکس این موضوع نیز صادق است. اینک ببینیم این موضوع در مورد زبان کردی چگونه صدق می کند؟.
سرزمینی که آن را کردستان مینامند و کردها در آن ساکنند، محل کشف باقیماندهی اجساد فسیل شدهی انسانهای باستانی است. این استخوانها که در "شانه دری" یافت شده است، دارای اهمیت بسیاری است؛ چرا که، اولین بار است بقایای انسان عصر سنگی - که 60 هزار سال پیش از این عراق را مسکن خویش ساخته است، یافت میشود.
شصت هزار سال پیش از این محدودهای که اینک کردستان نامیده میشود،آباد و ماوا و پناهگاه مردمانی بوده که زبانی هم برای سخن گفتن داشته اند؛ اما از آن جا که سخن گفتن دربارهی این زبان کار دانشمندان باستان شناس است؛ به همین جهت همراه با تابش انوار آفتاب 57200 ساله بربالهای زمان و گذر ایام خود را به پیش میکشیم و به دورانی میرسانیم که، اقوام ماد خود را به ایران کنونی و غرب آسیا رساندند و با نژادهای خوژیایی، لولو، گوتی، کاسی، (خوری یا هوری ) - که در دامنههای آن سوی کوههای زاگرس میزیستند و تا حد مناسبی زندگی خود را سامان داده بودند و جمهوری و تمدنی نسبتاً پیشرفته تاسیس کرده بودند – مواجه شدند.
ناهید محمدی
کرد یعنی یک اصالت
ناب ... ناب
کرد یعنی یک سوال بیجواب
کرد یعنی منصور بر دار باش
مرگ را در آغوش و بیدار باش
کرد یعنی گریههای تا خدا
کرد یعنی سوزش بیانتها
کرد یعنی صد شهید و یک مزار
کرد یعنی برکههای بیقرار
کرد یعنی مویههای انتظار
کرد یعنی سالهای بیبهار
کرد نام یک قوم از پدر
کرد یعنی عاشقیکردن تا جنون
کرد یعنی نه مذهب نه مرز
بلکه خون
کرد یعنی عاشقیکردن تا جنون
له سه رده شتا
له ژیر خیوه تیکی شرا
له ناو چنگی توندی سه رما
ئاواره ییکی عیراقی
به خوی و به قاچیکه وه
له به ر خوا ده پاریته وه!
ئاواره که ی سولیمانی
به خوی و به قاچیکه وه
ده بزرکینی و
روو وه خودا ئه م وشانه ئه درکینی:
- خودایه گیان!
که واته من له گه ل یارم بووینه ته یه ک
توش ئه و جه سته دوو قاش مه که و
هه ر کام بو شوینیکی توور ده ی!
خودایه گیان! من بی یارم ...
له ئه م ژیانه بیزارم!
له ناو شاری سولیمانی
... شاری به رزی ئه وینداری ...
کچ و کوریکی گه نج و لاو
ده ستیان له ناو ده ستی یه کا و
تیشکی چاویان تیک ئالقا بوو!
ده یانروانی
له سنووریکی تیک شکاو!
سنووره کانی نیوانیان تیک شکاندبوو
داری ناموییان سووتاندبوو!
له ناو شاری سولیمانی
ئه م دوو لاوه
هه موو روژی
تاسه کانیان به دیداری یه کتر ئه شکاند!
هه موو روژی
کووره ی ئه شقیان به دیداری یه ک ئه گراند!
هه موو روژی
وشه کانی به کره شوفاریکی تریان
له ناو گه روویا ئه خنکاند!
هه موو روژی
سه ریان له به ر ئاوینه ی چاوی یه کترا دائه هینا!
هه موو روژی
کور دلی کچی ئه رفاند و
کچ له جیاتان دلی کوری ئه برده وه!
هه موو روژی
ئه م کچ و کوره دلداره
به لینیان نوی ئه کرده وه!
قه رار بووماوه یه کی تر
مه لی به یه ک گه یشتن له ناو سامالا هه لفرینن!
قه رار بوو ماوه یه کی تر
شه می وه سل داگیرسینن!
به لام...
له پر...
سیلاوی هات
تاوی دانی و
هه ر کام بو شوینیکی بردن...!!
