loading...
قدمت غيرت اصالت
ارکان/جوانرو بازدید : 544 دوشنبه 24 بهمن 1390 نظرات (0)


نویسنده: ارکان

رئیس موروثی طایفة بُخْتی در سدة چهاردهم و عامل اتحاد امرای کرد برای استقلال از عثمانیها. بدرخان در 1217 در جزیره ، پایتخت امارت بوتان ، به دنیا آمد. از آغاز زندگی او اطلاع روشنی در دست نیست جز آنکه پس از مرگ پدر در 1237 امیر بوتان شد

بدرخان (پاشا) ،

نویسنده: ارکان | ساعت: 1:25

در سراسر سدة سیزدهم /نوزدهم ، ملی گرایی (ناسیونالیسم ) کرد موازی با شورش دیگر اقوام ساکن در عثمانی ، مانند ارامنه و اعراب ، حرکت کرد (انتصار، ص 49) و بدرخان اولین کسی بود که به کشمکش میان عثمانی و امیران کُرد صبغة قومی داد و خواستار حکومت ملی شد؛ بدین سبب او را پدرِ ملی گرایی کُرد می دانند (کوچرا، ص 21(

بدرخان در اندیشة سلطنت بر کردستان بود؛ ازینرو در قیام میرمحمد، حاکم امارت سوران ، بر ضد عثمانی شرکت نکرد (کندال ، شریف وانلی ، و نازدار، ص 58ـ59). او، پس از شکست میرمحمد، رهبری قبایل بدوی کرد به مرکزیت جزیره را به عهده گرفت (بلوک و موریس ، ص 80). وی با نوراللّه بیگ امیر هَکاری ، محمود خان موکوس (کندال ، شریف وانلی ، و نازدار، ص 61)، امیر وان (کوچرا، ص 23)، کورحسین ،بیگ قارص و آجُره و امیر اردلان متحد شد (کینان ، ص 70، نیکیتین ، ص 412) و از این قبایل ارتشی سامان داد (کندال ، شریف وانلی ، و نازدار، ص 61)؛ همچنین با فرستادن هدایای گرانبها برای روحانیان و کمک به تمام مسلمانانی که توانایی خرید اسلحه نداشتند، آنان را گرد خود جمع کرد (کوچرا، ص 22(

بدرخان در 1244، که بر قدرتش افزوده شده بود، اعلام استقلال کرد (بلوک و موریس ، ص 80). در 1252 ترکها، پایتخت او (جزیره ) را محاصره کردند. متحدان بدرخان که نیروهای مختلطی از کردها و ارمنیها و آسوریهای مسیحی بودند، برای رهایی او به یاریش شتافتند (همان ، ص 81). بدرخان در خلال سالهای 1252ـ1254، حملة سپاه عثمانی را دفع کرد و در 1255 با سلطان عثمانی پیمان صلح بست ، اما پس از چند هفته که عثمانیها در نیزیب ، شهرکی در استان گازی آنتپ (غازی عینتاب ) از ابراهیم پاشای مصر، شکست خوردند، کردها که اوضاع را مناسب دیدند، به رهبری بدرخان سر به شورش نهادند (کندال ، شریف وانلی ، و نازدار، ص 61). از این پس بدرخان منطقة نفوذ خود را در سرتاسر کردستان عثمانی گسترش داد، حتی با بیگهای قارص در شمالیترین منطقة کردستان متحد شد (همانجا) و منطقة نفوذ او تا وان ، موصل ، ساوجبلاغ (مهاباد)، اورمیه و دیار بکر گسترش یافت (نیکیتین ، ص 412) و ] در 1261 [ به نام او سکه زدند و خطبه خواندند (مردوخ روحانی ، ج 3، ص 524؛ کوچرا، ص 23(

در 1261، نسطوریانِ ساکن بوتان بر بدرخان شوریدند و از پرداخت عوارض و مالیات خودداری کردند (نیکیتین ، ص 412). بدرخان ، با یاری نورالله بیگ ، به اشغال و غارت مناطق مسیحی نشین پرداخت و گروهی را اسیر کرد (ویگرام ، ص 306). به گزارش بروئینسن (ص 231) حدود ده هزار مرد از آنان را کشتند و زنان و کودکانشان را به اسارت گرفتند و سربازان امیر، تعدادی از راهبان نسطوریِ سرزمینهای بوتان را، که تابع بدرخان بودند، به قتل رساندند (دُرّه ، ص 90). بدینسان ، نسطوریان مطیع بدرخان شدند. اما این یورش برای او سرانجام خوشی نداشت . اروپاییان برای پشتیبانی از مسیحیان کردستان به دولت عثمانی تذکر دادند (کوچرا، ص 24). در آن هنگام بدرخان که در جزیره آذوقه و مهمات ذخیره کرده بود (مردوخ روحانی ، ج 3، ص 523ـ524)، برای باب عالی مشکل بزرگی شده بود؛ ازینرو در 1261 سلطان عثمانی ، به حافظ پاشا مأموریت داد که به جزیره برود تا بدرخان را به استانبول بیاورد، اما او موفق نشد. لشکر انبوهی برای سرکوبی او فرستاد که شکست خورد (همان ، ج 3، ص 524). دو سال بعد، عثمان پاشا با لشکری به جنگ بدرخان رفت و آنان در اطراف اورمیه با یکدیگر روبرو شدند و سردار عثمانی ، امیر عزالدین شیر (همانجا) یا یزدان شیر (کندال ، شریف وانلی ، و نازدار، ص 62)، برادرزادة بدرخان ، را به خیانت به وی واداشت ، و یزدان شیر در خلال نبرد (در 1264)، با بخشی از سپاه ، به نیروی عثمانی پیوست (همانجا؛ بلوک و موریس ، ص 81). بدرخان مدت هشت ماه در دژ ئیروح آروخ در محاصره بود و سرانجام پس از کاسته شدن ساز و برگ سپاهیانش از دژ به در آمد و پس از نبردی به همراه دو پسرش اسیر شد. دولت عثمانی به یادگار این فتح ، ] اهدای [ نشان افتخاری را به نام «نشان جنگ کردستان » مرسوم ساخت (مردوخ روحانی ، ج 3، ص 524ـ525).

