loading...
قدمت غيرت اصالت
ارکان/جوانرو بازدید : 1227 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)
شناختنامه‌ی زیر حاصل چکیده‌ی کتابی هفتصدوچندصفحه‌ای تحت عنوان «تاریخی‌از‌آتش»(میژوویه‌ک‌له‌ئاگر) است که در آن «حسن‌جودی»، عضوکمیته‌ی حزب PçDK با رفیق «جمعه»(جمیل‌باییک)، معاون دبیر کل KCK به گفتگو نشسته‌است. ممکن است در این چکیده نکات مبهمی به دید آید، اما آنچه باید گفت این است که کل این موارد در اصلِ منبع، در پاسخهای باییک شکافته شده است، اما ذکر نکات ریز، مطلب را از خلاصه‌گونگی خارج می‌کرد. این اشاره خصوصاً در مورد قسمت انتهایی بروشنی پیداست؛ چنانکه باییک تشریح کرده در سالهای اخیر  تغییرات بنیادین مثبت و پیشرفت فکری فراوانی کرده است، اشاره به عمق این تغییرات فکری،فلسفی و سازمانی در این مقال ناممکن بود. این کتاب به زبان کُردی(سورانی) پاییز 1378(2008) منتشر شد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1)ـ از سال 1938 تا ظهور پ.ک.ک هیچ شورشی در شمال کردستان برپا نشده است. در این فاصله ترکیه در بین دو ابرقدرت شوروی و امریکا طرفدار کاپیتالیزم بود.

2)ـ بعد از کودتای 11 آدار1971 تفکر انقلابی و چپ‌گرایی تحت تاثیر انقلاب ملت ویتنام و حرکت جوانان پاریسی (1968) در میان جوانان ترکیه روبه‌افزایش است. در این کودتا گروههای چپ، چون گروه «ماهیرچایان»و«دَنیزگَزمیش» تصفیه شدند.

3)ـ عبدالله اوجلان در دانشکده‌ی علوم سیاسی آنکارا از این تفکرات متاثر بوده و در اندیشه‌ی جامعه‌ی کُرد و کل ترکیه است، او جریانهای چپ ترکیه را مد‌نظر دارد.

4)ـ در سال 1972 برضد شهید شدن «ماهیرچایان» رهبر حزب «آزادی ملت‌ترکیه» و 9تن از رفقایش و نیز به جهت ممانعت از اعدام «دَنیزگزمیش» رهبر«ارتش‌آزادی‌ملت‌ترکیه» و دو تن از رفقایش، اوجلان با دوستش «دوغان‌فرتنه» راهپیمایی اعتراض‌آمیزی را در دانشکده‌ی علوم‌سیاسی براه می‌اندازد. رهبری کردن این جریان برای اوجلان حدود هفت ماه سکونت در زندان ماماک را به ارمغان آورد، همانجا که دنیز و رفقایش در6/5/1972اعدام شدند. بعد از هفت ماه با وساطت پدر دوغان که ژنرال بود آزاد می‌شوند. در زندان نهالِ بنیادنهادن سازمانی انقلابی در اندیشه‌اش می‌شکفد. (اساساً من در زندان به نتیجه رسیدم و تصمیم گرفتم به نام کُرد و کُردستان جریانی راه بیندازم.ـ‌اوجلان) (اندیشه‌ی آزادی‌ام در زندان رو به کمال است * نفرین به دشمنی که امیدش به زندان است ـ استاد قانع)

5)ـ بعد از رهایی از زندان به اتفاق دو تن از رفقای تُرک‌زبانش، (حقی‌قرار و کمال‌پیر)، ایدئولوژی اولین گروه جریان «آپوچی» را پی‌می‌ریزند.