ئاواره که ی سولیمانی
به خوی و به قاچیکه وه
ده بزرکینی و
نهینی دل ده درکینی ...
گوایه تازه
(...با...) نامه یه کی له یاری بو هیناوه
کاغه زیکی وه کوو دلی ئه وینداران سپی و ساکار
تهنیا ناوی ئه م و ئه وی تیا نوسراوه و
ناوی دلدار!
گوایه ئه م یاره یه ک قاچه
ده یه وی ولامی نامه ی بداته وه
نامه ی نووسی و دایه ده س ...با...
تا بو خوی بوی بباته وه!
ئه م نامه چیی تی دا نه بوو
به رجی
خواهر کوچک و معصومم خجالت نکش
این کسان دیگری هستند که باید از تو و امثال تو خجالت بکشند
گناه تو نیست ای دخترکم که به جای درس و مشقت باید آدامس بفروشی ..
گناه تک تک ماست که بی عدالتی میبینیم و سکوت میکنیم!
گرگها بسیار دقیق و حساب شده عمل میکنند
به سراغ گلّهای میروند که حفاظش عیب و نقصی دارد
انگار راه را که باز میبینند طمع به دلشان میافتد.مانند بعضی از انسانهای امروزی و دیروزی و فردایی...
گرگ صفت های جامعه هم عیناً از گرگ های طبیعت الگو گرفته اند
هر کجا نقصی میبینند دلشان به طمع میافتد.
حقّا که کلام خداوند زیبا و حکیمانه است
آنجا که میفرماید:
«به گونه ای سخن نگویید – و عمل نکنید- که بیماردلان بر شما طمع کنند»
گاهی به لطف خداوند خود را همچون عقابی بر فراز آسمان می یابم.اما ناگاه فقط به خاطر لذت خوردن موشی ،
به سوی زمین خاكی شیرجه می زنم و
آسمانی بودنم را به موشی می فروشم
کنیاس حمید، مشاور رئیس جمهور ارمنستان برای امور ملت کورد، در اجتماع اسایتد و فرهنگیان کورد ارمنستان، اعلام کرد: مدت مدیدی است که کودکان کورد در ارمنستان در انتظار تحصیل زبان مادری خود در مدارس، به طور رسمی هستند.
وی افزود: با تلاش و پی گیری چندین سالهی اساتید، معلمان و فرهنگیان کورد، بالاخره
دولت با تدریس به زبان کوردی با الفبای لاتینی در مدارس دولتی ارمنستان موافقت
کرد.
به گفتهی مشاور رئیس جمهور ارمنستان برای امور ملت کورد، کتب درسی مقطع ابتدایی در مدت زمان کوتاهی به زبان کوردی تهیه و چاپ خواهد شد. کوردهای ارمنستان از رسم الخط لاتینی جهت نوشتن زبان کوردی استفاده میکنند، اما دولت ارمنستان قبلا، استفاده از این رسم الخط را در اماکن دولتی ممنوع اعلام کرده بود.
طبق سرشماری انجام شده در سال 2001، ملت کورد 1.3% از جمعیت 2 میلیونی و 976 هزار نفری ارمنستان را تشکیل میدهد.