بدرخان ، پس از این شکست ، نخست به وارنای بلغارستان و پس از آن به کاندیا (کانه ) در جزیرة کرت و سرانجام به دمشق تبعید شد و در 1267 در همانجا درگذشت (کندال ، شرف وانلی ، و نازدار، ص 62).

جنبش بدرخان چندان طول نکشید، اما منطقة اقتدارش در کردستان تا پیرامون دجله گسترش یافت . در قلمرو حکومت بدرخان ، عدل و قانون و امنیت برقرار بود؛ زیرا او با ارتشا، راهزنی و بی نظمی بشدت مبارزه می کرد. در 1261، مأمور کنسولی فرانسه امنیت مناطق زیرنفوذ او را ستوده و از رفاه روستاییان در زمان او یاد کرده است (کوچرا، ص 23ـ24).

بدرخان مردی متدین بود و فرایض دینی را بدقت انجام می داد (همان ، ص 22) و احتمالاً، همانند خانواده اش پیرو خالدیّه (فرقة نقشبندیّه کردستان ) بود (بروئینسن ، ص 208)، اما در امور مذهبی سیاست سازگارانه ای داشت و خود را رئیس روحانی مناطق آزاد شده از زیر سلطة ترکان می دانست (نیکیتین ، ص 412). سفْراستیان ارمنی ، دادگری بدرخان را ستوده و از عدالت او نسبت به ارمنیان و آشوریان و کلدانیان سخن رانده است

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
پرسیم له‌ كاوه‌ی باپیرم، گوتم: بابه‌! وا ده‌ست به‌سته‌م، ده‌ پێم بڵێ، چۆن ده‌گه‌مه‌ نه‌ورۆزه‌كه‌ی سه‌ده‌ی بیسته‌م؟ گوتی: ڕۆڵه‌! گه‌ر كوردستان بكه‌ن به‌ پارچه‌ ئاگرێ، نه‌ك زوحاكێك، هه‌زار زوحاك مل كه‌چ ده‌كا و خۆی ناگرێ!
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    فرقی هست بین این سایت.بابقیه سایتها./؟//؟/؟/؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 293
  • کل نظرات : 124
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 741
  • آی پی امروز : 96
  • آی پی دیروز : 46
  • بازدید امروز : 119
  • باردید دیروز : 180
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 11
  • بازدید هفته : 119
  • بازدید ماه : 1,178
  • بازدید سال : 36,893
  • بازدید کلی : 1,238,877
  • کدهای اختصاصی
    قڕمان ده‌كه‌ن؟تا چرای ئێمه‌ نه‌سووتێ... (ئه‌و گه‌له‌ی گه‌لێكی تر ده‌چه‌وسێنێته‌وه‌ خۆی ناحه‌سێته‌وه‌) بیرمه‌ندێك تا چرای ئێمه‌ نه‌سووتێ، ئێوه‌ هه‌رگیز ڕووناكایی نابینن به‌ چاوی خۆتان. تا ئێمه‌ دیل و كۆیله‌ بین، هه‌ر كۆت و نیر، تۆق و زنجیر ده‌كه‌ین بۆتان! * * * قوڕتان به‌ سه‌ر! دوای مردنیش، لی ناگه‌ڕێین نیشتمانمان بكه‌ن به‌ ماڵ. لێ ناگه‌ڕێین گۆشتمان بخۆن وه‌ك قه‌ل و داڵ. گه‌ر هیچ نه‌بێ ده‌بینه‌ خاڵۆزه‌ی بێستان، زیوانی ناو ده‌غڵ و دانتان. ده‌بینه‌ لم، ده‌چینه‌ ناو پارووی نانتان. ده‌بینه‌ مار، په‌پكه‌ ده‌خۆین له‌ناو نوێنتان. ده‌بینه‌ شێرپه‌نجه‌ و میكرۆب، گه‌را ده‌خه‌ین له‌ناو خوێنتان. ده‌بینه‌ كوان، هه‌رده‌مه‌و له‌ جێیه‌ك ده‌ردێین. ده‌بینه‌ ژان، له‌ سه‌د لاوه‌ تێتان وه‌ردێین. ده‌بینه‌ زێرووی هه‌زارپێ، ده‌م گیر ده‌كه‌ین له‌ گه‌رووتان. ده‌بینه‌ تامیسكه‌ی سه‌ر لێو، باپشكێوی سه‌ر پێڵووتان. شایی بكه‌ن - ده‌یكه‌ین به‌ شین. پرسه‌ دانێن - كاستان ده‌كه‌ین به‌ پێكه‌نین! ده‌بینه‌ له‌كه‌ی زمان و تانه‌ی سه‌ر چاو. ده‌بینه‌ مووی ناو خۆراك و خڵته‌ی ناو ئاو! تا چرای ئێمه‌ نه‌سووتێ، ئێوه‌ هه‌رگیز ڕووناكایی نابینن به‌ چاوی خۆتان. تا ئێمه‌ دیل و كۆیله‌ بین، هه‌ر كۆت و نیر، تۆق و زنجیر ده‌كه‌ین بۆتان!