6)ـ نوروز 1973 در میانه‌ی تفریحی دوستانه در حوالی سد «چوبوک» اوجلان برای اولین بار نتایج اندیشه‌ها و تفکرات عمیقش را با جمعی از دوستانش در میان می‌نهد و نظر آنها را در بنیادنهادن گروه جویا می‌شود. رفیق فوئاد«علی‌حیدرقیتان» تنها فرد آن جمع است که با آپو ماند و تاکنون هم در این جریان بردوام است. از آن هنگام به بعد اوجلان کوشش خود را در جهت گسترش افکارش در سطح مناطق فقیر و کردنشین آنکارا می‌آغازد. در این اوان آپو با تعدادی از دوستان همفکر در منزلی ساکن هستند و زندگی فقیرانه‌ای را دنبال می‌کنند. (او به ما یاد داد به کسی وابسته نباشیم، بصورت نوبتی کارگری کرده و با حق‌الزحمه‌اش غذا و کتاب می‌خریدیم، آپو شبانه‌روز مطالعه می‌کرد و بسیار اندک می‌خوابید.ـ جمیل‌باییک)

7)ـ «فاطمه»(کثیره‌یلدرم) دانشجوی دانشگاه آنکارا با گروه آپو آشنا می‌شود و به آنها می‌پیوندد. پدر و خانواده‌اش از جاسوسان شناخته‌شده بودند. تمام افراد در قبول او به آپو اعتراض می‌کنند. (آپو گفت:به کثیره چون یک تن نباید نگریست، بلکه چون یک طبقه در کردستان باید به او نگاه کرد؛آنهم طبقه‌ی خائنین. چون در کردستان طبقه‌ای چنین موجود است، اگر خواهان آزادی هستیم باید این طبقه را خوب بفهمیم و ریشه‌کنش کنیم.ـ جمیل‌باییک) چندی بعد آپو با فاطمه ازدواج کرد.

8)ـ اواخرسال 1976 برای اولین بار طی سمیناری در خانه‌ی‌بناسازانِ گروه‌مهندسین اندیشه‌های خود را علناً برای مردم خارج از گروهش اعلام می‌دارد.

9)ـ همان سال (1976) اولین گردهمایی گروه در محله‌ی «دیکمان» صورت گرفته و درآن تحت عنوان «شورشیان‌کردستان» تصمیم بازگشت به کردستان و شروع فعالیتهای ایدئولوژی،سیاسی و سازماندهی گرفته می‌شود. این هنگام مصادف با شکست قیام«ملامصطفی‌بارزانی» در جنوب کردستان است. روحیه‌ی کردها در حضیض است. تهدید گروههای دیگر کُرد و ترک در پاگرفتن چنین جریانی باعث پراکنده شدن دوسوم افراد شده و کمتر از یک‌سوم آنها به کردستان بازمی‌گردند. (مردم به ما می‌گفتند خود را قربانی نکنید، شیخ‌سعید، سیدرضا، شیخ‌عبیدالله و ملامصطفی در این کار درماندند، از شما چه کاری ساخته است.ـجمیل‌باییک)

10)ـ سال 1976 هنگام آموزش تپانچه رفیق «علی‌دوغان‌یلدرم» بعلت در رفتن گلوله شهیدشده و اولین شهید پ.ک.ک نام می‌گیرد.

11)ـ  سال 1976 اوجلان اولین تألیفش را بنام «تاریخ‌کولونیالیزم» روی کاستی ضبط نموده و سپس توسط «محمدخیری‌دورموش» بصورت کتابچه‌ای منتشر می‌شود. دومین نوشته‌ی پ.ک.ک که بعدها مستقیماً توسط خود آپو نگاشته شد «راه قیام کردستان» بود که به «مانیفست‌یکم» شهرت یافت.

12)ـ 18/5/1977 رفیق «حقی‌قرار» دستیار اول آپو توسط گروه جاسوسی «ستاره‌ی سرخ» و بدست علاءالدین قاپان ترور و شهید می‌شود. (شهید شدن حقی‌قرار باعث شد تصمیمی بگیریم: باید با اسلحه از خود دفاع کرد، باید حزبی تشکیل داد.ـ‌باییک) (حقی‌قرار روحِ پنهان من بود ـ اوجلان)

13)ـ پاییز 1977 آپو پیش‌نویس پروگرامی را شروع کرده و در زمستان و بهار آن را بین افراد گروه پخش‌نموده و به معرض نقد و نظر می‌گذارد.ـ این برنامه بعدها پروگرام پ.ک.ک شد.