هاوار ملا محمد
کوری زانیاری:هاوار ملا محمد ملی پوش عراقی وبازیکن تیم فوتبال استقلال که اصالتا کوردتبار هست حالا در لباس کوردی ظاهر میشودوبه همه نشان میدهد که برکورد بودنش افتخارمیکند لازم به ذکراست ایشان فصل گذشته در تیم فوتبال پیروزی بازی میکردوبازیهای زیبایی از خودبه نمایش گذاشت بطوریکه درمدت زمان کوتاهی توانست درایران طرفداران زیادی رابدست آورد
مكرم علی
له روژیگ به یانی بو خه لگ هه موی له ئیشی وکار خوی دا
بو.لافاویکی بی ره حم هاژه یک خسته ناو ئه دیهاتانه به پیر وژن ومندال ئه
نفال کران له و روژه جاوه ری ئه وکه سانه یین بکرینه وه وفرمیسک له جاو
نه بریایه وه .ئه وه ئیمه ترسمان نه بو له مردنتان بو ئه وی ئیمه هه مو
روژیک ئه م روداوه هه مو روژیک ئه نفال ئه کران له وروژه وه ئیمه
له که رمیان وکوردستان جاو مان کردوه هه مو روزیک ئه نفالیک تازه یه بینین
له هه مو کورستان ئه نفال ئه گراین =تاها شه که رجی زندو جال خه لکی بی
کوناه ئه کرد ه بیرمانه زعیم سدیق تیر باران کورد ئه کرد. ترسمان نه بو
بو مردتان ئیوه هه موروژیک ئه مردن. له وروژه وه ئه نفال کران جاومان بی
فرمیسک نه بو له وروژه ئیوه ئه نفال کران جا ری تر جاومان نه که وته چرای
دیگان . ئه ی نشتمان جون توانید ئه و هه مو خه فه ته له سه ر سنکد هه
لکرید وه کو ئه و شاخانه کولاله سورکه کوردستان ئه و باقیتان کوان تا بکه
رینه وه باوشی کوردستان خوزکه مان ئه زانی له کوین .تاکو به سه ر به رزی
بکرینه وه باوشی دایکتان . ئیوه رویشتن بو سه فه ریک دریش بو ئه وه ی هه
مو خش وخال گه مچک وقزان ومه مه ی مندالکان . ئه م بی تاوانه نه یان زانی
ئه م سه فه ره دریژه ئه کیشی ئه م سه فه ره وا دریش بو یه و منداله مه مه
ژه که ی لیل خویا بردبو ناو جاله به کومه له که ی که که دهسته که ی سدام
دوکتاتور. باشایه تی بو ئیوه مایه وه که به کومه ل له مزاریکی جوان له دلی
هه مومان جیی بوته وه وموری نامردی و نامردایتی بو ده سه لاتی ئه و کاته
ما یه وه . تو سه ر به رزی به و مه راسیمه ی که به خاگ اسبیری که بوی به
قوربانی کوردستان ئه وانیش بون به قه شمه ر ئه که ر ناوی ئه نفال ئه بیستن
. ئیوه هه موتان به یه که وه یه ک کرتو له ناوی جگه ر کوردستان به سه ر به
رزی راسباردران ئه وانیش وه کو قه شمه ر هه مو روزیک داد ودادکا ئه کرین .
..ئه ئه نفال کراوکان روحم هه ر هاله لاتان
.. بومه که موته ر بام هه را ی لاتان
له و ساله ئیوه ئه نفال کران سه کی بیانو ئه و
ده وره کوشتی قه لا ره شی توبی ومه لی توبی نه ی ئه خوارد ئه ونده ی لاشه ی
کوردی خواردبو نالیم ئه وکریان ئه و فرمیسکه ئه وها سه ر که وی نالیم ئه و
توله دوای جه ند قرن تر بسینری . ئه مه خه و نی یه ئه مه
رستیه هه موتان ئه یبینن له ژیری ئالا وقانون وده وله ت تویان خسته ناو
زیل وبو سه ماوه رهوانه کرای ئه وه خه ونه بو مه رومال تو به سه ر جاشه
کان دا به ش کرا ئه وه خه و نه بو عه رب له ماله که د نشته جی کرا ئه مه
خه و نه بو کجی عازه و بو میسر وعربستان روانه کرا ئه ی به جا وی خوت نه
دی جو ن ماله که ت کاول کرا
به جاوی خوت نه تدی جون سه گ هاته قسه وه تی
هه ر جی م لی ئه که ن بکه ن من نابم به به عسسسسسسسسسی من نابم به بعسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
رجب طیب اردوغان' نخست وزیر ترکیه روز
چهارشنبه 2 آذر ماه 1390 گفت: به نام دولت ترکیه از 'کردهای علوی' استان
'تونجعلی ' به علت کشتار و تبعید آنان در دهه 1930 عذرخواهی می کنم.
به
گزارش ایرنا ، وی در نشست نمایندگان استانهای مختلف حزب حاکم ' عدالت و
توسعه' ضمن بیان این مطلب گفت : اگر به نام دولت ترکیه باید از رخدادهای
تونجعلی و یا ' درسیم' در اواخر دهه 1930 عذرخواهی شود ، اگر این عذرخواهی
در عرف دولتی مرسوم است، من به نام دولت ترکیه عذرخواهی می کنم.
