شكنجه امرالی باید پایان یابد، رهبر آپو باید معالجه شود، آزادی برای رهبر آپو، صلح برای كردستان
به خلقمان در شرق کردستان!
خلق كرد در طول تاریخ خویش به دلیل نبود رهبر و نهاد رهبریت از یك زندگی انسانی محروم مانده است. فقدان رهبری واقعی سبب گردیده تا كردها در سیر تحول و تكامل اجتماعی خویش دچار كمبوده شده و نتوانند با پیشرفتهای معاصر همگام گردند. ظهور رهبر آپو و تلاشهای ایشان جهت نهادینه نمودن رهبریت نیروی جامعهمان را برای ایجاد حیاتی انسانی به حركت درآورده است.
این امر نقشهی مواضع قدرت در كردستان را با چالش روبرو گردانیده است. به همین دلیل با مخالفتها و دسایس گوناگون در پی ممانعت از توسعهی انقلاب كردستان برآمدهاند. اوج این خصومتها با توطئه بینالمللی 15 فوریه 1999 نشان داد كه كردها با چه مسئله بزرگی روبرو هستند. اشغالگران خاك كردستان در مقابل دستاوردهایی كه نتیجهی تلاش و عزم و عظمت رهبرمان است، مرحلهای از سیاست نفی و نابودی را آغاز كردند كه مهمترین بخش آن، نابودی رهبر آپو است. بدون شك این تنها در محدودهی عمل دولت تركیه نبوده و بیارتباط با دولی همچون ایران و سوریه نیست.
دول حاكم بر خاك میهنمان در چارچوب توافقاتی هماهنگ برای تداوم موقعیت تحتستم و اشغال كردستان، در پی تحكیم موقعیت خویش در میهنمان و تداوم سیاست نفی و نابودی خلقمان برمیآیند. این نشان میدهد كه تمامی اقداماتی كه در برابر خلقمان صورت میگیرند، با آگاهی تمامی این نیروها و در چارچوب برنامهای از پیش تعیین شده اجرا میگردند. سهم هر یك از دول تركیه و سوریه و ایران در این نقشهها تعیین شده و تنها پیشاهنگی آن برعهدهی تركیه است. جلسات متعددی كه در این چارچوب در سطوح مختلف برپا میكنند، نشانگر تداوم و منظم بودن این همكاری و توافق است. اخیرا دولت ایران در اجرای این نقشهها، وظیفهی بزرگتری را برعهده گرفته است. اپراسیون علیه نیروهای گریلا، وارد آوردن فشار مضاعف بر خلق و حتی همپیمانی با تركیه كه متفق آمریكا محسوب میگردد، همگی نشان از آن دارند كه ایران سیاست خصومت با خلق كرد را بدون هیچ تردیدی در دستور كار خویش قرار داده است. اعدامهای رو به تزاید، شكنجههای وحشیانه فعالان مدنی و سیاسی، وارد آوردن فشار اقتصادی برخلق، كشتن بدون دلیل هموطنان خویش و مواردی از این قبیل نشان از آن دارد كه جمهوری اسلامی حاضر به برداشتن گامی دمكراتیك در جهت به رسمیت شناختن حقوق خلقها نیست.
در مقابل این وضعیت خلق كرد در دهه گذشته همیشه صاحب موضعی جداگانه بوده است. در انقلاب فوریه 1999 خلق، رهبر آپو را به عنوان ضمانت آیندهی خویش معرفی كرده و در حمایت از ایشان دست به "سرهلدان"های بزرگی زدند. همچنین از آغاز فعالیتهای حزبمان در جهت احقاق حقوق خویش، خلق با تمامی نیرو پشتیبانی خویش را نشان داده و در این راه گاه تا جان دادن نیز پیش رفته و از آن خودداری نكرده است. موضع میهندوستانه خلق در اوضاع ناآرام اخیر اصرار آنها بر ارادهمندی را آشكارا به جهانیان نشان داد.
حملهی كاری "دیگر بس است" با هدف برطرف نمودن ظلم و ستمی كه بر خلق ما روا داشته میشود، آغاز شد. مرحله اول آن بعنوان مرحله تكوین وخودسازی حزبی طرح شد. در اولین مرحلهی آن وظایف با موفقیت پشت سر گذاشته شدند. همراه با خودانتقادی لازم در موضوع وظایفی كه بجای آورده نشدند، لزوم اشاره به این امر وجود دارد كه خلق ما باری دیگر نشان داد كه دشمنان قادر به ایجاد فاصله مابین آنها و رهبرشان نیستند. برای رسیدن به اهداف غائی این حمله كاری، دومین مرحلهی آن را آغاز میكنیم.