14)ـ از سال 1977 تا شروع کودتای 1980 عده‌ی معدودی از گروههای فاشیستی و چپ ترکیه و نیز گروه‌های کُرد بر ضد حرکت آپوچی وارد عمل شده و دهها تن از افراد این گروه را شهید کردند.

15)ـ بهار 1977 آپو سلسله اجلاسهایی را در کردستان به‌منظور تهیه‌ی پیش‌نویس برنامه‌ی حزبی میان کادرهای رده‌بالا برگزار می‌نماید. این نشست‌ها بعدها «ماراتون شُور» نام گرفت.

16)ـ اردیبهشت‌ماه 1978 رفیق «خلیل‌چاوغون» بدست افراد عشیره‌ی خودباخته‌ی سلیمانیان در شهرک حلوان شهید می‌شود.

17)ـ به‌منظور انتقام ترور رفیق خلیل افراد آپو بر شهرک حلوان یورش برده و رئیس عشیره و افرادش را به خاک‌وخون می‌کشند.

18)ـ 27/11/1978 در روستای «فیس»، از روستاهای شهر «دیاربکر» با مشارکت 23 نفر، که دو تنشان زن بودند، اولین کنگره‌ی جریان آپوچی برگزار شده و در این کنگره «حزب‌کارگران‌کردستان» پایه‌ریزی می‌شود. (من این جریان را خوب یا بد، تا کنون رهبری کرده‌ام، اگر رفیقی آماده است رهبری را بعهده بگیرد به او واگذارش خواهم کردـ آپو) (این سخنِ آپو بود، اما اکثر ما هنوز نمی‌دانستیم کنگره چیست! ـ‌جمیل‌باییک) در این کنگره 7نفر بعنوان کمیته‌ی مرکزی انتخاب می‌شوند: اوجلان، محمدقره‌سونگر، جمیل‌باییک، باقی‌قرار(برادر حقی)، مظلوم‌دوغان، محمدخیری‌دورموش و شاهین‌دونمَز. در همین کنگره نام پ.ک.ک(حزب‌کارگران‌کردستان) و پرچم آن به رنگ سرخ با نشان چکش‌وداس انتخاب شد. (این آرمِ اکثر جریانهای سوسیال و دموکرات و آزادیخواهِ آن دوران بود و ما نیز تحت تاثیرش بودیم.ـ جمیل‌باییک) (من اندیشیدم ژنرالی تُرک بشوم و کردستان را نجات دهم، دیدم این راه برویم بسته است، در عمق اسلام فرورفتم؛ دیدم چاره در این هم نیست، سرانجام دیدم سوسیالیزم پاسخ خواستهایم را می‌دهد.ـ‌اوجلان) چندی بعد شاهین‌دونمز دستگیر شده و تمام اطلاعات کنگره را برای دولت فاش می‌کند. متعاقب آن حملات همه‌جانبه‌ی دولت آغاز‌شد.  

 

19)ـ سال 1978 دولت ترکیه با همگامی گروه‌های فاشیست، قتل و عام وحشتناکی را در شهر «مَرعَش» براه انداخته و صدها نفر را شهید می‌کند. این قتل و عام جوابیه‌ای به گسترش جریان آپوچی بود. آپو آغاز کودتایی را حدس زد و نوشته‌ای تحت عنوان «ایدئولوژی و سیاست چیستند و از کجا آمده‌اند؟» برای آماده‌سازی کادرهایش دراین خصوص منتشر کرد.

20)ـ 30/7/1979 در روستای «قرباش» شهرک حلوان، یورشی بر «محمدجلال‌بوجاق» رئیس عشیره‌ی بوجاق، که از غدارترین خودباختگان کُرد بود صورت گرفته و با این حرکت ضمن شکستنِ قداستِ زورمداری او، موجودیت پ.ک.ک با پخش اعلامیه‌هایی اعلام میشود و سخت مؤثر می‌افتد. در این جریان بوجاق زخمی ، عده‌ای از افرادش کشته و رفیق «صالح‌کندال» شهید می‌شود.(خواستیم از دوستی در حلوان کمک بگیریم، گفت: آماده‌ام در دیاربکر بر ارتش ترک بتازم اما انسان نمی‌تواند بر ضد بوجاق عملی انجام دهد، خدا در آسمان است و بوجاق بر زمین.ـ‌جمیل‌باییک)

21)ـ سال 1979 در انتخابات شهرداری‌ها در «حلوان» و «باتمان» طرفداران پ.ک.ک اکثریت آراء را کسب کردند. اما پس از 3ماه رئیس شهرداری باتمان، «ادیب‌سولماز» توسط دولت ترور می‌شود.