اردوغان
در سخنان خود با اشاره به اینکه طبق اسناد رسمی دولتی نزدیک به 14 هزار
نفر در سالهای1930 تا 1936 میلادی در استان' درسیم' از سوی نیروهای دولتی
به قتل رسیدند و بیش از 13 هزار نفر نیز تبعید شدند، اظهارداشت : در آن
دوران حزب ' جمهوریخواه خلق' تنها حزب حاکم در ترکیه بود و مسوولان این حزب
اکنون باید از کردهای درسیم عذرخواهی کنند.
نخست
وزیر ترکیه در ادامه اظهارداشت : طبق اسناد موجود یک کشتار از پیش برنامه
ریزی شده علیه مردم ' درسیم' که بعدها به 'تونجعلی' تغییر نام یافت صورت
گرفته و اسناد آن در آرشیوهای دولتی موجود است.
'
کمال قلچداراوغلو' رهبر حزب جمهوری خواه ترکیه روز گذشته طی سخنانی خواهان
عذرخواهی اردوغان به دلیل رخدادهای درسیم دراواخر دهه 1930 میلادی شده
بود.
اردوغان در سخنان تند
امروزخود خطاب به ' قلچداراوغلو ' گفت: آرشیو دولتی به روی شما نیز باز است
و اگر اطلاعی در مورد آن کشتار ندارید، می توانید به آن مراجعه کنید.
از
سال 1935 میلادی در حالی که حزب ' جمهوریخواه خلق' تنها حزب رسمی ترکیه
بود و به هنگام رییس جمهوری 'آتاترک' به بهانه شورش و عصیان، یک عملیات
نظامی گسترده در استان 'درسیم' که کردهای علوی درآن زندگی می کردند ،آغاز
شد.
این عملیات به مدت چهار
سال ادامه یافت و به گفته برخی منابع تاریخی ، بخش عمده عملیات نظامی در
منطقه در زمانی که آتاترک در بستر بیماری بود و پس مرگ وی انجام شده است .
برخی منابع تاریخی تعداد کشته شدگان در رخدادهای یاد شده را بیش از 50 هزار نفر عنوان کرده اند.
استان
تونجعلی که تا اواخر دهه 1930 به نام منطقه ' درسیم' نامیده می شد و از
دیرباز ساکنان آن را کردهای علوی تشکیل می دهند در شرق ترکیه قرار دارد.
چغازنبیل نیایشگاهی است باستانی که در هنگامه تمدن شکوهمند عیلام و تقریبا
هزار سال پیش از تخت جمشید، در ایران کهن برای ستایش این شوشیناک (خدای
شوش) در هفت مرتبه بنا شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر،
چغازنبیل بخش برجای مانده از شهر باستانی دوراونتش مهمترین شهر تمدن عیلام
است، تمدنی شکوهمند که پیش از ورود آریائیان بر ایران زمین حکم می راند.
عیلام؛ یکی از نخستین تمدن های تاریخ
عیلامیها یا ایلامیان یکی از اقوام سرزمین ایران بودند که از ۳۲۰۰ سال
پیش از میلاد تا ۶۴۰ پیش از میلاد، بر بخش بزرگی از مناطق جنوب غربی فلات
ایران فرمانروایی میکردند.
تمدن عیلام یکی از قدیمیترین و نخستین تمدنهای جهان است. بر اساس
بخشبندی جغرافیایی امروز، عیلام باستان سرزمینهای خوزستان، فارس، کردستان
ایلام و بخشهایی از استانهای بوشهر، استان کرمان، لرستان، استان
چهارمحال و بختیاری، و کرمانشاه و در دوران هایی تا جنوب دریاچه ارومیه را
شامل میشد.
نام این قوم هالتامتی (Haltamti) و سپس آتامتی (Atamti)
بود که اکدیان آن را عیلام تلفظ میکرده و در کتابِ مقدس یهودیان نیز به
همین شکل آورده شده است. این واژه به معنای «کوهستانی» است، که به محل
زندگی این مردمان در دامنههای زاگرس اشاره دارد.