ما این حمله را در روز سی ژوئن برابر با 10 تیرماه 1387 آغاز میكنیم. 30 ژوئن سالروز شهادت رفیق زیلان (زینب كناجی)، همچنین سالروز شهادت رفیق زیلان اورمیه(لطیفه سلامت) است. شهادت فدائی این دو رفیق كه قبل از همهی ما به وضعیت اسفبار میهنمان و شرایط زندانی و شكنجه رهبرآپو "نه" گفتند برایمان به سرچشمه الهام فعالیتی در این راستا تبدیل شده است. ما به عنوان پیروان خطمشی این رفقا و با روحیهای همچون روحیهی آنان پا به دومین مرحلهی این حملهی كاری گذاشته و دومین مرحله را كه مرحله سازماندهی است، با ثباتی هرچه بیشتر در برآوردن وظایف آن تحت شعار "شكنجه امرالی باید پایان یابد، رهبر آپو باید معالجه شود، آزادی برای رهبر آپو و صلح برای كردستان" خواهیم كوشید.
چیزی كه ما باید به آن "بس است" بگوییم؛ تخریبات اجتماعی كه دشمن بر جامعه ما روا میدارد، ستم و ظلمی كه به ناحق در پیش گرفته است، یورشی كه در برابر فرهنگ و زبان و گذشتهی ما انجام میدهد، است. رژیم ایران باتوجه به مرحلهی اخیر مبارزات باید بداند كه دیگر با سكوت در برابر سیاستهای غیرانسانی خویش مواجه نخواهد شد. اعدام جوانان ما، حمله بر نیروهای شرق كردستان، همپیمانی با دشمنان قسمخوردهی خلق كرد باید متوقف شده و راه خلق ما برای مشاركت در فعالیتهای سیاسی گشوده شود. ما در برابر هرنوع پلیدی از این دست "دیگر بس است" گفته و این مرحله از فعالیتهایمان را به یاد شهدای راه حفاظت از رهبر آپو مرحله آغاز میكنیم.
خلق ما نیز با برگزاری جلسات، مباحث، ایجاد روشنگری از طریق سمینارها و مطبوعات، نشان دادن اعتراضات و نافرمانیهای مدنی و پخش اعلامیه و همه نوع فعالیت مدنی در وظایف این مرحله شركت كرده و حضور خویش در سنگر و میدان مبارزه را با سایر بخشهای كردستان یكی نمایند. هر پزشك و وكیل انساندوست و باوجدان، بویژه پزشكان و وكلای كرد در مقابل خدماتی كه رهبر آپو در كردستان انجام داده باید از وظیفهی تاریخی خویش غافل نمانده و از ایشان حمایتهای لازم را به عمل آورد. پیشاهنگی در ایجاد تشكلهای حقوق و پزشكی و مواردی نظیر آن كار افراد متخصص در این مقوله است.
اقشار فوق همگام با فرهنگیان و روشنفكران و دانشجویان و دانشآموزان باید در آگاه نمودن جامعهمان از اوضاع كنونی و مشاركت كردن در مرحلهی كاری دیگر بس است، حق عنوانی كه دارند را ادا نمایند. این وظیفهای انسانی و ملی و انقلابی است كه كوتاهی در آن در تاریخ همچون یك نقص و ایراد ملی ثبت خواهد شد. جوانان و زنان كرد نیز به عنوان نیروهای پویا و بیدار جامعهی ما همانند تمامی مراحل، در این مرحله نیز نقش پیشاهنگی خویش را بجای آورده و در صف مقدم تلاش جهت زدودن ظلم و ستم از سرزمینمان و معالجهی رهبر آپو و آزادی ایشان باشند. حمایتی كه جوانان كرد در هر مرحله از رهبر آپو نشان دادند باید اینبار با عزمی بزرگتر و اقدامی معنادارتر در جهان بازتاب یابد.
رهبر آپو امید ایجاد آیندهای آزاد در منطقه بوده و ضمانت استقلال فكری منطقه است. ایشان با ایدهها و عمل خویش تاكنون این را به راحتی اثبات كردهاند. لذا بر هر فرد انساندوست و دمكرات و آزاداندیشی است كه با توجه به این امر در جهت حمایت از رهبر آپو و آزادی ایشان بانگ همیاری بلند كرده و با علم بر اینكه آزادی رهبر آپو گامی بزرگ در دمكراتیزه نمودن منطقه ماست، همبستگی خویش را با خلق كرد نشان دهد.
شكنجهگاه امرالی باید تعطیل شود!
نمایندهی ارادهی سیاسی خلق كرد باید آزاد شود!