ـ یک قدم به عقب، دو قدم به جلو:

22)ـ با پیش‌بینی احتمال بروز کودتای نظامی در اوایل تموز 1979 اوجلان با همکاری شهید«اَدهم‌اَکچان» ترکیه را به مقصد جنوب‌غربی‌کردستان (کردستان سوریه) ترک کرده و در منزل یکی از بستگان ادهم ساکن می‌شود. آپو مصادف خروج خود به احزاب چپ ترکیه هم پیام می‌دهد جمعی ازکادرهای رده‌بالایشان را به خارج کشور منتقل کنند اما آنها به این اخطار وقعی نمی‌نهند.

23)ـ در همان سال(1979) در دمشق با گروه‌های فلسطینی آشنا شده و رضایت آنها را در امکانِ اسکان کادرها‌ی پ.ک.ک در کمپ فلسطینیان در لبنان، به منظور آغاز آموزشهای ایدئولوژی،سیاسی و نظامیِ سازماندهی‌شده جلب می‌کند. اواخر همان سال دهها کادر پ.ک.ک بدانجا منتقل شده و در «دره‌ی‌بُقاع» لبنان اسکان داده می‌شوند. در آن دره بعدها آکادمیایی نظامی‌ـ‌سیاسی بنیاد نهاده شد. (آپو پیغام داد 250 نفر را منتقل کنیم، من و «دوران کالکان» این عده را زیاد پنداشتیم و گمان کردیم ضعف زیادی را در کردستان باعث خواهد شد، ما عده‌ی کمی را فرستادیم و بی‌گمان اشتباه کردیم، اگر امر آپو را اجرا می‌کردیم آنهمه کادر ما در کودتای 1980 دستگیر نشده، طولانی‌مدت در زندان نمی‌ماندند و شکنجه‌های وحشتناک را نمی‌چشیدند. ـجمیل‌باییک)(در طول تاریخ بسیاری از جریانها برای سرپاماندن در برهه‌ای از تاریخشان کوچ کرده‌اند، نمونه‌اش هم حضرت محمد است. ـ‌جمیل‌باییک)

24)ـ روز 12/9/1980 همانگونه که آپو پیش‌بینی و اخطار کرده بود کودتایی نظامی در ترکیه صورت گرفته و هزاران تن از مردم عادی کشته و دههاهزار تن دیگر روانه‌ی زندانها می‌گردند. دستور انحلال تمام احزاب سیاسی ،گروههای مدنی و بستن تمام روزنامه‌ها و مجلات داده می‌شود. در این وقایع صدها کادر پ.ک.ک و هزاران هوادار این حزب دستگیر می‌شوند. شکنجه‌ی وحشیانه‌ی دولت در زندان دیاربکر بر کادرهای پ.ک.ک مقاومتی عظیم را باعث می‌شود که برای همیشه در یادها ماند.

25)ـ 15تموز1981 اولین کنفرانس پ.ک.ک در لبنان برگزار شده و طی آن تصمیم به بازگشت به کردستان و آغاز قیام مسلحانه گرفته می‌شود.

26)ـ روز نوروز 1982 رفیق «مظلوم‌دوغان» در زندان دیاربکر، به قصد حفظ هویت و ممانعت از تسلیم خود را به آتش کشیده و شهید می‌شود. بدنبال این حرکت سلسله مقاومتی عظیم در این زندان ریشه دوانده و به زندانهای دیگر ترکیه نیز سرایت می‌کند.