نام دو استان در ایران امروز برگرفته از نام آنان است. علاوه بر استان
ایلام، نام خوزستان نیز از واژه Ūvja آمده که از روی کتیبه نقش رستم و
کتیبههای داریوش در تخت جمشید و شوش، به معنای عیلام بوده و بنا به گفته
ایرج افشار در «نگاهی به خوزستان: مجموعهای از اوضاع تاریخی، جغرافیایی،
اجتماعی و اقتصادی منطقه» در یونانی Uxi تلفظ میشده و اگر گفته ژول آپِر
را بپذیریم در عیلامی Xus یا Khuz بوده است.
زبان مردمان عیلام
زبان عیلامی با هیچیک از زبانهای سامی و هندواروپایی ارتباط نداشته و
زبانی جدا به شمار میآید. برخی از پژوهشگران این زبان را با زبان دراویدی
در هند همخانواده میدانند .
زبانِ عیلامی، جایگاه خود را پس از
ورود اقوام آریائی نیز نگه داشت و زبان دوم نوشتاری حکومتِ ایران در دورانِ
هخامنشی بود. در بیشتر سنگ نوشتههای عصڕ هخامنشی ترجمه عیلامی و بابلی
(زبان بینالمللی آن روزگار) نوشتهها نیز آمده است.
ابن ندیم صاحب «الفهرست» در نقل قولی از المقنع (عبدالله ابن المقفع)
زبانهای ایرانی را «پهلوی، دری، خوزی، پارسی و سریانی» میشمارد که
گواهیست بر حضور زبان عیلامی (خوزی) تا دورههای آغازین اسلامی.
عیلامیان؛ نه سامی و نه آریایی
عیلامیان نه آریایی بودند و نه سامی. برخی از پژوهشگران ایلامیان را با دراویدیان هند همخانواده میدانند.
عیلامیان و سومریها
عیلامیها در برخی از دورههای تاریخی زیر نفوذ دولت سومری میانرودان
بودند. ولی در سال ۲۲۸۰ پیش از میلاد عیلامیان که در اوج قدرت خود بودند،
اور پایتخت سومریان را اشغال و غارت و خدای ویژه آن را به اسارت بردند.
سومر مستعمره و خراج گذار عیلام شد و در پایان در ۲۱۱۵ ق.م در دوره
فرمانروایی ریم سین دولت مشترک سومری – اکدی را به طرزی نابود کردند که ملت
سومر هیچگاه نتوانست از خرابههای تاریخ سر برآورد. مشیرالدوله پیرنیا در
این باره مینویسد:
«دِمورگان و سایر نویسندگان فرانسوی بهاین
عقیدهاند که غلبه عیلامیها بر سومریها و مردمان بنی سام نتایج تاریخی
زیادی دربر داشته، توضیح اینکه عیلامیها بقدری با خشونت و بقسمی وحشیانه با
ملل مغلوبه رفتار کردهاند، که آنها از ترس جان از مساکن و اوطان خود فرار
کرده، هرکدام بطرفی رفتهاند.
بنابراین عقیده دارند مردمی که در
رأس خلیج پارس و بحرین سکنی داشتند، بطرف شامات رفته و شهرهای فینیقی را
تأسیس کرده در تجارت و دریانوردی معروف شدند، گروهی که ربّ النوع آسور را
پرستش میکردند، بطرف قسمت وسطای رود دجله و کوهستانهای مجاور آن رفته
شالوده دولت آسور را نهادند.
مهاجرت ابراهیم با طایفه خود به
فلسطین و بالاخره هجوم هیکسوس هایِ سامی نژاد بمصر و تأسیس سلسلهای از
فراعنه در آن مملکت نیز از نتائج غلبه عیلامیها بر ملل سامی نژاد بود. اما
کینگ باین عقیدهاست، که غلبه عیلامیها در ممالک غربی دوام نیافته، زیرا
عیلامیها، چون استعداد اداره کردن مملکتی را نداشتند و غلبه آنها بیشتر به
تاخت و تاز شبیه بود، نتوانستند ممالک مسخره را حفظ کنند.»
و سرانجام، نابودی تمدن عیلام
در سال ۶۴۰ ق.م. آشور بانیپال پادشاه نیرومند آشور، عیلام را تصرف کرد.
مردم عیلام همگی کشته شدند و دولت آنان نابود شد. تمدن دیرینه عیلام، پس
از هزاران سال مقاومت در برابر اقوام نیرومندی چون سومریها، اَکَدیها،
بابلیها و آشوریها از دشمن خود آشور شکست خورد و از صفحه روزگار ناپدید
گردید. کتیبه آشور بانیپال در باره فتح و نابودی عیلام چنین میگوید :
«
تمام خاک شهر شوشان و شهر ماداکتو و شهرهای دیگر را با توبره به آشور
کشیدم، و در مدت یک ماه و یک روز کشور عیلام را با همه پهنای آن، جاروب
کردم. من این کشور را از چارپایان و گوسپند، و نیز از نغمههای موسیقی
بیبهره ساختم و به درندگان، ماران، جانوران و آهوان رخصت دادم که آن را
فرو گیرند.
چغازنبیل
زیگورات چغازنبیل در سال ۱۹۷۹ به عنوان اثری ایرانی، در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت گردید.
بلندی
آغازین این بنای با شکوه ۵۲ متر و در ۵ طبقه ساخته شده بود اما امروزه
ارتفاع آن ۲۵ متر و تنها ۲ طبقه و نیم از آن باقی ماندهاست.
چیستی نام چغازنبیل
«چغازنبیل» که نام باستانی این بنا است، واژهای محلی و مرکب از دو
واژه «چُغا» (در زبان لری به معنی «تپه») و زنبیل (به معنی «سبد») است که
اشارهای است به مکان معبد که تپه بوده و آن را به زنبیل واژگون تشبیه
میکردند. این مکان نزد باستانشناسان به «دور-اونتش» معروف است که به
معنای «دژِ اونتش»» است.
اونتاش گال پادشاه ایلام باستان است که
دستور ساخت این شهر مذهبی را دادهاست. بنای چغازنبیل در میانه این شهر
واقع شدهاست و مرتفعترین بخش آن است.
سدههای متمادی این بنا در
زیر خاک به شکل زنبیلی واژگون مدفون بود تا اینکه به دست رومن گیرشمن
فرانسوی در زمان پهلوی دوم از آن خاکبرداری گردید. گرچه خاکبرداری از این
بنای محدب متقارن واقع شده در دل دشت صاف موجب تکمیل دانش دنیا نسبت به
پیشینه باستانی ایرانیان گردید اما پس از گذشت حدود ۵۰ سال از این کشف، دست
عوامل فرساینده طبیعی و بی دفاع گذاشتن این بنا در برابر آنها آسیبهای
فراوانی را به این بنای خشتی – گلی وارد کرده و خصوصا باقیمانده طبقات
بالایی را نیز دچار فرسایش شدید کردهاست.
چغازنبیل؛ یادگار تمدن شکوهمند عیلام
محوطه تاریخی چغازنبیل در استان خوزستان واقع در جنوب غربی ایران، در
حدود ۱۲۵۰ سال پیش از میلاد مسیح در دوران عیلامی ها آغاز شد، بعد از حمله
آشوریها ناتمام ماند. هزاران خشت وآجر استفاده نشدهای که در این محوطه
باقی مانده، گواهی بر این موضوع است. چغازنبیل به سال ۱۹۷۹ در فهرست آثار
جهانی یونسکو ثبت شد. ۳۵ کیلومتری جنوب شرقی شهر باستانی شوش قرار گرفته است. ساخت این شهر که
چغازنبیل در اوایل قرن ۱۳ قبل از میلاد توسط
پادشاه ایلامی «اونتاش نپیریشا» در نزدیکی رود دز ساخته شده و «دوراونتاش»
نامیده شد. معنای دوراونتاش «قلعه اونتاش» است. البته در برخی متون میخی از
این شهر با عنوان «ال اونتاش» به معنی شهر اونتاش نام برده شده است.
در
مرکز شهر معبد عظیمی به صورت مطبق بنا شده که امروزه دو طبقه از آن هنوز
پابرجاست. این معبد «ذیقورات» نام دارد که به دو تن از خدایان بزرگ
عیلامیان یعنی «اینشوشیناک» و «نپیریشا» اهدا شده. معبد چغازنبیل بزرگترین
اثر معماری بر جای مانده از تمدن ایلامی است که تا کنون شناخته شده است.