27)ـ ساعت3شب 19/5/1982 در سلول33 طبقه‌ی دوم زندان دیاربکر جهت تداومِ نشکستن مقاومت دوغان، رفقا «فرهادکورتای، محمودزنگین، اشرف‌آنیک و نجمی‌اُنَر» با سر دادن شعار «مقاومت زندگی‌است، تسلیم مرگ است» همزمان خود را به آتش کشیده و شهید می‌شوند. این جریان به «شب‌چهارقهرمان» مشهور است. (این کارِ ما بود، آنها پیشتر انجامش دادند ما دیر مانده‌ایم. ـ‌شهیدکمال‌پیر)

28)ـ روز 14/7/1982 رفقا «محمدخیری‌دورموش، کمال‌پیر، عاکیف‌یلماز و علی‌چیچک» دست به اعتصاب غذا زده و هر چهار نفر بعد از 55ـ65 روز شهید و در ذهن آزادیخواهیِ زمان ماندگار می‌شوند.

29)ـ سال 1982 متعاقب یورش اسرائیل به جنوب لبنان و کمپ فلسطینیان، پ.ک.ک تصمیم به پشتیبانی از ملت لبنان و فلسطینیان گرفته و در شهرهای بیروت، حصبایا، الدامور،سیداسور و خصوصاً شهرهای قلعه‌ی شقیف و قلعه‌ی صلاح‌الدین مقاومتی بزرگ را باعث می‌شود. تعدادی از کادرهای پ.ک.ک در این جنگ شهید شدند. این مقاومت‌ها اثر بزرگی بر رابطه‌ی اعراب با کُردها در آن زمان بخشید.

ـ پشت به غربت، رو به وطنی غریب:

30)ـ بیستم آب 1982 دومین کنگره‌ی پ.ک.ک در لبنان برگزار شده و فرمان بازگشت به وطن و آغاز قیام مسلحانه صادر شده و تصمیم کنفرانس یکم عملی می‌شود. مدتی بعد از آن اولین کاروان گریلا  بازگشت را می‌آغازد.

 

 

31)ـ در فاصله‌ی سال1980تا1983 آپو از لحاظ فکری، فلسفی، ایدئولوژی وسیاسی تلاشهای فراوانی در استحکام دادن به بافت فکری خود و کادرهایش انجام داد. در این فاصله چندین کتاب در خصوص مسائل عمقی نوشت، از آن جمله‌اند: «در مورد سازماندهی»، «نقش فشاردرکردستان»، «مسئله‌ی ملی وراهکار چاره»، «قالب شخصیت در کردستان». (در تمام تاریخ هیچ رهبر و هیچ جریانی به اندازه‌ی اوجلان فرد و جامعه را تحلیل نکرده است. ـ‌جمیل‌باییک)

32)ـ 3/5/1983 رفیق «محمدقره‌سونگَر» عضو کمیته‌ی مرکزی پ.ک.ک و رفیق لابراهیم‌بیلگین، در هنگام تلاش برای میانجی‌گری و ممانعت از جنگ برادرکُشی که بین حزب اتحادیه‌ی میهنی(ی.ن.ک) و حزب شیوعی جنوب کردستان در جریان بود ـ‌و به جنگ قرناتا و پشت‌آشان شهرت دارد‌ـ ، شهید می‌شوند. (ما هیچ وقت خود را تنها در برابر یک بخش کردستان مسئول ندانسته‌ایم بلکه هر چهار قسمت را یکجا دیده‌ایم. ـ‌جمیل‌‌باییک)

33)ـ در فاصله‌ی 1982ـ84  چندین کاروان گریلا به وطن بازگشته و در مرز ترکیه‌ـ‌عراق ساکن می‌شوند و تبلیغات عملیات نظامی را می‌آغازند.

34)ـ در 15 آب 1984 قیام مسلحانه با فرماندهی رفیق «عگید»(معصوم‌قورقوماز) در شهرکهای اَروَه و شمزینان شروع شده و بدین ترتیب پ.ک.ک وارد برهه‌ای دیگر از زندگی خود می‌شود. همگام با این حرکت «نیروی ‌آزادی‌کردستان»(H.R.K) موجودیت خود را اعلام می‌دارد.بنای این حرکات بر زنده نگه‌داشتن یاد شهدای زندان دیاربکر نهاده شد. این قیام دولت فاشیست را لرزاند،اعدام‌ها را نگه‌داشت، شکنجه‌ها کاهش یافت، سازمانها و احزاب و سندیکاها مجدداً اجازه‌ی فعالیت یافتند. (سلیمان‌دمیرل و بولند‌اجویت از زندان آزاد شدند و اگر بعدهابه پست‌های رئیس‌جمهوری و نخست‌وزیری رسیدند حاصل قیام پ.ک.ک بود. -‌جمیل‌باییک)، طبق برنامه می‌بایست در این قیام «جبهه‌ی آزادی ملی کردستان» نیز اعلام موجودیت کند. برنامه‌اش را کثیره به عهده گرفته بود و آن را عملی نساخت. کثیره از ابتدا سعی در به زیر کنترل درآوردن اوجلان داشت، هنگامی که توفیقی حاصل نکرد اخلالهایی در برنامه‌های حزب وارد کرد.

35)ـ روز نوروز1985 « جبهه‌ی آزادی ملی کردستان»(E.R.N.K) اعلام موجودیت می‌کند.

36)ـ روز28/2/1986 اولف‌پالمه، نخست‌وزیر سوئد ترور شد.پالمه دبیر حزب سوسیال دمکرات سوئد، شخصیتی انترناسیونال و سوسیال دمکرات و دوستی دلسوز برای کردها بود. ترور او را به پ.ک.ک نسبت دادند. اما پس از تحقیق و تفحص ثابت شد که همکاری همزمان سازمانهای جاسوسی امریکا(C.I.A)، ترکیه(M.I.T) و سوئد(S.A.P.O) عامل ترور بوده و به هدف بدنام کردن پ.ک.ک صورت گرفته است.

37)ـ روز 28/3/1986 رفیقِ فرمانده «معصوم‌قورقماز» فرمانده‌ی H.R.K در میانه‌ی جنگ در کوه گابار شهید شد. (نیمی از تنم رفت. ـ‌اوجلان). شهادت او تاثیر فراوانی در تلاش برای انسجام عملیات نظامی گذاشت. آکادمیِ پ.ک.ک در دره‌ی بُقاع از آن پس آکادمی «معصوم‌قورقماز» نام گرفت.

38)ـ روز 25/10/1986 در آکادمی «معصوم‌قورقماز» سومین کنگره‌ی پ.ک.ک برگزار شد.تشریح و تحلیل کاملی از فرد، جامعه، سوسیالیزم و ارتشی شدن گریلا و حزبیت توسط اوجلان ارائه شد. دراین کنگره تصمیم به ایجاد «ارتش‌آزادیخواه‌ملت‌کردستان» (A.R.G.K)گرفته شد. کثیره قصد داشت در فضای کنگره اخلالهایی وارد کند، دستگیر و دادگاهی شده و به اعدام محکوم شد. اوجلان حکم اعدام را در حزبش روا نمی‌دانست، کثیره را به یونان منتقل کردند تا در جبهه‌ی ملی (E.R.N.K) به خدمتش ادامه دهد اما بعدها از آنجا فرار کرد. کثیره، فرهاد(عثمان‌اوجلان) را هم تحریک کرد او هم گفت حقش پایمال شده و از آنجا که برادر آپو است مستحق مشارکت در کمیته‌ی مرکزی است. ادعایش پذیرفته نشد و از آن هنگام به بعد ضدّیتش با آپو آغاز شد، که در انتها به جدایی و بعدها به ضدیت اشکار با آپو انجامید و تا کنون هم ادامه دارد.

39)ـ پس از کنگره‌ی سوم تا سال 1990 در میان نیرویARGK جریانی تخریبی تحت عنوان«چه‌ته‌گه‌ری»(چَته:دزد)، خارج از برنامه‌ی حزب از ناحیه‌ی تعدادی از کادرها براه انداخته شد. «بوتان»(نظام‌الدین‌تاش) و «ابوبکر»(خلیل‌اتاج) سازماندهنده‌ی جریان و(کور‌جمال، هوگر، توپال‌متین و شمدین‌ساکیک) ـ‌که به چهار چَته معروف شدند‌ـ عاملان اجرای آن بودند. در این جریان مردم عادی و روستاییان را با انتساب خیانت و خائن بودن ربوده و می‌کشتند. اعمال آنها بعدها موجب شد نام PKK و آپو را در لیست جریانهای تروریستی وارد کنند. آپو از اواخر سال1988 به ریشه‌کن‌کردن این جریان برآمد اما تا پاکسازی کامل آثار تخریبی خود را گذاشته بود.