دورتا
دور ذیگورات را دیواری احاطه میکرده که در مجاورت آن در جبهه شمال غربی
معابدی برای خدایان «کریریشا»، «ایشنیکرب» و «هومبان» بنا شده است. همچنین
معابد دیگری در جبهه شمال شرقی قرار داشتهاند. مجموعه این معابد توسط
حصار دیگری احاطه میشده است. در خارج از این حصار بقایای اندکی از
خانههای شهر در سطح زمین دیده میشوند.
دورتادور شهر سومین دیوار
قرار داشته که کل شهر را محصور میکرده. طول این حصار خارجی حدود چهار
کیلومتر است. در زاویه شرقی شهر و در نزدیکی حصار خارجی، کاخهای شاهی قرار
داشتهاند. در زیر یکی از این کاخها پنج مقبره زیرزمینی کشف شده است که
احتمالا به خانواده شاهی تعلق داشتهاند. در طرف مقابل شهر و بر روی ضلع
شمال غربی حصار خارجی مخزنی برای آب موجود است.
«ذیقورات» با تشدید
بر روی حروف «ق» و «ر» کلمهیی اکدی است. در ایران این کلمه عموماً
«زیگورات» نوشته میشود. واژه زیگورات از فعل «زیگورو» به معنای «بلند و
برافراشته ساختن» مشتق شده است. واژه چغازنبیل نیز متشکل از دو جز «چغا» به
معنای تپه و زنبیل به معنای سبد است. گویا قبل از حفاری معبد، ویرانههای
تپه مانند آن یک زنبیل واژگونه را تداعی میکرده است و به همین علت شهر کهن
«دور اونتاش» را به این نام خوانده اند.
چرا چغازنبیل ثبت جهانی شد؟
معیار ۳: مجموعه چغازنبیل گواهی استثنایی بر تمدن کهن و از دست رفته عیلامی ها است.
معیار ۴: چغازنبیل نمونهای برجسته از پرستشگاه عیلامی ها است که با معماری ویژه آن دوران بنا شده است.
بناهای مهم چغازنبیل
یکی از کهن ترین سامانه های آبرسانی جهان
چسبیده
به حصار خارجی رو به جبهه شمال غربی ذیقورات، تاسیساتی متشکل از یک مخزن
در خارج دیوار و یک حوض واقع در درون حصار وجود دارد و شبکه ارتباطی آنها
یک سیستم متشکل از نهرهای کوچک بوده است. آب ذخیره شده در مخزن از طریق
همین سیستم وارد حوضی کوچک میشده و ساکنان چغازنبیل آب مصرفی خود را از
این حوض بیرون میکشیدند. برای اینکه آب به این مخزن برسد کانالی نزدیک به
۵۰ کیلومتر حفر می شود. این کانال از رود کرخه شروع میشود.
حصار
اول: این حصار در بر گیرنده ذیقورات و معابد و بنای نیایشگاه است که در آن ۶
دروازه وجود دارد و از طریق همین دروازهها زائران به محوطه معبد وارد
میشدند. این حصار دارای ناودانهایی است که وظیفه دفع آب را بر عهده
داشتهاند. مصالح به کار رفته در حصار اول خشت و گلکوبیده هستند. به این
حصار «تمنوس» می گفته اند.
حصار دوم: حصاری است که حصار اول و بخشی از بناهای تاریخی چغازنبیل را در بر گرفته است.
جصار
سوم: حصار سوم چغازنبیل نشانگر محدوده شهر بوده است و حصارهای اول و دوم و
مجموعه بناهای چغازنبیل را در بر میگیرد. مصالح به کار گرفته شده در ساخت
این حصار، عموما خشتی هستند.
در روی این دیوار ناودانهایی به
فاصلههای تقریبی ۴۷ تا ۵۰ متر قرار گرفتهاند. این ناودانها به گونهای
ساخته شدهاند که آب را به بیرون حصار و به فاصله دوری هدایت کنند تا مانع
نفوذ آب به زیر دیوار و اطراف ناودان شوند.