40)ـ 5/2/1988 دولت آلمان رفقا «دوران‌کالکان»، «علی‌حیدرقیتان» و چند تن دیگر را دستگیر و زندانی کرد.آلمان با دستگیری این فرماندهان سعی در به زیر فرمان کشیدنِ پ.ک.ک داشت. دفاع قانونمند و محکم این فرماندهان در دادگاه دوسلدروف صدور حکم برائت را بدنبال داشت.

41)ـ سال 1988 متعاقب شکست احزاب جنوب کردستان شماری از جوانان آن بخش کردستان به پ.ک.ک پیوستند، که بعدها از آنها در بنیاد نهادنِ حزب PAK استفاده شد.

42)ـ در فاصله‌ی 1989 تا 1992 قیام و شورش مردمی در شهرها آغاز شد. مردم شهرها با گریلای کوهستانها یکی شدند.ابتدا شهر «نصیبین» بعد از بازگشت پیکر 14گریلای شهید شده در کوه «باگوک» به‌پا خواست، دولت مردم را مورد هجوم قرار داد و شورش به شهرهای دیگر سرایت کرد.

43)ـ اردیبهشت 1990 دومین کنفرانس ملی پ.ک.ک برگزار شد. موضوع اصلی مورد بحث حول فضای ایجاد شده بعد از کنگره‌ی سوم بود(جریان چته‌گری). چته‌گری محکوم و فرمان ضدیت با آن صادر شد.

44)ـ متعاقب ضدیت با چته‌گری و برملا شدن هویت افراد دخیل در آن، آنها سعی در تصفیه‌کردن آپو کردند. ابتدا «حمزه»(حسن‌بیندال )، مسئول محافظین اوجلان و نامه‌بر او راشهید کردند. بیندال همولایتی و از نزدیکان آپو بود. این اخطاری برای اوجلان بود. آپو دستور تحقیق داد؛ متین مجازات شد،جمال و هوگر فرار کردند، شمدین تحت کنترل درآمد، بوتان و ابوبکر بر کنار شده و مسئولیتهایشان بازپس گرفته شد.

45)ـ روز نوروز 1990 «زکیه‌آلکان» دانشجوی دختر دانشکده‌ی پزشکی دانشگاه دجله بر روی قلعه‌ی شهر دیاربکر خود را به آتش کشید و با شعله‌های آتش به نوروز جان بخشید.

46)ـ پاییز1990 متعاقب شورشهای مردمی کنگره‌ی چهارم پ.ک.ک در کردستان برگزار شد. در خلال این کنگره نمایندگانی از هر چهار بخش کردستان و کردهای خارج از کشور حضور داشتند، این کنگره، کنگره‌ی ملی اعلام شد. در این کنگره تصمیم به رونق بخشیدن به نیروی گریلا و گسترش جنگ و پیشبرد شورش مردمی در شمال کردستان و ایجاد مجلس ملی گرفته شد. اوجلان در این کنگره حضور ندارد.

47)ـ از سال 1990 به بعد و خصوصاً پس از قیامهای مردمی، دولت ترک تحت عنوان «فاعل‌مجهول» هزاران تن از سیاسیون، روشنفکران و وطن‌خواهان را به قتل رساند.

48)ـ سال 1991 برای اولین بار در یک جریان سیاسی، کنفرانسی مخصوص زندانیان زندانهای ترکیه و شمال کردستان در آکادمیای معصوم‌قورقماز برگزار شد. این کنفرانس وضعیت زندانیان آزاد شده و زندانیان دربند را تشریح کرده و راهکار مبارزه‌ی آنها و شیوه‌های در مقاومت نگه‌داشتنِ آنها را مورد تحلیل قرار داد.

49)ـ سال1991 «حزب‌آزادی‌کردستان»PAK با مشارکت کادرهای جنوب کردستان ایجاد شد. این حزب بیشتر بنیان ایدئولوژی را به کار‌گرفته و در جنوب کردستان به فعالیت پرداخت.