ورودی شاهی
: این ورودی مجلل که در دیوار حصار خارجی شهر در ضلع جنوب شرقی نزدیک به کاخ شماره ۳ باز شده است از ۳ قسمت تشکیل میشود.
دروازه بزرگ
که در حصار اول قرار داشت و شرح آن در بخش بناهای داخل حصار اول آمد.
حیاط بزرگ
زوایای
این حیاط به طرف جهات اربعه است و پیادرویی از آجر شکسته به عرض ۷۰/۲ در
حاشیه درونی آن وجود دارد. در ضلع جنوب غربی و در تمام طول حیاط ۲ ردیف
موازی از اتاقها دیده میشود که بین آنها و دیوار حصار شهر بنبستی وجود
دارد که آبهای حیاط از آنجا جاری میشده اند. در ضلع باریک بنا و در طول
حصار تنبوشهای سفالین به قطر ۱۵ سانتیمتر از زیر دیوار میانی میگذرد که
آب اتاق درونی را به طرف اتاق طرف بیرونی هدایت میکرده است. کانال کوچکی
از اتاق ردیف خارجی عبور میکند و پس از گذشتن از زیر دیوار در درون
تنبوشهای دیگر آب را به بیرون یعنی به طرف جنوب غربی میریزد. در ۱۶ متری
اینجا راه آب مشابهی آب اتاقهای مجاور را با شرایطی دیقیقاً مشابه تخلیه
میکند و بالاخره راه آب سومی که مشابه راه آب قبلی است در ۶ متری زاویه
غربی اتاقها قرار گرفته است. روی ضلع شمال شرقی حیاط فقط یک ردیف اتاق
وجود داشت.
دروازه شاهی
دروازه
شاهی که مقابل دروازه بزرگ قرار دارد، فقط یک درگاهی دارد که با دو لنگه
در بسته میشود. کف این دروازه با خشت خام فرش شده است و روی آن را با
سنگفرشی از سنگ های تخت پوشانده اند. در اینجا پلکانی امکان دسترسی به پشت
بام را فراهم میکند. گذرگاهی به عرض ۴ متر ارتباط بین این حیاط و این دو
اتاق را تأمین میکند. فقط اتاقهایی که در طول شمال شرقی قرار دارند دارای
پوشش کفی با خاک کوبیده شده هستند. در جریان کشف دروازه شاهی، در سه محل
مختلف خمرههایی پیدا شدند که در وجه خارجی دیوارها کار گذاشته شده بودند.
این خمرهها بقایای اطفال سن پایین را در برداشته که آنها هم آهکی شده
بودند. این دروازه که به دروازه شاهی معروف است، دروازه عدالت نیز نامیده
شده است. در درون این دروازه بوده که شاه عدالت را به سبک شاهانه اجرا
میکرده است.
کاخ آرامگاه ها: در ضلع جنوب شرقی چغازنبیل و در
نزدیکی حصار سوم، مجموعه بناهایی قرار دارد که به آن محوطه شاهی گفته می
شود. کاخ آرامگاهها در این محوطه قرار دارد. این نام را به دلیل وجود پنج
مقبره زیر زمینی سرداب مانند در این کاخ، بر آن گذاشتهاند. این مقابر
آرامگاه پادشاهان و شاهزادگان ایلامی بوده اند. علاوه بر این آثاری از
تزئینات شیشهای و گلمیخهای لعابدار در کاخ به دست آمده است.
کاخ شماره ۲: این کاخ سه حیاط دارد و با خشت خام ساخته شده است. در این کاخ چندین اتاق و یک حمام نیز وجود دارد.
کاخ
شماره ۳: این کاخ که در نزدیکی زاویه شرقی حصار بیرونی شهر قرار دارد، دو
حیاط دارد. حیاطهای این کاخ نیز مانند کاخ شماره ۲ توسط اتاق هایی متصل به
هم ولی با امکانات و راحتی بیشتر نسبت به اتاقهای کاخ شماره ۲ محاط شده
است.
نیایشگاه نوسکو
این بنا که در محوطه سکونت شاه قرار دارد به شکل (تی) انگلیسی است و نیایشگاه خصوصی شاه و خانواده سلطنتی بوده است.
تعداد صفحات : 8