50)ـ سال1991 «حمکت‌چَتین» وزیر امور خارجه‌ی ترکیه و «جلال‌طالبانی» رهبر حزب اتحادیه‌ی میهنی کردستان، در نروژ اجلاسی برگزار کردند که طی آن به توافقاتی رسیدند، از آن جمله: ترکیه پارلمان جنوب کردستان را به رسمیت بشناسد و طالبانی پ.ک.ک را تروریست بخواند. این توافق به اجرا درآمد. (این سخن طالبانی قدم بسیار مهمی در جریان تروریست خوانده شدن پ.ک.ک در تمام اروپا بود، چون او خود نیز یک کُرد بود ـ‌باییک)

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
پرسیم له‌ كاوه‌ی باپیرم، گوتم: بابه‌! وا ده‌ست به‌سته‌م، ده‌ پێم بڵێ، چۆن ده‌گه‌مه‌ نه‌ورۆزه‌كه‌ی سه‌ده‌ی بیسته‌م؟ گوتی: ڕۆڵه‌! گه‌ر كوردستان بكه‌ن به‌ پارچه‌ ئاگرێ، نه‌ك زوحاكێك، هه‌زار زوحاك مل كه‌چ ده‌كا و خۆی ناگرێ!
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    فرقی هست بین این سایت.بابقیه سایتها./؟//؟/؟/؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 293
  • کل نظرات : 124
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 741
  • آی پی امروز : 50
  • آی پی دیروز : 66
  • بازدید امروز : 73
  • باردید دیروز : 105
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 699
  • بازدید ماه : 699
  • بازدید سال : 36,414
  • بازدید کلی : 1,238,398
  • کدهای اختصاصی
    قڕمان ده‌كه‌ن؟تا چرای ئێمه‌ نه‌سووتێ... (ئه‌و گه‌له‌ی گه‌لێكی تر ده‌چه‌وسێنێته‌وه‌ خۆی ناحه‌سێته‌وه‌) بیرمه‌ندێك تا چرای ئێمه‌ نه‌سووتێ، ئێوه‌ هه‌رگیز ڕووناكایی نابینن به‌ چاوی خۆتان. تا ئێمه‌ دیل و كۆیله‌ بین، هه‌ر كۆت و نیر، تۆق و زنجیر ده‌كه‌ین بۆتان! * * * قوڕتان به‌ سه‌ر! دوای مردنیش، لی ناگه‌ڕێین نیشتمانمان بكه‌ن به‌ ماڵ. لێ ناگه‌ڕێین گۆشتمان بخۆن وه‌ك قه‌ل و داڵ. گه‌ر هیچ نه‌بێ ده‌بینه‌ خاڵۆزه‌ی بێستان، زیوانی ناو ده‌غڵ و دانتان. ده‌بینه‌ لم، ده‌چینه‌ ناو پارووی نانتان. ده‌بینه‌ مار، په‌پكه‌ ده‌خۆین له‌ناو نوێنتان. ده‌بینه‌ شێرپه‌نجه‌ و میكرۆب، گه‌را ده‌خه‌ین له‌ناو خوێنتان. ده‌بینه‌ كوان، هه‌رده‌مه‌و له‌ جێیه‌ك ده‌ردێین. ده‌بینه‌ ژان، له‌ سه‌د لاوه‌ تێتان وه‌ردێین. ده‌بینه‌ زێرووی هه‌زارپێ، ده‌م گیر ده‌كه‌ین له‌ گه‌رووتان. ده‌بینه‌ تامیسكه‌ی سه‌ر لێو، باپشكێوی سه‌ر پێڵووتان. شایی بكه‌ن - ده‌یكه‌ین به‌ شین. پرسه‌ دانێن - كاستان ده‌كه‌ین به‌ پێكه‌نین! ده‌بینه‌ له‌كه‌ی زمان و تانه‌ی سه‌ر چاو. ده‌بینه‌ مووی ناو خۆراك و خڵته‌ی ناو ئاو! تا چرای ئێمه‌ نه‌سووتێ، ئێوه‌ هه‌رگیز ڕووناكایی نابینن به‌ چاوی خۆتان. تا ئێمه‌ دیل و كۆیله‌ بین، هه‌ر كۆت و نیر، تۆق و زنجیر ده‌كه‌ین بۆتان!